حج يكي از بهترين سفرهاي است كه همه آرزوي آن را دارند و كساني كه براي نخستين بار به اين سفر ميروند براي آنها اين سفر ماندگار خواهد بود به طوري كه هرگز آن را فراموش نميكنند. در ادامه خاطره يكي از معينههاي كاروان را با هم ميخوانيم.
عقیق:اولين سفرم بود كه قرارشد بعنوان معينه حج - دستيار فرهنگي بانو- همراه كاروان باشم. هر دوهفته يكبار جهت شركت در جلسات آموزشي زائران ازمشهد عازم بهشهر مي شدم . يكي ازجلسات روز تولد امام رضا برنامه ريزي شده بود. مانده بودم كه چگونه مي تونم برخلاف ميلم اون روز بزرگ رو بيرون از مشهد سپري كنم درحاليكه از همه جاي دنيا روز ولادت با سعادت آقا ميان مشهدبراي عرض تبريك. معمولا هرجاي دنيا يه مشهدي مي بينند آهي مي كشن وميگن خوش بحالت مجاور اقايي حتما هر روز ميري حرم و باز دوباره آه ميكشن! لحظه به لحظه به روزجلسه نزديكتر ميشدم و بيشترتو فكر مي رفتم آخه هرسال روز تولد آقا حرم بودم محو چراغوني صحنا ميشدم. محو اشتياق زوار اقا. محو شور و هيجان نقل و نباتي كه مردم پخش مي كردن. محو مداحيه زيبايي كه ازبلندگو پخش مي شد. ميرفتم توحس. به خودم مي باليدم ازاين همه عشقي كه در وجودم شعله ور بود و لذت يه جشن تولد حسابي رو حس ميكردم. ولي امسال نبايد روز تولد مشهدمي بودم. دلم ميخواست لااقل هرجاهستم براي آقا جشن بگيرم . اولش باخودم گفتم نقل ونبات ميخرم و بسته بندي شده مي برم كاروان و تحويل زوار خونه ي خداميدم و ميگم شماميهمان آقا رضايين. ولي باخودم گفتم بسته هاي من كه مهرحرم نداره . اونا دوس دارن بسته حتما از نذورات متبرك آقاباشه. رفتم حرم . به هردري زدم .تقاضاي بسته متبرك ممهوربه مهرحرم كردم. هركي يه چيزي گفت. يكي گفت:خروج بسته بصورت انبوه توسط يه نفرممنوعه .يكي گفت: بسته ها فقط مخصوصه زواريه كه خودشون در حرم تشريف دارن و مهمان اقان.يكي گفت: بايد از بالاتر نامه بياري… . دلم گرفت.اشك تو چشام حلقه زد.دلم شكست. رو كردم به آقا و گفتم: مگه من ازتون چي خواستم كه اين همه تابم ميدين؟ از اين اطاق به اون اطاق. مگه برا خودم خواستم كه نميدين؟ براي زوار جدتون و مادرتونه. برا زوار بيت الله الحرامه برا زوار ائمه بقيعه و … .شرشر اشكام مي ريخت و مقنعه و صورتم رو موجي از اب فرا گرفت. گفتم آقاجون خودت طرف خواسته ي مورد نظرتابم بده و نااميدم نكن . تادستمو پر نكني ازحرمت بيرون نميرم ناگهان چشممو به اطراف انداختم .نگاهي به دوروبرم كردم.ديدم دقيقا در پايين پاي حضرت مقابل دفتر رفاه زائرايستادم! گفتم آخرين تلاشمم ميكنم.ازپله هابالارفتم و وارد اتاقي شدم. چندنفري پشت ميزاشون بودن. يكيشن گفت بفرمايين. كل ماجرار و تعريف كردم وگفتم عازم بهشهرم. جهت زوارم بسته متبرك ميخوام. اسم بهشهرگل ازگلش شكفت گفت نكا چي اونام كاروان شمان؟ گفتم چطو مگه؟ گفت : اخه من شماليم . ازكيه مادرمو نديدم اتفاقا از نكا عازم حجه. دلم مخواد واسه خداحافظي برم ولي مرخصي ندارم . گفتم حقيقت اينه كه ما دو نفريم من ميرم بهشهر ولي دوستم ميره نكا اگه اجازه بدين زنگ بزنم بياد و مشخصات مادرتونو بدين تاسلامتونو همراه يه نامه براش ببره. گفت نه ميدم شما بدين ببرن هم براي كاروان خودتون هم براي كاروان مادرم. البته ما اينجا فقط نمك متبرك داريم. جشن ها همه شيريني ميدن . گفتم هديه اي بهتر از مهريه ي حضرت زهرا؟ جل الخالق. روموبه آقا امام رضا كردم و گفتم قربون اين همه لطف وكرمت امام رضا هم كار منو راه انداختي هم كار دوستمو هم دل يه مادر و شاد كردي. هم دو تا كاروانو نمك گيرخودت كردي. تقاضامو نوشتم و با قيدشماره كاروان اونو امضا زدم و بسته ها روگرفتم تا روز تولد آقا تحويل زائرا بدم. بمانداون لحظه اي كه زائرا فهميدن آقا براشون بسته فرستاده چه حالي داشتن و نمكا رو روقلبشون گذاشته بودنو اهي عميق ميكشيدن واشك ميريختن. گفتني است، معينه هاي كاروان، كمك كار روحاني كاروان هستند البته اگر بيش از نيمي از اعضاي يك كاروان زن باشند، براي اين كاروان از بانوان مبلغه و آشنا به احكام فقهي به عنوان معينه انتخاب ميشوند تا در طول حج به مسائل شرعي بانوان پاسخ دهند. خادم بيت الله الحرام اشرف گلي