14 آبان 1400 30 (ربیع الاول 1443 - 27 : 10
کد خبر : ۶۰۳۳۹
تاریخ انتشار : ۰۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۷:۳۹
اگر مأمون واقعاً می‌‏خواست امام را بر مسند خلافت مسلمانان بنشاند، پس چرا تاکید می‏‌کرد حضرت برای رفتن به خراسان از راه کوفه و قم نرود؟! او به خوبی می‏‌دانست که در این دو شهر مردم آمادگی داشتند که شیفته امام شوند.
عقیق: در کتاب‌های تاریخی می‏‌خوانیم که مأمون نخست پیشنهاد خلافت به امام کرد ولی امام شدیداً از پذیرش آن خودداری کردند. مدت‌ها مأمون می‏‌کوشید که امام رضا را قانع کند ولی موفق نمی‌‏شد.
می‏‌گویند این کوشش‌ها به مدت دو ماه در مرو ادامه یافت که امام همچنان از پذیرفتن پیشنهاد وی امتناع می‏‌ورزید تا سرانجام امام از هر سو زیر فشار قرار گرفت که آنگاه با نهایت اکراه و درحالی که از شدت درماندگی می‏‌گریست مقام ولیعهدی را پذیرفت.
حال این سؤال مطرح می شود که چرا امام رضا(ع) خلافت را قبول نکردند تا حکومت علوی تشکیل شود و حکومت عباسی پایان پذیرد؟
در پاسخ به این مطلب، دو سؤال دیگر مطرح می‏‌شود:
1 ـ آیا مأمون مقام خلافت را به طور جدی به امام عرضه داشت؟
2 ـ در صورت جدی نبودن این پیشنهاد اگر امام جواب مثبت به او می‌داد و خلافت را می‏‌پذیرفت مأمون چه موضعی را می‌‏خواست اتخاذ کند؟!
حقیقت این است که تمام قرائن و شواهد دلالت بر جدی نبودن این پیشنهاد دارند زیرا مأمون مردی بود بسیار شیفته و تشنه حکومت تا آنجا که دستش به خون برادر خود آلوده شد، برادرش امین را کشت حتی فرماندهان خود و دیگران را نیز به قتل می‏‌رسانید و باز برای رسیدن به مقام آن همه شهرها را به ویرانی کشانده بود دیگر قابل تصور نبود که همین مأمون به سادگی دست از خلافت بردارد و بیاید به اصرار و خواهش آن را به کسی واگذارد که نه در خویشاوندی مانند برادرش امین ص‏به او نزدیک بود نه در جلب اطمینان به پای وزرا و فرمانده‏اش می‏‌رسید.
آیا می‏‌توان از مأمون پذیرفت که تمام فعالیت‌هایش از جمله قتل برادر همه به خاطر مصالح امت صورت می‏‌گرفت و او می‏‌خواست که راه خلافت را برای امام رضا(ع) باز کند؟
اگر مأمون به راستی می‌‏خواست امام را بر مسند خلافت مسلمانان بنشاند پس چرا تاکید می‏‌کرد که برای رفتن به خراسان از راه کوفه و قم نرود؟ او بخوبی می‏‌دانست که در این دو شهر مردم آمادگی داشتند که شیفته امام شوند. امام به خوبی می‏‌دانست که قصد مأمون ارزیابی نیت درونی اوست یعنی می‏‌خواست بداند آیا امام براستی شوق خلافت در سر می‏‌پروراند که اگر اینگونه است هرچه زودتر به زندگی‌اش خاتمه دهد.
آری این سرنوشت افراد بسیاری پیش از این بود مانند محمد بن محمد بن یحیی بن زید، محمد بن جعفر، طاهر بن حسین و دیگران... اصلاً مأمون می‏‌خواست پیشنهاد خلافت را زمینه‌ساز برای اجبار بر پذیرش ولیعهدی نماید پس نتیجه می‏‌گیریم که مأمون هرگز در پیشنهاد مقام خلافت جدی نبود ولی در پیشنهاد مقام ولیعهدی چرا.

پاسخ سؤال دوم:
روشن است که اگر امام رضا(ع) در آن شرایط خلافت را می‏‌پذیرفت مأمون و دیگر عباسیان ساکت نمی‏‌نشستند تا نظاره‌گر اوضاع باشند بلکه در برابر از دست دادن قدرت و حکومت به شدیدترین واکنش‌‌‏ها دست می‏‌یازیدند.
اینکه مأمون خلافت را به امام رضا(ع) عرضه می‏‌داشت معنایش آن نبود که خود از هر گونه امتیازی چشم پوشیده باشد و دیگر هیچ‌ گونه سهمی در حکومت نمی‏‌طلبید بلکه برعکس برای خود مقام وزارت یا ولیعهدی امام را در نظر گرفته بود مأمون می‏‌خواست امام را بر مسند یک مقام ظاهری و صوری بنشاند و خود در باطن تغزیه گردان صحنه‏‌ها باشد.
در این صورت نه تنها ذره‏‌ای از قدرتش کاسته نمی‏‌شد که موقعیتی نیرومندتر هم می‏‌یافت. مأمون در زیرکی نابغه بود و نقشه تفویض خلافت به امام به منظور رهانیدن مقام خود از هر گونه آسیب پذیری طرح شده بود او می‏‌خواست از علویان اعتراف بگیرد که حکومتش قانونی است و بزرگترین شخصیت علویان (امام رضا(ع) را در این بازی و صحنه‏ سازی وارد کرده بود.


منبع:فارس
211008

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: