عقیق: تهمت همانند ديگر بيمارى هاى مهم زبان از قبيل ((دروغ و غيبت))، پيامدها و آثار شوم و بسيار مخربى براى جامعه انسانى دارد؛ بدين سبب بايد در راه شناخت حقيقت و درمان آن بسيار كوشيد. گفتاری از مرحوم آیت الله آقامجتبی تهرانی(ره) پیرامون تهمت، پیامدهای منفی و راه کارهای درمان اين بيمارى مهلك را منتشر می کنیم. * تعريف تهمت ((تهمت )) از ريشه ((وهم ))، به معناى اظهار گمان بدى است كه به دل انسان راه يافته است . هر رفتارى از مجموعه رفتارهاى انسان كه در جامعه پديدار مى شود، به دو گونه قابل تفسير و برداشت است : برداشتى ((خوب و مثبت ))، و برداشتى ((بد و منفى )). در تهمت ، انسان از رفتار، گفتار يا حالت ديگرى ، برداشت ((بد و منفى )) مى كند كه البته اين برداشت ، گاه به خود رفتار باز مى گردد به اين معنا كه خود رفتار، ناپسند و ناشايست تلقى مى شود، و گاه از آن رفتار، صفات درونى و ويژگى هاى ناپسند برداشت مى شود بى آن كه خود رفتار بد و ناپسند باشد كه در اين صورت ، رفتار، فقط به منزله آينه و نماى آن صفت درونى گرفته مى شود؛ يعنى گاه ((تهمت )) درباره زشتى ذات عمل و خود رفتار است ، و گاه عمل و رفتار پلى قرار داده مى شود تا برخى از زشتى هاى درونى به شخص نسبت داده شود. *تفاوت سوءظن با تهمت هر گاه كسى از رفتار، گفتار يا حالات ديگران برداشت بدى داشته باشد، ولى اين برداشت ، فقط در درونش پنهان بماند و آشكار نشود، به ((سوءظن )) (بدگمانى ) مبتلا شده است ؛ ولى اگر برداشت ناشايستش را اظهار كرد، به رفتار او ((تهمت )) گفته مى شود؛ پس تفاوت ((سوءظن )) و ((تهمت )) در آشكار كردن گمانى است كه از رفتار ديگرى برداشت شده است . *تفاوت بهتان با تهمت در ((بهتان )) انسان مى داند كسى كه به او نسبت ناروا مى دهد، كار نادرستى انجام نداده است ؛ ولى از روى اغراض و خواسته هاى نفسانى ، همانند دشمنى ، كينه و حسد، صفت يا رفتار ناشايستى را به او نسبت مى دهد؛ اما در تهمت ، انسان برداشت خويش از رفتار ديگرى را مدنظر قرار مى دهد و او را متهم مى سازد؛ در حالى كه نمى داند اين رفتار از او سر نزده است ؛ براى نمونه اگر انسان ، شخصى را با سلاح گرم در كنار مقتولى مشاهده كند و به او نسبت قتل بدهد؛ در حالى كه مى داند قاتل نيست ، رفتارش ((بهتان )) ناميده مى شود و اگر نداند او قاتل نيست ، به رفتار او ((تهمت )) گفته مى شود. سرچشمه تهمت ، ((سوءظن )) است . بدگمانى به كردار، گفتار يا حالات ديگران ممكن است موجب شود شخص چه در حضور و چه در غياب ايشان تهمت بزند؛ پس سوءظن مى تواند به تهمت بينجامد؛ به اين گونه كه در سوءظن ، برداشت انسان از عمل ، سخن يا حالت ديگرى ، برداشتى بد در درون خود او است و ممكن است به سبب عواملى از درون انسان به بيرون تراوش كند؛ يعنى به ديگران اظهار شود كه در اين صورت به تهمت تبديل مى شود. *اقسام تهمت آشكار كردن گمان نادرست و اظهار آن ، به دو صورت ممكن است : * اظهار حضورى گاه تهمت زننده ، رفتار يا ويژگى زشتى را در حضور خود متهم ، به او نسبت مى دهد و مدارك و اسناد اين نسبت كه مى تواند شامل عمل ، سخن يا حالتى از او باشد را نيز ارائه مى كند. *اظهار غيابى گاه تهمت زننده در حضور فرد چيزى بيان نمى كند؛ بلكه در غيابش به او رفتار يا صفت ناپسندى را نسبت مى دهد كه اين امر دو حالت دارد: الف . تهمت زننده فقط نتيجه برداشت خود را از رفتار شخص در غيابش به او نسبت مى دهد و از خود رفتار، سخنى به ميان نمى آورد به اين معنا كه تهمت زننده نمى گويد به دليل ديدن چه رفتارى از متهم ، چنين برداشتى از او داشته است ؛ البته تفاوتى نيست بين آن كه برداشت او از رفتار متهم در برخورد با خود او باشد يا ديگران ؛ زيرا در هر دو صورت ، اظهار بدگمانى شده و حقيقت تهمت پديد آمده است . ب . خود آن رفتار، گفتار يا صفات را نقل مى كند؛ سپس برداشت خود از آن را به ديگران ارائه مى دهد. *زشت ترين مصداق تهمت تهمت ، ابراز كردن گمان بد به ديگرى است كه از زشت ترين مصاديق