19 دی 1400 6 جمادی الثانی 1443 - 17 : 05
کد خبر : ۵۸۶۶۲
تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۳:۳۸
کلام امامیه در دوره حضور ائمه(ع) منبع گرانسنگی است که مورد بررسی چندانی قرار نگرفته، ...
عقیق:در حالی که در روایات این عرصه، نکات بسیار مهم و روشهای دقیقی وجود دارد که می‌تواند در غنی سازی کلام امروز ما مؤثر باشد. افزون بر این، از این روایات می‌توان دریافت که اهل بیت (ع) با پرسشها چگونه برخورد می‌کنند؟ چه نوع تفکری را تشویق می‌کنند؟ چگونه یک گروه علمی را راهبری می‌کنند؟ و ... .
در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر مهدی غلامعلی، عضو هیأت علمی دانشگاه قرآن و حدیث و معاون پژوهشی پژوهشگاه دارالحدیث ابعادی از نقش امام رضا(ع) در گسترش و تحول کلام امامیه بررسی شد. از آثار وی در این عرصه می‌توان به کتابهای «امام رضا(ع) و زندگی»، «ماه هشتم»، «زندگی به سبک خورشید» و مقدمه بر کتاب حکمتنامه رضوی اثر 
آیت‌ا... ری‌شهری اشاره کرد.

  با توجه به اینکه امام رضا(ع) مشهور به عالم آل محمد(ص) هستند، در مورد جامعیت علمی امام در دوران زندگی ایشان چه روایاتی وجود دارد؟
دو نکته در زندگی علمی آن حضرت تابناک است:  نخست مرجعیت علمی آن حضرت و سپس نقش ایشان در شکوفایی اندیشه کلامی امامیه است. دانش الهی امام پیش از آغاز امامتش هم برای فقیهان مدینه آشکار شده بود. آن حضرت در دوران امامت پدرش در مدینه ـ که مرکز فقه جهان اسلام و محل تجمع فقیهانی چون مالک بن انس بود ـ شاگردانی داشت که برای ایشان مسایل فقهی و احکام شرعی را بیان می‌کرد.  «ذهبی» از مورخان اهل سنت درباره دانش امام می‌نویسد: «او در دانش و دین و آقایی دارای جایگاهی بود. گفته شده است در دوران مالک بن انس فتوا می‌داد، در حالی که جوان بود».
با توجه به گزارش «ذهبی» و سال وفات مالک (م 179 هجری)، به نظر می رسد امام رضا(ع) پیش از سی سالگی پاسخ به پرسشهای فقهی اصحاب را عهده دار بوده‌اند. «ابن جوزی» نیز در کتاب المنتظم، مطلبی را از محمد بن عمر واقدی (م207ق) نقل می‌کند: «علی بن موسی در بیست و چند سالگی در مسجدالنبی استاد فقه بوده و فتوا می‌داده است». بنابراین جلسات پیش گفته سالها پیش از شهادت امام کاظم(ع) (یعنی پیش از سال 183 هجری) بوده است. امام کاظم(ع) نیز پیوسته دیگر فرزندان خویش را برای کسب علم به پسرشان علی بن موسی(ع) ارجاع می‌دادند و می‌فرمودند: این برادرتان علی بن موسی‌الرضاست که دانشمند آل محمد(ص) است. از او درباره دینتان بپرسید و آنچه را که می‌گوید حفظ کنید. چه اینکه بارها از پدرم جعفر بن محمد شنیدم به من می‌فرمود: به درستی که عالم آل محمد در صُلب توست و کاش او را درک می‌کردم، او همنام امیرالمؤمنین علی(ع) است‏. اگرچه آغاز امامت امام رضا(ع) با چالش انحراف واقفیه روبه‌رو شد، ولی جایگاه علمی امام چنان تابناک بود که حتی مخالفان نیز در برابر دانش ایشان، متواضع بودند. به بیانِ شیخ مفید برتری امام رضا(ع) پس از پدرش، بر برادرانشان و بقیه اهل بیت(ع) روشن بود. بویژه در ظهور دانش، بردباری ، تقوا و اجتهادش،  عامه و خاصه  بر برتری وی بر دیگران همداستان بوده اند. امام صادق(ع) پیش از ولادت علی بن موسی‌الرضا(ع) از ایشان با عناوینی چون«غَوْثُ هَذِهِ‏ الْأُمَّه وَ غِیاثُهَا وَ عَلَمُهَا وَ نُورُهَا وَ فَضْلُهَا وَ حِکمَتُهَا خَیرُ مَوْلُودٍ...» تعبیر کرده بودند. این فرمایش امام صادق(ع) نیک به حقیقت پیوست تا جایی که مأمون ، بارها از دانش امام تعریف می‌کرد و او را اعلم علمای دنیا در علوم گوناگون می‌دانست. وزیر او حسن بن سهل (م 215ق) نیز که خود عالمی شناخته شده بود در نامه‌ای که «طبری» آن را گزارش کرده به برتری علمی امام بر همگان اذعان دارد. او در این نامه نوشته است: «مأمون، علی بن موسی را ولیعهد پس از خودش منصوب نمود، چه اینکه وی به عالمان بنی‌عباسی و بنی‌علی نظر کرد و فردی را برتر، با ورع تر و دانشمندتر از او نیافت».

  یکی از ویژگی‌های ائمه(ع) این است که حتی دشمنان و مخالفان آنها سر تعظیم در برابر اخلاق و رفتار و علم آنها فرود می‌آورند، مأمون چه اذعانی به علم امام رضا(ع) بویژه پس از برگزاری مناظرات فراوان کرده است؟
شاید بتوان گفت بارزترین  جلوه دانش امام در جلسات مناظره با دانشمندان و بزرگان ادیان آن روزگار بوده که تحسین موافق و مخالف را به دنبال داشته است.  یکی از بهترین توصیفات از مرجعیت علمی امام و برتری دانش وی در آن دوره را عالم وشاعر معاصر ایشان، ابراهیم بن عباس صولی
(م 247ق) بیان داشته است. او می‌گوید: 
« هرگز ندیدم که از امام رضا سؤالی شود مگر آنکه او پاسخ آن ‌را می‌دانست. از او داناتر تا آن زمان ندیده بودم و مأمون از او درباره هر چیزی پرسش می‌کرد، او پاسخ می داد و سخن ، پاسخ و مثال او همواره از قرآن بود».

  اگرچه معصومین بویژه امام صادق(ع) به کلام امامیه اهتمام داشتند و شاگردانی در این زمینه پرورش دادند، بفرمایید نقش امام رضا(ع) در تحول گسترش کلام امامیه چقدر بوده است؟
رخدادهای فرهنگی- اعتقادی مهمی در عصر امام رضا(ع) بروز پیدا کرد که بر شمار و گونه‌های روایی آن امام تأثیر مستقیم داشت. این رخدادها را می‌توان در عناوینی همچون گسترش اندیشه کلامی و فتنه واقفیه خلاصه کرد. اندیشه‌های کلامی گوناگونی در نیمه دوم قرن دوم هجری در جامعه علمی و دینی آن روز پدیدار شد. آزادی نسبی در واگویی اندیشه‌ها و مناظرات درون دینی و برون دینی روز به روز توسعه می‌یافت. به گونه‌ای که برخی محافل در بغداد و خراسان تنها برای مناظره  شکل می‌گرفت. به عنوان نمونه منزل «یحیی بن خالد» در بغداد محل برپایی سلسله جلسات مناظره متکلمان اسلامی و غیراسلامی بود. این جلسات در دوره مأمون گسترش بیشتری یافت. نهضت ترجمه و آزادی نسبی ابراز عقاید ـ حتی در دربار خلیفه ـ از عوامل این بحثها بود. عالمان رسمی که تنها بخشی از روایات نبوی را با واسطه‌های نامطمئن در اختیار داشتند، توانایی پاسخگویی به شبهات و پرسشهای جدید را نداشتند. چه اینکه بخشی از شبهات وارداتی اساسا عقلی بود و تنها با نقل روایات قابل پاسخ نبود، اما متکلمان شیعی که همواره توفیق بهره برداری از سرچشمه زلال معرفت را داشتند از وضعیت بسیار 
مطلوب تری برخوردار بودند. در رأس این جریان حضور امام رضا(ع) بسیار تابناک می‌نمود. آن حضرت پاسخگوی پرسشهای متکلمان مسلمان و غیرمسلمان بودند. از این رو شمار روایات کلامی امام رضا(ع)  به نسبت حجم صفحات بیش از دیگر گونه‌های روایتی ایشان است، حتی به نظر می‌رسد به نسبت دیگر معصومان نیز مباحث کلامی امام در آثار باقی مانده از ایشان بیشتر باشد.
 بیش از 50 درصد متن روایات باقی‌مانده از امام، به مسایل کلامی اختصاص دارد. به جرأت می‌توان گفت اگر صادقین(علیهماالسلام) در عصر خویش پایه‌های بنیادی فقه را استوار ساختند، در این دوره امام رضا(ع) بنیاد کلام شیعی  بویژه مسأله امامت را بیش از پیش مستحکم ساختند.

 مباحث اعتقادی که امام در مورد آنها بحث می‌کردند بیشتر در چه مواردی بود؟
مباحث اعتقادی که در این دوره در جامعه نمود بیشتری داشت و امام درباره آن سخن گفته‌اند عبارتند از: توحید (اوصاف خدا، رؤیت خدا، جسمانیت، قضا و قدر، جبر و تفویض) ، نبوت (معرفی و پیراستن انبیا از خطا و گناه) و امامت (تقریباً تمام مباحث مربوط). نگاه متفاوت امام به مسأله توحید که خلاف اندیشه متکلمان رایج آن دوران بود سبب شد در زمان ولایتعهدی، افراد و گروه‌ها برای فهم صحیح یا اساساً از سر کنجکاوی به خراسان آمده و با دیدگاه‌های توحیدی امام آشنا شوند.

 امام رضا(ع) چگونه با فرقه‌های انحرافی که با شهادت امام موسی کاظم(ع) ایجاد شده بود، مقابله کردند؟
آغاز امامت امام رضا(ع) با فتنه واقفیه همراه بود. توقف در امامت امام موسی کاظم (ع) و تأسیس یک فرقه منحرف در شیعه شبهات جدیدی را در مسأله امامت در مجموعه‌های درون مذهبی شیعه ایجاد کرد و چیزی نگذشت که این شبهات به بیرون تراوش نمود. بنابراین در این دوره مباحث مربوط به امامت بسیار پررنگ و به صورت علنی از زبان  امام رضا(ع) صادر شد.
گزارشی را خدمت شما عرض می‌کنم که تا حدودی بیان‌کننده فضای حاکم در خراسان بوده است: «عبدالعزیز بن مسلم» می‌گوید: در زمان على بن موسى‌الرضا(ع) در مرو بودیم و روز جمعه در مسجد جامع اجتماع کرده بودیم. مردم درباره امامت گفت‌وگو و بحث می‌کردند و اختلاف نظرهای موجود را در مسأله امامت بیان می‌کردند. من نزد سید و مولاى خود حضرت رضا(ع) رفتم و او را از گفت‌وگوى مردم آگاه ساختم. حضرت تبسمى کرد و فرمود: «اى عبدالعزیز! قوم، جاهل و نادان شدند و از باورهای خود فریب خوردند، یعنى هرچه خودشان آن ‌را دین دانسته بودند گرفتند و حق را از دست دادند، درحالی‌که حق‌ تعالى پیامبر گرامى خود را قبض روح نکرد مگر آنکه دین را براى او تمام کرد و قرآن را بر او نازل ساخت. در قرآن همه اشیا از حلال و حرام و حدود و احکام و جمیع آنچه تمام مردم به آن نیاز دارند وجود دارد... و حق تعالى در حجه‌الوداع که آخر عمر پیامبر(ص) بود این آیه را نازل کرد «الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِیناً» و این آخر فریضه بود که نازل فرمود، بعد از آن هیچ فریضه نازل نساخت. آنگاه امام به طور مفصل جایگاه امامت را برای عبدالعزیز ترسیم کردند.»

  با توجه به گسترش حلقه‌های حدیثی عامه و گروه‌های کلامی منحرف در آن دوران، امام چه توصیه‌هایی برای دریافت علم مناسب داشتند ؟
امام رضا(ع) شیعه را به دقت در اخذ حدیث توصیه می‌کردند که مبادا آنان آنچه را قصه پردازانِ راوی نما (قُصَّاصُ مُخَالِفِینَا) و یا متکلمان دور از مکتب اهل بیت(ع) می‌گویند، برگیرند چه اینکه آنان سفها هستند. امام به اباصلت هروی می‌فرمود: علم را باید از علما اخذ کرد و در تعریف علما می‌فرماید: آنان عالمان آل محمد هستند که اطاعت ایشان واجب است. یعنی همان معصومان.


منبع:قدس
211008

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: