مي گويد تمام آرزويم اين بود كه به پابوس امام حسين(ع) بروم اما فكر نمي كردم قالي هايي كه فقط به عشقش گره بر تار و پودش زدم امروز مرا كربوبلايي كند.
عقیق:«زماني كه تك تك تار و پود قالي را ميبافتم، تار و پود قلبم را به عشق حضرت زهرا (س) و پسرش امام حسين (ع) به آن گره ميزدم، با خودم زمزمه ميكردم كه اگر لايق قدم زدن در بين الحرمين نيستم، قلبم را زير پاي قدوم زائران آن حضرت پهن ميكنم». زمانيكه اينها را به من ميگويد اشك پهناي صورتش را گرفته، مدام اشكهايش را پاك ميكند، به نقطه ديگري نگاه مياندازد و باز حرفش را ادامه ميدهد، گويا هراسان است، هراسان از اينكه از قافله عشق جا بماند، قافلهاي كه چندين سالي است به عشق حضرت زهرا (س) و پسرش قالي ميبافند و امروز قرار است خودشان نيز بر آن سوار و به ديدار معشوقي بروند كه لحظه لحظه عمرشان را در حسرت ديدارش بودند. آري امروز قافلهاي راهي كربلا ميشود كه حكايت آن با قافلههاي ديگر فرق دارد، مسافران اين كاروان ديگر با شتر، ماشين و هواپيما و... مسير وصال را طي نخواهند كرد بلكه سوار بر قالياي خواهند شد كه تك تك تار و پود آن به عشق حسين (ع) و مادرش فاطمه زهرا (ص) گره خورده است. حكايت اين سفر از چندين سال قبل آغاز شده است، از زماني كه چند دلداده كه به گفته خودشان راه ديگري براي ابراز ارادت نداشتند، تصميم گرفتند با كمك هم دارهاي قالي را برپا كنند و امروز به واسطه همان دارهاي قالي خودشان راهي كربلا شدهاند. امروز به بدرقه عاشقاني آمدهايم كه سالهاست پاي دارهاي قالي نشستهاند و براي كمك به بازسازي عتبات عاليات گره زدهاند. دود اسپند و صداي صلوات همه جا را گرفته، به هر گوشهاي كه نگاه ميكنم عدهاي را ميبينم كه گرد زني حلقه زده و با بوسه بر صورت و پيشاني از او التماس دعا دارند، گوشهاي ديگر عدهاي قطرات اشك بر گونههايشان يكي پس از ديگري جاري ميشود و گويي دفتر حسرت رفتن به كربلا را ورق ميزنند، به سراغشان ميروم از آنها ميپرسم: شما هم مسافر در كاروان داريد؟: مي گويند نه به بدرقه زائران آمدهايم، ما نيز همراه اينها براي كمك به عتبات عاليات قالي ميبافتيم اما زمان زيادي نيست كه در اين كارگاهها شركت ميكنيم، اولويت نخست با كساني است كه سابقه بيشتري داشتهاند.
قلبم را زير پاي قدوم زائران كربلا پهن ميكنم سراغ يكي از زائران ميروم، ازدحام جمعيت بدرقه كننده نميگذارد كه تنها با او باشم، در ميان جمعيت با او صحبت مي كنم. گريه ميكند و ميگويد: زماني كه ميبافتم، تار و پود قلبم را به عشق حضرت زهرا (ص) و پسرش امام حسين (ع) به تك تك تار و پود قالي گره زدم، با خودم زمزمه ميكردم كه اگر من لايق قدم زدن در بين الحرمين نيستم تارو پود قلبم را زير پاي قدوم زائران آن حضرت پهن ميكنم. وقتي از او در مورد احساسش ميپرسم، گويا غمهاي چندين ساله انتظار سرباز كرده باشد، گريهاش به هق هق مي شود به گونهاي كه ديگر حرفهايش را به سختي ميفهمم: تمام آرزوي من اين بود كه به پابوس آقا بروم فقط به عشق او شروع كردم و باورم نميشود كه امروز من را طلبيده. زارع يكي از اهالي روستاي مزداب است كه با كمك شوهرش دارهاي قالي را در خانه خود برپا كرده تا با كمك بقيه زنان روستا بتوانند گامي براي كمك به بازسازي عتبات عاليات بردارند و امروز همراه با ۹ نفر از آنها راهي كربلا ميشود. هرچند اين حرفها را خودش به من نميگويد اما يكي از زنان روستا كه به بدرقه آمده از ميان جمعيت ميگويد: تمام كارها بر دوش حاج خانم و شوهرش بود، اينها بودند كه با راه اندازي دار قالي در خانه خود سبب خير شدند و بقيه را نيز در اين كار شريك كردند. معصومه ابراهيمي نيز يكي ديگر از اهالي روستاي مزداب است كه به گفته خودش از حدود يك سال قبل تار و پود عشق را براي كمك به عتبات گره ميزند، ميگويد: تاكنون دو جفت قالي ۹ متري را به همراه بقيه زنان روستا براي عتبات بافتهايم.