آن ، اين است كه انسان در آغاز كار، شخصى را امين و معتمد خود كند و كارى را به او واگذارد؛ سپس به او سوءظن يافته ، اين بدگمانى را به شخص بگويد. امام جعفر صادق (عليه السلام ) از قول پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت كرده است : (ليس لك ان تتهم من ائتمنته ) حق ندارى به كسى كه او را امين خويش ساخته اى ، تهمت بزنى . * نكوهش تهمت از ديد شرع تهمت ، ابراز سوءظن نزد ديگران است و از آن جا كه گمان بد به رفتار يا گفتار يا صفات ناپسند مربوط مى شود، تهمت به شكلى ، بازگفتن امور ناشايست ديگران است ؛ به همين جهت مى توان آن را نوع خاصى از اقسام غيبت به شمار آورد. وقتى براى شخصى ، سوءظن به ديگرى پيش مى آيد، با بيان آن گمان بد، آن هم در غياب خود متهم ، به غيبت آلوده مى شود و اگر اين عيوب يا رذايل در شخص متهم وجود نداشته باشد، باز گفتن آن را مى توان نوعى از انواع ((بهتان )) به شمار آورد. البته ميان هر سه عنوان ، تفاوت هاى دقيقى وجود دارد. با اين بيان مى توان تهمت را رفتارى مردد ميان ((غيبت )) و ((بهتان )) دانست كه البته هر دو حرام هستند و در نتيجه ، تهمت نيز حرام خواهد بود؛ چرا كه يا در شمار مصاديق غيبت قرار مى گيرد يا عنوان ((بهتان )) بر او صدق مى كند. ريختن آبروى ديگران نزد شخص سوم يا گروهى از مردم ، با توجه به آگاهى نداشتن ديگران از اين كه آن فرد مرتكب عمل خاصى شده يا خير، حرام است . *رد تهمت وظيفه انسان حمايت از شخصى است كه مورد بهتان و يا تهمت قرار گرفته است و بايد آبروى او را از گزند تهمت مصون داشت . پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد:من اذل عنده مؤ من و هو يقدر على ان ينصره فلم ينصره ، اذله الله يوم القيامه على رءوس الخلائق كسى كه نزد او مؤ منى را خوار كنند، در حالى كه مى تواند وى را يارى كند و اين كار را نكند، خداوند او را روز قيامت در راس تمام آفريده هايش خوار مى كند. در مواردى كه انسان توانايى حمايت از آبروى ديگرى را ندارد مى تواند مجلس را ترك كند و اگر نمى تواند چنين كارى كند، بايد در دل از حضور در چنين مجلسى ناخشنود باشد. بى تفاوتى درونى نيز در برابر چنين رفتار زشتى ، بد و نازيبا است . *شيوه پيش گيرى ازابتلاءبه تهمت گاهى حضور در جمعى كه بيش تر افراد آن زشتكارند، منشاء بدگمانى و تهمت مى شود؛ هر چند خود فرد زشت كار نباشد. عدم حضور در چنين مكان ها و مجامعى كه براى انجام اهدافى زشت بر پا شده است مى تواند زمينه اتهام را كاهش دهد. از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده است كه پدر بزرگوارش حضرت باقر (عليه السلام ) به او فرمود: يا بنى ! من يصحب صاحب السوء لايسلم و من يدخل مداخل السوء يتهم اى پسرم ! كسى كه با بدكاران همنشينى كند، سالم نمى ماند. [= بر روح او تاءثير مى گذارد] و اگر كسى به جايگاهى بد گام نهد، متهم مى شود. امام صادق (عليه السلام ) در جايى ديگر از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) چنين روايت مى كند: اولى الناس بالتهمه من جالس اهل التهمه سزاوارترين مردم به متهم شدن كسى است كه با افرادى كه متهم هستند همنشينى كند. *ريشه هاى درونى تهمت ريشه رفتار ناپسند و زننده تهمت را مانند بسيارى از رفتارهاى زشت ديگر، بايد در رذايل اخلاقى كه از عدم اعتدال قواى درونى انسان پديد مى آيند، جست . ((حسد)) ((ترس از مجازات )) ((طمع )) و... رذايلى هستند كه موجب ارتكاب اين رفتار زشت از آدمى مى شوند. گاه انسان از روى حسادت به كمالى كه در ديگرى وجود دارد به متهم ساختن وى اقدام مى كند تا به اين وسيله كمال او ناديده گرفته شود. شخص گاه به سبب واهمه اى كه از مجازات در برابر كرده زشت خويش دارد، به ديگرى اتهام مى زند و گاه حرص و طمع براى رسيدن به مقام و رتبه متهم ، او را به تهمت وا مى دارد؛ البته توجه به اين نكته ضرورت دارد كه توهم و بدگمانى پديد آمده از نيروى درونى ((واهمه )) در تمام اين موارد نقش مهمى را ايفا مى