عقیق:امام خمینی(ره) در بیانی فرمودند: جنگ ما جنگ عقیده است و مرز و جغرافیا نمی شناسد. این جمله بر موضوع مهمی دلالت دارد و آن جهانیاندیشی و نگاه فرامرزی به بحث انقلاب است. با توجه به موضوع جهانی اندیشی و ضرورت آن در شناخت تعاملات جهانی به سراغ علیرضا صدرا استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران رفتیم و در گفتوگو با وی به بررسی بیشتر و موشکافانه این موضوع پرداختیم، علیرضا صدرا اندیشه جهانی را به سه نوع تقسیمبندی کرد که در ادامه مشروح ان گفتوگو میآید:تعریف اسلام از نظام واحد جهانی*دشمن در قبال جهانیاندیشی چه میکند؟ آیا صهیونیستها و غربیها سرشان به کار خودشان است؟ آیا آنها جهانی میاندیشند و جهانی اقدام میکنند؟ جایگاه جهانیاندیشی در متون اسلامی چیست؟-ارکان و اساس نظام سیاسی اسلامی و انقلاب جمهوری اسلامی ایران بر پایه دین اسلام هست. همان گونه که میدانید دین اسلام، دین تارک دنیا نیست، دین رهبانی نیست، به عبارتی دین سیاسی و اجتماعی است. دین اسلام، دین مدنی، جامع و همه جانبه است. دارای ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و همچنین فرهنگی است. دین اسلام، دین مدنی جهانی است، به تعبیر قرآن کریم «هدی للعالمین و هدی للناس» است. این دین مدنی جاویدان از صدر اسلام تا جامعه جهانی، دولت و نظام واحد جهانی مهدوی و آموزههای آن را در بر دارد. پس این تعریف دین اسلام است.از طرف دیگر، ما ایران را داریم که اساساً ایران از قدیم یک تمدن باز بوده، یعنی محدود به این منطقه نبوده است. چادری را تصور بفرمایید که تیرک آن در ایران امروزی بوده اما همواره یک میخ مدنیت آن در مناطق دیگر بوده است، حوزه سیاسی آن خود ایران بوده و امروزه همان دولت میشود. اما حوزه مدنی آن تا کشمیر و جنوب چین و تا نزدیکیهای هندوستان و حتی قلب هندوستان و از آن طرف تا مدیترانه و کل آسیای صغیر تا اقصی نقاط ارمنستان و حتی اوکراین امروزی را به نوعی حوزه مدنی و فرهنگی ایران میدانستند.هر گونه ناامنی و عدم توسعه در ایران در تاریخ بازتاب داشته است*در واقع نگاه جهانی ایران و حکومتش جنبه تاریخی دارد؟-بله! در تاریخ میبینیم که ایران امنیت خودش را وقتی میتواند تأمین کند که اطرافش امن باشد، توسعه خود را نمیتواند تأمین کند، مگر اینکه اطرافش توسعه یافته باشد، چون ایران وسط این منطقه قرار دارد. هر گونه ناامنی و عدم توسعه در ایران بازتاب داشته است، بنابراین ایران کشوری باز و دارای تفکر و تمدنی باز و به اصطلاح ترمینالی و پایانهای بوده است، ایران در مرکز جاده ابریشم قرار داشته و از چین تا اروپا را به هم وصل میکرده است، این موقعیت راهبردی ایران، ظرفیت و زمینههایی را به وجود میآورده و همچنان هم ادامه دارد. موقعیت راهبردی ایران و از آن طرف ظرفیت راهبردی اسلام این نگاه جهانی و فرا منطقهای را ایجاب و ایجاد میکند.در روایات از پیامبر اسلام(ص) داریم که انسان به حدی میرسد که کل جهان، شخص واحد میشود. یعنی مانند یک شخص میشوداسلام از ابتدا دید جهانی داشته است*برای روشنتر شدن موضوع، جریانهای جهانی پیرامون را توضیح میدهید؟-سه نوع جریان جهانی وجود دارد. یکی جهانی شدن است، به اصطلاح همان «globality» که این در دنیا یک فرآیند اقتصادی و فناوری است. یعنی بشر از نظر فناوری و اقتصادی به مرحلهای از رشد رسیده که دنیا نه فقط دهکده جهانی بلکه در روایات از پیامبر اسلام(ص) داریم که انسان به حدی میرسد که کل جهان، شخص واحد میشود. یعنی مانند یک شخص میشود و در حال حاضر دنیا برای غرب مانند یک دهکده واحد تعریف شده است. این در زمانی مطرح میشد که در غرب بحث دولت شهر مطرح بوده، اوج تکامل و کمال انسانی و سیاسی را دولت شهر میدانستند. دولتی در حد یک شهر کوچک و بعد از آن دولت، ملت و بعد ناسیونالیسم.اما نگاه اسلام و ایران از آن زمان، دید جهانی بوده است. الان بشر از حیث فنی و تکنولوژیکی به این مرحله رسیده که هر چه تعامل و تبادل اقتصادی و فناوری در سطح جهانی صورت بگیرد، به نفع همه است. همان گونه که اشاره کردم این فرآیند یک فرآیند فنی، تکنولوژیک و اقتصادی است که در حقیقت به دنبال جهانی شدن اقتصاد و فناوری است که ما الان شاهد آن هستیم. اینترنت، رایانه و امکانات گسترده و نوین امروزی این شرایط را سریعتر فراهم کرده است. در حقیقت این انقلاب و انفجار اطلاعات و ارتباطات، شرایط جهانی شدن را تسهیل و تسریع کردند و حتی فهم آن را نه برای مسلمانان و ایرانیان که از قبل میفهمیدند و این دغدغه و درک را داشتند، بلکه برای کسانی که محدود فکر می کردند، این نگاه را فراهم کردند.جریان جهانیسازی به دنبال آمریکاییسازی است*جریان دوم در اندیشه جهانینگری چیست؟ -جریان دوم، جریان جهانیسازی «globalization» است که در بستر جهانی شدن قرار گرفته است، اما در حقیقت دارد آن را مصادره به مطلوب خودش میکند، میخواهد آن را ابزار خویش قرار بدهد و آن هم غربیسازی و آمریکاییسازی است.جریان جهانیسازی به نوعی به دنبال سلطه جهانی است. به جای اینکه به دنبال جهانی شدن اقتصاد باشد، به دنبال اقتصادی کردن جهان است. یعنی با ابزار بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول به دنبال یک نوع سلطه جدید و استکبار و استعمار فرا نوین است که در حقیقت غرب در رأس هرم قدرت جهانی قرار بگیرد. گروه جی هفت و گروه بیست در لایه میانی قرار بگیرد و بقیه کشورهای دنیا در پایین هرم قرار گیرند و منابع اولیهشان را تأمین کنند، عملاً بازار فروش کالاهای آنها باشند و احیاناً صنایع آلوده کننده آنها که مشکل زیست محیطی دارند به آن مناطق انتقال دهند.تظاهرات در غرب در مخالفت با جهانیسازی است*بعضاً میبینیم که گروههایی در غرب علیه سیاستهای قدرتهای بزرگ اعتراض و تجمع میکنند. این اعتراضها به جهانیسازی است یا جهانی شدن؟-این جریانی است که آمریکا و غرب به دنبال آن هستند که اگر میبینید در خود غرب گاهی تظاهراتی شکل میگیرد، اینها مخالف جهانی شدن نیستند، بلکه مخالف جهانیسازی هستند که همان غربی سازی، آمریکاییسازی و بازارسازی دنیا است و یک نگاه داروینیستی و امپریالیستی و فرا امپریالیستی نسبت به دنیا دارند، در این جریان، آمریکا به اصطلاح کدخدای دنیا میشود، مباشرین آن کشورهای جی هفت یا گروه بیست و عمدتاً اروپای غربی هستند و بقیه هم که عملاً ابزار سلطه، استکبار و استثمار اینها هستند.