اين عاشقان فقط ديدار معشوق را ميخواستند از او ميپرسم: زمانيكه نيت كردي براي عتبات قالي ببافي چه چيزي در دلت بود؟، پاسخ ميدهد: كار ديگري از دستم بر نميآمد براي همين تصميم گرفتم كه در كار كارگاه با زنان روستا همراه شوم، نيتم تنها عشق به حضرت زهرا (ص) و پسرش بود و انشالله كه خدا از ما قبول كند. ابراهيمي كه اولين بار است كه به عتبات عاليات مشرف ميشود، ادامه ميدهد: امروز امام حسين (ع) من و ۹ نفر از زنان روستا كه در بافتن اين قاليها كمك ميكرديم را طلبيده، و تنها دليلش هم همين قاليهايي بود كه بافتهايم. به سراغ هر كدام از زنان روستا كه ميروم همين حرفا را تكرار ميكنند، گويا در دلهاي ساده و بيآلايش اين زنان روستايي هيچ چيز ديگري غير از عشق به اهل بيت موج نميزند، هيچكدامشان از نيتهاي مادي صحبت نكردند، اينها نه به دنبال دنيا بودند و نه به دنبال ماديات، اين عاشقان فقط ديدار معشوق را ميخواستند كه به آن نيز رسيدند. زهرا پيگداري نيز يكي ديگر از راهيان اين سفر عشق است كه در طول يك سال گذشته در بافت چهار قالي براي كمك به بازسازي عتبات عاليات با كارگاه شماره دو بيرجند همكاري كرده و در حال حاضر نيز دو قالي ديگر در حال بافت دارند. به گفته خودش آنقدر تعداد متقاضيان براي شركت در اين كارگاهها زياد بوده كه تنها هفتهاي يك بار نوبت به او ميرسيد.
زمانيكه به عشق امام حسين(ع) قالي ميبافتيم انگار هيچ مشكلي نداشتيم پيگداري از حال و هواي بافندگي در اين كارگاهها ميگويد: واقعاً شركت در اين كارگاهها به من آرامش ميداد زمانيكه به عشق آقايمان قالي ميبافتيم از همه دنيا ذهنمان آزاد بود انگار هيچ مشكل و هيچ دغدغهاي نداشتيم، بايد خودتان باشيد تا حرف مرا درك كنيد. توحيدي نيز يكي ديگر از زائراني است كه همانند زهرا تنها هفتهاي يك بار نوبت به او ميرسيد تا پشت دارهاي قالياي بنشيند كه قرار است فرش قدوم زائران غريب كربلا باشد. خودش ميگويد: البته در اين ميان اگر روزي كسي نميتوانست در نوبت خودش در كارگاه شركت كند به ما زنگ ميزدند تا برويم اما معمولاً هفتهاي يك بار نوبت به هر نفر ميرسيد. توحيدي در مورد نحوه آشنايياش با كارگاه ميگويد: زماني كه شنيدم قرار است اين چنين كارگاهي راه اندازي شود خيلي خوشحال شدم و به چند نفر ديگر نيز كه ميشناختم موضوع را گفتم و همراه آنها با هم كار را شروع كرديم. از او ميپرسم زماني كه قالي ميبافتي چه حاجت و نيتي داشتيد؟ ميگويد: تمام مدتي كه پاي دار بودم فقط براي شفاي مريضان و سلامتي امام زمام عج دعا ميكردم.
۱۰ سال پيش پزشكان از من قطع اميد كردند، امام حسين (ع) شفايم داد خزيمه يكي ديگر از كساني است كه در جمع اين زائران نشسته و در حالي كه با جان و دل به حرفهاي مدير كاروان قبل از سفر گوش ميكند، مدام اشكهايش را پاك ميكند، وقتي كنارش مينشينم، مي پرسم شما چه مدت است كه براي كمك به بازسازي عتبات عاليات قالي ميبافيد، پاسخ ميدهد: من قالي نميبافتم، الان حدود ۱۵ سال است كه در مساجد و مكانهاي ديگر نذورات مردم را جمع ميكنم. او كه ۱۰ سال پيش با بيماري قلبي دست و پنجه نرم ميكرده، ادامه ميدهد: ۱۰ سال پيش ديگر پزشكان از درمان من قطع اميد كردند اما امام حسين (ع) من را شفا داد و خدا را شكر الان ديگر هيچ مشكلي ندارم. خزيمه با وجود اينكه اين بار دفعه سومي است كه به عتبات عاليات مشرف ميشود، اما ميگويد: حس و حال امروز با دفعات قبل خيلي فرق دارد، دفعات قبل خودمان ميرفتيم اما امروز احساس ميكنم خود امام حسين (ع) مرا طلبيده.
۱۲ هزار نفر در خراسان جنوبي براي كمك به عتبات عاليات قالي ميبافند جانشين ستاد عتبات عاليات استان خراسان جنوبي در اين ارتباط به خبرنگار مهر ميگويد: در حال حاضر ۱۲ هزار بافنده در خراسان جنوبي براي كمك به عتبات عاليات قالي ميبافند كه امروز ۱۰۰ نفز از آنها به كربلا اعزام ميشوند. موسي جوينده با بيان اينكه اين دومين كاروان بافندگان است كه از بيرجند به عتبات عاليات اعزام ميشوند، بيان ميكند: در كاروان قبلي نيز ۱۰۰نفر از بافندگاني كه براي بازسازي عتبات عاليات همكاري داشتند به اين سفر زيارتي اعزام شدند. به گفته وي اولويت نخست اعزام بافندگان با كساني است كه سابقه بيشتري در اين امر داشتهاند. جانشين ستاد عتبات عاليات استان، برنامههاي فرهنگي و بازديد از پروژههاي عتبات عاليات را از جمله برنامههاي اين كاروان عنوان كرده و ميگويد: اين بافندگان براي صحن حضرت زهرا (س) فرش ميبافتند كه در طي اين سفر نتيجه كار خود را خواهند ديد.
بافت ۲۸۰۰ متر فرش دستبافت براي كمك به بازسازي عتبات عاليات جوينده با بيان اينكه در حال حاضر ۳۶ كارگاه قالي بافي براي كمك به بازسازي عتبات عاليات در شهرستان بيرجند فعال است، ادامه ميدهد: زائران امروز از شش كارگاه فعال در اين شهرستان اعزام ميشوند. وي با اشاره به اينكه تاكنون دو هزار و ۸۰۰ متر فرش دستبافت براي كمك به بازسازي عتبات عاليات در خراسان جنوبي پياده شده است، عنوان ميكند: ۸۰۰ متر از اين فرشها به دست هنرمند بافندگان بيرجندي بافته شده است.
۶۰۰ نفر از بافندگان به عتبات عاليات مشرف ميشوند رئيس ستاد بازسازي عتبات عاليات خراسان جنوبي نيز از اعزام ۶۰۰ نفر از بافندگان به عتبات عاليات خبر ميدهد و ميگويد: اعزام اين افراد از ششم شهريور آغاز شده و تا ۲۶ شهريور ادامه دارد. علي محمدي ادامه ميدهد: در مرحله بعدي اين طرح كه در دي ماه اجرا ميشود ۴۰۰ نفر ديگر به عتباات عاليات مشرف ميشوند. به گفته وي در حال حاضر ۱۸۰ كارگاه قالي بافي در سطح استان براي بازسازي عتبات عاليات قالي ميبافند. اين سخنان را كه مي شنوم عزم رفتن مي كنم و بدرقه كنندگان و زائران را ترك مي كنم و خود در حسرت ديدار گنبد حرمش از جمعيت دور مي شوم.