كند. *پيامدهاى زشت تهمت تهمت آثار شومى هم براى تهمت زننده و هم براى تهمت زده شده به بار مى آورد كه مى توان آن ها را در دو عنوان ذيل جاى داد: * پيامد تهمت بر بعد معنوى انسان در روايتى از امام جعفر صادق (عليه السلام ) در اين باره آمده است : اذا اتهم المؤ من اخاه انماث الايمان من قلبه كما ينماث الملح فى الماء آن گاه كه مؤ من به برادر مؤ منش تهمت زند، ايمان در دل او ذوب مى شود؛ همان گونه كه نمك در آب ذوب مى شود. همان طور كه از اين روايت بر مى آيد، تهمت موجب از بين رفتن ايمان مؤ من مى شود. در توضيح اين مطلب بايد گفت كه بسيارى از اعمال انسان بر ايمان او تاثير مى گذارد. همچنين درباره اين اعمال ، دو حالت ((انجام )) و ((ترك )) وجود دارد كه هر دو حالت ، در بعد ايمانى او موثر است . ترك واجبات از سويى و انجام گناهان از سوى ديگر، ايمان انسان را ضعيف مى كند. ((ترك واجب )) و ((انجام حرام )) را مى توان دو گونه از كفر عملى به شمار آورد كه ((انجام حرام )) شامل ((تهمت )) هم مى شود و ضعف و نابودى ايمان را در پى دارد. * پيامد تهمت بر روابط انسانى تهمت مايه نابودى حريم برادرى و روابط انسانى ميان افراد جامعه بشرى است و جو عدم اعتماد و ترس از اطمينان را فراهم مى سازد: امام جعفر صادق (عليه السلام ) فرمود:من اتهم اخاه فى دينه فلا حرمه بينهما كسى كه برادر دينى اش را متهم كند [= به او تهمت بزند]، بينشان حرمتى وجود ندارد. انسان عاقل و متدينى كه به مبدا و معاد اعتقاد دارد، هيچ گاه به ديگرى تهمت نمى زند. حتى اگر انسانى دين نداشته باشد، سرشت انسانى اش به او اجازه اين كار را نمى دهد، مگر آن كه از فطرت پاك انسانى به خوى حيوانى گرويده باشد. با بررسى اين مساله در جامعه ، مشاهده مى شود كه افرادى براى رسيدن به اهدافى شيطانى مى كوشند ديگران را مورد ((تهمت )) و ((بهتان )) قرار دهند؛ ولى در نهايت امر، به ذلت و بيچارگى كشيده خواهند شد. *موضع ابليس در برابر تهمت و بهتان تهمت و بهتان به اندازه اى زشت و زننده است كه حتى شيطان هم از انجام دهنده آن دو بيزارى مى جويد. شيطان از رفتارهاى زشت و اعمال خلاف استقبال مى كند؛ ولى برخى از رفتارهاى ناروا آن قدر زشت و پليدند كه شيطان هم آن ها را تاءييد نمى كند. يكى از اين اعمال ، نابود كردن وجهه افراد در جامعه ، و ريختن آبروى آن ها به وسيله بهتان يا نعمت است . امام جعفر صادق (عليه السلام ) در اين زمينه مى فرمايد:من روى على مؤ من روايه يريد بها شينه و هدم مروءته ليسقط من اعين الناس اخرجه الله من ولايته الى ولايه الشيطان ، فلا يقبله الشيطان اگر كسى سخنى را بر ضد مؤ منى نقل كند و قصدش از آن ، زشت كردن چهره او و از بين بردن وجهه اجتماعى اش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بيندازد، خداوند او را از محور دوستى خود خارج مى كند و تحت سرپرستى شيطان قرار مى دهد؛ (ولى ) شيطان هم او را نمى پذيرد. * راه هاى درمان تهمت پاك ساختن زبان از آفت تهمت ، با كوششى مداوم ميسر خواهد بود.درمان اين بيمارى را بايد با انديشه و دقت در پيامدهاى زشت و نازيباى آن آغاز كرد؛ سپس به يادآورى مستمر آن ها پرداخت كه : ((فان الذكرى تنفع المومنين ) يادآورى پيامدهاى تهمت ، تنفر و انزجار قلبى انسان از اين رفتار زشت و پليد را در پى خواهد داشت و بديهى است كه تمام حركات درونى و برونى انسان ، بر پايه ((دوست داشتن )) و ((نفرت ورزيدن )) انجام مى گيرد؛ از اين رو مى بايد در صدد ايجاد و تقويت حالت انزجار از تهمت بر آمد تا بتوان به سوى ترك آن گام برداشت . همچنين بايد به ارزش و عظمت آبروى ديگران انديشيد تا به سادگى به سمت تخريب آن گام برداشت . دين مبين اسلام ، آبرو و حرمت مؤ من را بزرگ تر از كعبه و حتى قرآن دانسته است و با آگاهى از چنين ارزشى ، هيچ كس نبايد به خود اجازه دهد به حريم آبروى ديگران تجاوز كند. تقويت حسن ظن و حمل رفتار ديگران بر وجه نيكو، راه ديگرى براى درمان اين بيمارى نابود كننده است.منبع:حوزه