جمهوری اسلامی به دنبال جهانیگرایی است*نگرش سوم به اندیشه جهانی چیست؟-یک نگاه دیگری هم وجود دارد که الان بیشتر انقلاب اسلامی ایران مدعی آن است و دغدغه و داعیه آن را دارد. آن هم جهانیگرایی «globalism» است، این نگاه، نگاه فرهنگی و مدنی به دنیا دارد، این جریان معتقد است که دنیا میتواند تعامل و تعاون فرهنگی داشته باشد، یعنی هر ملتی مانند خوشه انگور میماند؛ وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت. به این منظور که وحدت جهانی داشته باشیم، اما در عین حال هر کشوری و هر ملیتی با حفظ هویت و فرهنگ خود و حتی با رسمیت شناختن فرهنگهای گوناگونی که در دنیا هست، با تحمل همدیگر و به دور از تنشزدایی و تشنجزدایی، روابطی را نه بر اساس استثمار، استعمار و استکبار بلکه روابطی را بر اساس روابط انسانی و تعامل و تبادل متقابل بتوانیم تنظیم کنیم، در این جریان، ایران اسلامی بیشتر دغدغهاش این است که این مدل از نگاه جهانی را مطرح کند. کشورهایی مانند چین و امثال آن بیشتر گرایش به این نظریه جهانی دارند. بنابراین سه مدل جریان جهانی وجود دارد؛ اول جهانیشدن، دوم جهانیسازی و سوم جهانیگرایی که نگاه جهانیگرایی که جمهوری اسلامی ایران دغدغه و داعیه آن را دارد. جمهوری اسلامی به دنبال جهانیگرایی است و کاملاً در آموزههای اسلامی و قرآنی وجود دارد و ریشه در مبانی دین مبین اسلام دارد و هم در آموزههای مدنی و تمدنسازی ایرانی این سابقه، پیشینه قوی و پشتوانه لازم را دارد.جمهوری اسلامی به دنبال جهانیگرایی است و کاملاً در آموزههای اسلامی و قرآنی وجود دارد و ریشه در مبانی دین مبین اسلام داردبزرگترین آسیب جهانیسازی*به نظر شما اگر بخواهیم مبحث جهانیسازی را از نگاه آسیبشناسانه بررسی کنیم، این جهانیسازی چه آسیبهایی در پی دارد؟ در واقع آن جهانیسازی که آمریکا و غرب در پی آن هستند، چه منافعی برای آن ها دارد؟-جهانی سازی اساساً ریشه در مدرنیسم دارد که وارد فاز پستمدرنیسم هم شده است. یعنی شالودهها و شاخصههای آن به طور اساسی نگاه ماتریالیستی، مادی و اومانیستی دارد. همچنین نگاه غریزی، طبیعی و بشری دارد نه انسانی و متعالی. یعنی معنویتزدایی و دینزدایی میکند. اما بروز و ظهورش در عرصه جهانی و روابط بینالملل در درون اینها توسعه تک ساحتی و مادی، پول، ثروت، لذت و غایت آنها است، اما در عرصه بومی نگاه داروینیستی و تنازعی دارد یعنی نگاه سلطهگرانه بر دنیا دارد. یعنی به کل دنیا یک نگاه سلطهگر و تحت سلطه را دارد. به اصطلاح نگاه آکل و موکل دارد، دنیا باید تأمین لذت و منافع اینها یعنی گروه سلطهگر را انجام دهد. در حقیقت این نگاه سلطهگرایانه، داروینیستی و امپریالیستی بزرگترین آسیبی است که هم به دنیا میزند و هم باعث میشود شکافی در سطح دنیا ایجاد شود، وابستگی و از آن طرف عقب افتادگی در بخش عمدهای از دنیا به وجود آید.رأس هرم در جهانیسازی باید آمریکا باشد*این عقبافتادگی از چه جنسی است؟