*آيتالله
فاطمینیا فعالیتها و مهارتهای علمی زیادی دارد و در علم رجال، عرفان نظری و
عملی کمنظیر است اما بیشتر به خطابه در منابر عمومی میپرداز. او از کارشناسان
علوم اسلامی است که به تحقیق و پژوهش در این زمینه نیز اشتغال دارد. از دیگر
فعالیتهای او میتوان به تدریس در حوزههای علمیه، حضور در برنامههای مذهبی
صداوسیما بهعنوان کارشناس و سخنرانی در مراکز حوزوی و دانشگاهی اشاره کرد. همچنین
کتاب «شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره»، دوره سه جلدی کتاب «نکتهها از گفتهها»
(گزیدهای از سخنرانیهای استاد) و فرهنگ انتظار از جمله تالیفات آیتالله سیدعبدالله
فاطمینیاست.
بخش اول گفت و گوی ما با آیت الله فاطمی نیا را خواندید. حال بخش پایانی این مصاحبه به همراه گفت و گویی کوتاه با فرزند استاد منتشر می شود:
*درباره روشهای نوین برای استفاده در منبرها که برای جذب مخاطبان امروزی صورت میگیرد چه نظری دارید؟
منبر باید صرفا برای تقرب به خداوند تبارک و تعالی و رضایت امام زمان(عج) باشد. پس جاذبههای منابر باید معقول و مقبول صاحب شریعت باشد. اگر برای اینکه مستمع خسته نشود، مطایبههای سنگین و مناسب شأن منبر و روحانیت مطرح شود چه مانعی دارد؟ یا استشهاد از اشهاد صاحبان معرفت بر مطالب خود خوب است، مشروط بر اینکه آن منبری باسواد باشد با احادیث اهل بیت(عليهمالسلام) آشنایی داشته و در ادب عربی و فارسی زحمت کشیده باشد. همانطور که پزشک براساس مبانی علم خود و با لحاظ قرار دادن همه مسائل دارو تجویز میکند، خطبا نیز باید براساس مبانی عقلانی سخنان خود را مطرح کنند، نه آنکه به طرح مسائلی بپردازند که از احساس آنها سرچشمه گرفته باشد. این موضوع حتی در رسانه ملی ما نیز دیده میشود. متاسفانه برخی سخنرانان و کارشناسان در صداوسیما حرفهایی را مطرح میکنند که درست نیست. البته خدا را شکر، امروز مبلّغین شایستهای داریم ولی عمده محققین عاری از هر نوع کمالات هستند.
*اگر اشکال نداشته باشد میخواستیم کمی از عرفان اسلامی برایمان بگویید. با توجه به ظهور و افزایش عرفانهای کاذب و آگاهی نداشتن مردم با عرفان اسلامی، چقدر آشنایی مردم را با عرفان اسلامی لازم و ضروری میدانید؟
همانگونه که فرمودید عرفانهای کاذب رو به افزایش هستند. بنده نام این جماعت یعنی عرفای دروغین را دکاندار انتخاب کردهام. آنها جماعتی هستند که وقت لازم را تحصیل نکردند و به خود زحمت ندادند. حالا میخواهند بدون هیچ اطلاعاتی از مبانی عرفان اسلامی مطرح شوند و اینکه هم عنوان پیدا کنند و هم به مقاصدی که خودشان میدانند برسند. خدا این ملت عزیز و جوانان نازنین را از شر این عمدهالعارفینهای بیتقوا و زبدالسالکین و عمدهالمکاشفینهای بیسواد و بیتقوا محافظت فرماید. اما آشنایی مردم با عرفان اسلامی ضرورت دارد. البته این مطلب یک مقدمه کوتاه و ضروری دارد که امید است انشاءالله جوانان دقت کنند. عرفان اسلامی به دو قسمت تقسیم میشود. 1. عرفان نظری 2. عرفان عملی. بسیاری از مردم پندار نادرستی دارند و آن تلازم دو عرفان نظری و عملی است. فکر میکنند این دو قسمت از عرفان لازمه با هم هستند و با یکدیگر تلازم دارند اما باید گفت ملازمتی بین این دو عرفان وجود ندارد. مگر در بعضی موارد همسایگی داشته باشند. شخصی در عرفان عملی دیدیم که یک سطر عرفان نظری نخوانده و بالعکس.