-این عقبافتادگی هم از نوع فرهنگی است و هم سیاسی و اقتصادی. جهانیسازی قطب قدرت و مرکزیت قدرت است که به سطح قدرت در دنیا به صورت هرمی نگاه میکند، در حالی که جهانیگرایی به صورت کروی نگاه میکند، یک ساختار کروی را در نظر بگیرید، در این ساختار کروی هر عنصری جایگاه خاصی دارد و با هم در ارتباط هستند، اما در نگاه هرمی، رأس، لایه میانی و پایه دارد که این تفکر وجود دارد که در رأس این هرم باید آمریکا باشد و تسلط نظام سلطه بر همه ابعاد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دنیا باشد. به دنبال این هستند که فرهنگهای دیگر و خرده فرهنگها را تجزیه کنند و فرهنگ خاورمیانه را با تیشه تکه تکه کنند نه فقط از بعد جغرافیایی، بلکه از بعد فرهنگی. میخواهند دین اسلام را به گروههای مذاهب و بعد آنها را به فرقههای مختلف تجزیه کنند و بعد درگیری پیش بیاورند، همین طور به دنبال ادغام اینها و همچنین یکپارچهسازی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هستند که البته شرایط به نفع اینها نیست و یقیناً موفق نخواهند شد.جبهه مقاومت بزرگترین مانع و سد است. اینها از خاورمیانه شروع کردند. حتی به دنبال کوچک سازی کشورهای بزرگ و تجزیه آنها بودندانقلاب اسلامی مهمترین مانع در روند جهانیسازی است*مهمترین مانع در این روند جهانیسازی آنها چیست؟-عمدتاً مانعی که روبروی اینها است انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران است. جبهه مقاومت بزرگترین مانع و سد است. اینها از خاورمیانه شروع کردند. حتی به دنبال کوچک سازی کشورهای بزرگ و تجزیه آنها بودند. داعش عمله آنها است و به عنوان نیروی غیابی، کارهای آنها را دنبال میکند. جریان صهیونیزم جهانی از جمله وجود اسرائیل در منطقه، ارتجاع منطقه و استکبار جهانی که در یک مثلثی همکاری متقابل دارند، در حقیقت به دنبال این اهداف هستند. اما مجموع شرایط به ویژه بیداری و خیزش انقلاب اسلامی که از کانون ایران بلند شد و ایران همچنان دارد جریان را پیش میبرد و پرچمداری میکند، همواره مانع از این بوده که نظام سلطه موفق شود اما به هر حال تلاشها و تدابیر زیادی را انجام دادند.به مصداق آیه شریفه «و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین»، مکرهای زیادی انجام دادند. لیکن این بیداری انقلابی اسلامی ایران و منطقه چراغی بوده که تاریکی و ظلمتی را که اینها ایجاد کرده بودند و در پی گسترش آن بودند، از بین برده و چیزهایی را که بافتند به هم ریخته است. ولی به هر حال هزینههای زیادی را برای کشورهای دنیا و به ویژه برای خاورمیانه کردهاند. شما شاهد آن هستید که با به وجود آوردن جریان تکفیری و داعش نقشهای در سر داشتند و دقیقاً به هم زدن نقشه خاورمیانه بزرگ مد نظرشان بوده و در راستای این بوده که نقشه خاورمیانه را به هم بریزد و آن نقشهای که مدنظرشان بوده را پیاده کنند.میدانند که نمیشود ایران را تسلیم کرد. دنبال این بودند که منطقه را به هم بریزند و بر اساس منافع قطب قدرت جهانی بازسازی کنند که انقلاب اسلامی ایران مانع آن شده استاوباما و کری دنبال این هستند که سر به تن ایران نباشد*به چه دلیل خاورمیانه مهد تنازع اندیشههای مختلف برای جهانیسازی و جهانیاندیشی است؟-با این تصور و پیش فرض که خاورمیانه نقش راهبردی در مناسبات و نظام بینالمللی دارد. حقیقتاً هم همین گونه است. خاورمیانه هم به سبب موقعیت راهبردی و هم مواهب راهبردی که دارد؛ نظیر نفت، انرژی، بازارها، جمعیت جوان و مانند این ها در خور توجه است. نقشی که خاورمیانه در مناسبات و نظام بینالمللی دارد، روشن است. لذا اینها دنبال چیدن نقشه خاورمیانه به دلخواه خود بودند، اما انقلاب اسلامی تمام این رویاهای شیرین را به یک کابوس وحشتناک برای اینها بدل کرده که این روزها شما شاهد آن هستید که مجلس آمریکا اذعان دارد که ایران معادلات و ثبات اینها را به نفع مردم منطقه به هم میزند. اما از آن طرف میگویند ما چارهای نداریم.اوباما و کری دنبال این هستند که سر به تن ایران نباشد، اما راه دیگری ندارند و میدانند که نمیشود ایران را تسلیم کرد. بنابراین شما شاهد این هستید که دنبال این بودند که منطقه را به هم بریزند و بر اساس منافع قطب قدرت جهانی بازسازی کنند که انقلاب اسلامی ایران مانع آن شده است. هزینه زیادی کردهاند، اما هم اکنون خودشان بیشتر در معرض این تهدیدات قرار میگیرند.بعضی از قراین وجود دارد که در زمان خود حضرت هم 313 کشور شکل میگیرد که مرکزیت آن و امامت جهانی آن با حضرت صاحب الزمان(عج) استتشکیل اتحادیه جماهیر اسلامی در عصر ظهور*جهانی اندیشی که امام خمینی(ره) بیان فرمودند و روی آن تأکید بسیار داشتند با مدل جهانیگرایی مهدویت میتواند چه ارتباطی داشته باشد؟-همان گونه که اشاره کردم، اساساً اسلام دین جهانی است. اما جهانیگرایی که حضرت امام(ره) مطرح میکند قدر مطلق نیست، بلکه قدر مقدور است. یعنی زمینهساز و جز مقدمات و تمهیدی است. اما آن جهانیگرایی و نظام جهانی که در مهدویت ما به آن معتقد هستیم و در زمان حضرت حجت(عج) تحقق پیدا میکند، آن دیگر غایی و نهایی است. البته به این نکته هم باید توجه کرد که در روایات آمده خود حضرت حجت (عج) 313 سپهسالار دارد، به نظر میرسد بعضی از قراین وجود دارد که در زمان خود حضرت هم 313 کشور شکل میگیرد که مرکزیت آن و امامت جهانی آن با حضرت صاحب الزمان(عج) است. اما آن 313 کشور را میتوان به نوعی یک ایالات متحده تصور کرد. نه اینکه بشود یک کشور واحد، اینها در همدیگر ادغام نمیشود. بلکه مانند خوشه انگور یک ایالات متحده شکل میگیرد.به تعبیر حضرت امام(ره) که معتقد است اتحادیه جماهیر اسلامی در سطح جهان اسلام واقع میشود؛ اینکه حمایت از مستضعفین و دولتهای مستضعف را کمک کرد که روبروی استکبار بایستند که همان جریان جهادی است. این دیدگاه حضرت امام و مقام معظم رهبری در دوران غیبت است، به قدر مقدور یعنی به اندازهای که میفهمیم و به اندازهای که میتوانیم. اما در حکومت حضرت حجت(عج) توان محدودیت ندارد. بلکه کامل است، قدر مقدور نیست. یعنی نگاه، نظریه و نظام حکومت جهانی کامل است. اما نگاه، نظریه و نظام حکومت جهانی و سیاسی در دوران غیبت از جمله از نگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری قدر مقدور است، اما در عین حال ضمن اینکه از همان جنس است، زمینهساز آن نیز هست. در حقیقت میتوان گفت آن نظام مرحله 100 است ولی این در مرحله از صفر به بالا، مراحل بالا هستند، اما مرحله صد و کامل آن جامعه جهانی در زمان حضرت حجت(عج) تحقق پیدا می کند.منبع:فارس211008