*بهنظر شما آیا همه افراد میتوانند عارف اسلامی شوند؟
باید
گفت شما کدام عرفان را در نظر میگیرید؟ اگر مقصودتان عرفان نظری است که این بحث
مفصلی دارد. یعنی یک جمله از آن میتوانیم بحث مفصل کنیم اما بهصورت کلی جواب
اجمالا منفی است و البته نه تفضیلا چراکه هر کسی را به هر کاری ساختهاند اما اگر
مقصود عرفان عملی باشد جواب مثبت است ولی ساده نیست. شخص باید مستعد و از نفسانیات
خوب برخوردار باشد. پس از همه اینها زیر نظر استاد کامل آموزش ببیند. دوباره پس از
همه این شرایط، مراتب یکسان نخواهد بود.
*در این میان، اگر فردی بخواهد با عرفان اسلامی آشنایی پیدا کند و آن را در زندگی به کار بگیرد چه باید بکند؟ چگونه وارد این مسیر شود و راه را آغاز کند؟
عرض کردم اگر مقصود عرفان نظری باشد آن با یک کتاب حل نمیشود و بهدست نمیآید. فقط و فقط با تدریس یک استاد تمامعیار آن هم مشروط بر استعداد شاگرد و پیشنیازهایی که لازم است میسر میشود. یک نکته مهم عرض کنم که عرفان نظری تنها علمی است که کتاب اول ندارد. در عرف مدرسین کامل عرفان، اولین کتاب عرفان نظری کتاب «تمهیدالقواعد» ابن ترکه است. تازه آن هم هرگز بدون استاد کامل مفهوم نمیشود. امروز بعضی از قلمبهدستها متون عرفان نظری را به فارسی ترجمه میکنند. این کار در اذهان مردم پندار باطلی را بهوجود میآورد. یعنی مردم چنین برداشت میکنند که مشکل کتب علمی عربی، عربی بودن آنهاست. چه اشتباه بزرگی! در صورتی که طبیعت و جوهر آن علوم مشکل است. چه عربی و چه فارسی باشد اما در عرفان عملی اگر بخواهم کتابی معرفی کنم، باید بگویم کتاب مهمی در این زمينه ندیدم. عرفان عملی هرگونه که باشد، استاد کامل و راهرفته میخواهد و استاد هم که تولیدی نیست. بهگونهای که فردی را در خم رنگرزی فرو ببرند و بیرون آورند و بشود زبدةالعارفین. از آیتالله بهجت نقل شده که مفاد کلامشان این است: «اگر استاد پیدا نکردید، به یقین خود عمل کنید که خداوند تبارک و تعالی به قلب و دل نگاه میکند».
*پس در عرفان عملی میتوان در شرایطی بدون استاد عمل کرد. برای شروع این عمل میتوانید مخاطبان علاقهمند را راهنمایی بفرمائید.
خدا عملی را نمیپذیرد مگر با معرفت. بعد میفرمایند: «و لا معرفهٌ الاّ بِالعَمَل/ معرفتی حاصل نمیشود مگر با عمل».اگر سطحی نگاه کنیم، دور لازم است. من چه کار کنم که بامعرفت شوم؟ باید عمل کنم. حال چه کار کنم که عملم موثر شود؟ معرفت داشته باشم. باز چه کار کنم که معرفت داشته باشم؟ باید عمل کنم. اما این دور چگونه شکسته میشود؟ این طور شکسته میشود که مقصود از معرفت، یک معرفت اجمالی و نه معرفت تفصیلی. اینجا حضرت مقصودش معرفت اجمالی است. خدا این سرمایه اولیه را به ما داده است. خدا به ما عقل و هوش داده و انبیا و ائمه(علیهمالسلام) را فرستاده. در نماز چه میگوییم؟ «إیّاک نَعبُد». این یک دریا حرف است که تو پیامبر را فرستادی و گفتی نماز بخوانیم اما بلافاصله پشت سرش میگوید: «إیّاک نَستَعین». یک بهانه دست خدا بدهید، بقیهاش را مرحمت میکند. بنابراین فقط با عمل و با تطهیر باطن و تطهیر نفس است و غیر از این هم راهی نیست. هرچه هم عمل به وظیفه کنیم، این معرفت بیشتر میشود. این را عرفای اهل دانش مثال زدهاند که اگر یک فانوس دستمان بگیریم، این فانوس 20 متر جلوی ما را روشن میکند. وقتی این 20 متر را میرویم، 20 متر دیگر روشن میشود. یعنی عمل است و نور و نور است و عمل. اما در پایان بد نیست نکتهای را خدمتتان عرض کنم. از حضرت آیتالله بهجت شنیدم که فرمودند هدف از خلقت ما این است که بنده خدا شویم. مقام بندگی خدا، بسیار مقام بالایی است. ما خلق نشدهایم که حتما دارای کشف و کرامات باشیم بلکه غرض اصلی، عبودیت و بندگی است. چه مقامی بالاتر از اینکه خداوند رب العالمین از انسان راضی باشد. همین که خدا از انسان راضی باشد کافی است. گاهی وقتها مصلحت انسان نیست چیزی را داشته باشد. همینقدر که خدا را میشناسیم و همین که الان روزه میگیریم همه از خداوند است و باید از او ممنون باشیم. خدا ایمان را برای انسان محبوب قرار داده و داشتن ایمان باعث خرسندی است. برای همین نماز که میخوانیم باید منت خدا را بکشیم.
سبک زندگی آیتالله فاطمینیا در گفتوگو با فرزند ارشد ایشان
با محبت دین را به ما یاد دادند
سید
حسن فاطمینیا فرزند ارشد آیتالله فاطمینیا علاوه بر اینکه به سوالات ما پاسخ
دادند، زحمت زیادی برای هماهنگی گفتوگو با آیتالله فاطمینیا کشید. به همین دلیل
پیش از هر چیزی وظیفه خود میدانیم که از او تشكر کنیم. او که داماد آیتالله بهشتی است از روزهای کودکی و
رفتار آیتالله در میان خانواده و فرزندان خود میگوید. سیدحسن فاطمينيا با توجه
به اینکه در دو رشته هنر و ادبیات فارسی مدرك کارشناسی دارد و كارشناسي ارشد فقه و
مباني حقوق را به پايان رسانده اكنون بهعنوان پژوهشگر و مدرس هنر در حوزه
علميه فعاليت ميكند.
*در زمان کودکی و دوران نوجوانی، آیا حاجآقا برای انجام فرايض دینی به فرزندان سختگیری میکردند؟
حاجآقا در شیوههای تربیتی خودشان به هیچوجه در هیچ موردی بهویژه برای انجام فرایض دینی سختگیری نمیکردند اما بههر حال انجام فرایض دینی یا برخی رفتارها و رفت و آمدها کنترل میشد ولی نه با شیوههای سختگیری بلکه ایشان با محبت و صمیمتی که بین خودشان و فرزندان بهوجود آورده بودند مسائل را حل میکردند. برای همین ما ناخودآگاه هر آنچه را كه موجب ناراحتی ایشان میشد ترک میکردیم. یعنی از روی میل و علاقهای که به پدر داشتیم، هرچه که رضایت ایشان را بهدنبال داشت سعی میکردیم همان را انجام دهیم. فکر میکنم رشته محبت یک رشته بسیار قویای است که میتواند با ایجاد عشق و علاقه بین والدین و فرزندان بسیاری از مشکلات پیش رو را بردارد و مسیر رشد و تعالی را بسیار هموارتر کند. به همین خاطر بهیاد ندارم که ما در برابر امر پدر مقاومتی از خود نشان داده باشیم.
*مهمترین ویژگی اخلاق و رفتاری پدر که همیشه در ذهن دارید، چیست؟
مهربانی، بردباری و خوشرفتاری ایشان همیشه در ذهنم بسیار پررنگ است. البته ایشان به مسائل مهمی مثل حقالناس و عدم سوءاستفاده از امکانات بیتالمال بسیار توجه میکنند که برای ما نیز خیلی مهم است.
*پس استاد با مهربانی و مهر فرزندانشان را نصیحت میکردند؟
بله، دقیقا. همانطور که عرض کردم رفتار پرمهر ایشان و اینکه از اعماق دل محبت پدری را برای ما ابراز میکنند، مهمترین عامل است که ما همیشه نسبت به ایشان علاقه و عشق داشته باشیم و گفتههایشان را اطاعت کنیم. بهیاد دارم تازه از دبیرستان فارغالتحصیل شده بودم و قرار بود مهر همان سال وارد دانشگاه شوم. ایشان فرمودند الان از مدرسه بیرون آمدی و وارد محیط بزرگتری خواهی شد. افراد مختلف با سلیقهها و عقاید گوناگون را پیرامون خود خواهی یافت و با آنها همصحبت و همکلاس خواهی شد. بهیاد داشته باش که اگر به هر قدمی که برمیداری و هر لحظهای که از آن عبور میکنی دقت نداشته باشی ممکن است به نقطهای برسی که اگر الان به تو بگویند در آن جایگاه قرار خواهی گرفت از غصه قالب تهی کنی. بعد هم اضافه کردند که انحراف قدم به قدم انسان را به سمت ضلالت میکشاند. پس در هر کاری که میکنی و هر ارتباطی که برقرار میکنی و در هر مسیری قرار میگیری دقت کن و سرانجام کار را در نظر بگیر. در آخر هم گفتند ما غیر از رابطه پدر و پسری با هم دوست هستیم. اگر دوست داشتی میتوانی خیلی از مراحل و کارها را با من مطرح کنی و مثل دو رفیق با هم در آن مسئله صحبت کنیم. درواقع همینطور هم شد و ایشان در کنار سایه پدری، بهترین دوست و مشاور من بودند.
*هنگام ازدواج چطور؟ زمانی که شما و خواهر و برادرانتان قصد داشتید ازدواج کنید، استاد چگونه نظرشان را میگفتند؟
همانطور که میدانید امر ازدواج یک مسئله بسیار مهم است. پای یک عمر و یک زندگی دو سویه در میان است. اگر ازدواج بهدرستی انجام نگیرد هم خانم و هم آقا یعنی هر دو طرف ازدواج دچار لطمه میشوند. به همین علت حضرت والد نسبت به این امر بسیار دقیق بودند و با پند و اندرز بدون تحمیل عقیده آنچه را که خیر و صلاح طرفین میدانستند مطرح میکردند ولی بهصورت کلی در قبول یا رد مسئله هیچگونه پافشاری نمیکردند اما با درایت و خاطرنشان کردن زوایای مسئله، کار را به سمتی هدایت میکردند که خیر و صلاح طرفین نه فقط فرزندان خودشان در آن باشد.
*پس از ازدواج، ارتباط و رفتوآمدهای شما و خواهران و برادرانتان با آیتالله چگونه است؟
ما اگر کاری نداشته باشیم که مجبور باشیم از خانه خارج شویم واقعا ترجیح میدهیم نزد ایشان بمانیم. حتی نوههای حاجآقا نیز نسبت به ایشان بسیار دلبستگی دارند و حضور ایشان برای همه ما بسیار شیرین و پرنعمت و برکت است.
*اوقاتی که استاد در منزل و فارغ از فضای درس و بحث هستند، معمولا چگونه میگذرد؟
بسیاری از وقتها حتی زمانی که ایشان در فضای بحث و درس هم نیستند، باز در لحظاتی که کنار هم هستیم اوقات ما ناخودآگاه به مباحث فکری و عقیدتی میگذرد. البته گاهی هم همراه پدر برنامههای سیما را نگاه میکنیم. ایشان بسیار به سیمای قرآن علاقه دارند و ما نیز از سنين کودکی همراه ایشان به تلاوتهای قاریان معروف مصری گوش میکردیم. همین موضوع باعث شده تا اکنون خودم تقریبا بیشتر مواقع در ماشین یا منزل تلاوتهای قرآنی را گوش کنم. چون روحیه پدرم به طبیعت خیلی نزدیک است و گاهی حتی یک گل کوچک کنار جوی هم توجه ایشان را جلب میکند، برای همین روحیه ما به طبیعت بسیار نزدیک شده. شاید به همین دلیل است که یکی از بهترین برنامههایی که معمولا همراه ایشان از سیما تماشا میکنیم برنامههای مربوط به محیط زیست و شگفتیهای خلقت از حیوانات گرفته تا دریاهاست. روحیه دیگری که از پدرم سراغ دارم در ما بسیار تاثیر گذاشته، علاقه به شعر و ادب است. حاجآقا بسیار به شعر نزدیک هستند و باز به همین دلیل این روحیه در ما تقویت شده.
.............اما سلطنت کل دنیارو با یه ساعت دیدن فاطمی نیا از نزدیک عوض نمیکنم.........
یعنی میشه ایشون و دکتر دینانی زندگی منو عوض کردن بابا به کی بگم من یه تریاکی .. شراب خوار.. دزد..الان توبه کردم اگه خدا کمک کنه میخوام طلبه بشم فقط اینا هستند که میتونن اسلام واقعی رو به ما معرفی کنند
بنده ازارادتمندان جناب استاد فاطمی نیا هستم والبته از محضرفرزندشان استادسیدحسن فاطمی نیادرقم هم مستفیض شدم،بسیارمتواضع وبااخلاق هستن،خدابرتوفیقاتشان بیفزاید.آرزودارم روزی افتخارشاگردی ابوی بزرگوارشان راهم داشته باشم.
فدای پدر و پسر