آمين گفتن بعد از قرائت سوره حمد در نمازهاي واجب و مستحب از موارد اختلافي شيعه و اهل سنت است. شيعه با دلايلي كه ارائه مي دهد آمين گفتن در نماز را بدعت و حرام مي داند و در مقابل اهل سنت آن را واجب مي دانند.
عقیق:عموم فقيهان اهل سنت آمين گفتن پس از قرائت سوره حمد را در نماز مستحب شمردهاند. برخي از آنان گفتن آمين پس از تلاوت سوره حمد را خواه در نماز و خواه جز آن، مستحب شمرده و آن را در نماز مستحب مؤكّد دانستهاند. به نظر بسياري از فقيهان اهل سنت، اين كار بر همه نمازگزاران مستحب است، اعم از زن و مرد، امام و مأموم، در نماز جماعت يا فرادا و نماز مستحب يا واجب. البته مالكيان آمين گفتن در نماز جماعتِ جهري را تنها براي مأموم، مشروط به شنيدن صداي امام، مستحب دانستهاند. اندكي از فقيهان اهل سنت، آمين گفتن در نماز جماعت را بر مأموم واجب شمردهاند. بر اساس ديدگاههاي ياد شده، جز حنفيها كه آمين را آهسته ميگويند، پيروان ديگر مذاهب اهل سنت در نمازهاي جهري از جمله نمازهاي جماعت صبح، مغرب و عشاء مسجدالحرام و مسجدالنبي، در پي قرائت حمد امام، با صداي بلند و هماهنگ آمين ميگويند. مستند فقيهان اهل سنت براي استحباب اين عمل، احاديث متعدد منقول از پيامبر(صلي الله عليه و اله) است. از جمله از امام علي(عليه السلام) روايت كردهاند كه از آمين گفتن پيامبر (صلي الله عليه و اله) پس از تلاوت {وَلا الضالين} خبر داده است. نيز ابوهريره نقل كرده كه رسول خدا(صلي الله عليه و اله) مسلمانان را به آمين گفتن پس از سوره حمد امام جماعت فرمان داده و خود نيز اين كار را انجام ميداده است. عايشه و ابن عباس نيز از رسول خدا روايت كردهاند كه آمين گفتن مسلمانان را مايه حسادت يهوديان به آنان شمرده است. در سيره پيامبر(صلي الله عليه و اله) نيز گفتن آمين با صداي بلند نقل شده است. بنا بر حديثي ديگر، بلال از پيامبر(صلي الله عليه و اله) خواست تا در آمين گفتن از او پيشي نگيرد. از ام حُصَين نقل شده كه در صف اول زنان در نماز جماعت، صداي آمين گفتن پيامبر را شنيده است. در برابر، به نظر مشهور فقيهان امامي، تأمين (گفتن آمين) پس از حمد در نماز اعم از فُرادا و جماعت، براي امام و مأموم حرام است و چنين نمازي بدعت و باطل شمرده ميشود. برخي اين مسئله را اجماعي ميان فقيهان اماميه دانستهاند. با استناد به برخي روايات، سخناني ديگر هم در فقه امامي يافت ميشود؛ از جمله حرمت آمين گفتن در نماز، بدون باطل شدن نماز، كراهت اين كار، و نيز جواز آن كه به ابن جنيد نسبت داده شده است. برخي، رواياتي را كه بر جواز آمين گفتن دلالت دارد و مستند قائلان به جواز يا كراهت آن است، بر تقيه حمل كردهاند. از نظر علماي شيعه، استناد به احاديث مورد استدلال اهل سنت، درست نيست؛ زيرا همه روايات منقول از طريق اهل سنت در اين باره بر سه دستهاند: 1. حديث منقول از امام علي(عليه السلام) در اين زمينه. 2. روايات ابوهريره. 3. روايات ديگر. روايت منسوب به علي(عليه السلام) از جهات گوناگون پذيرفتني نيست؛ زيرا اولاً جز در سنن ابن ماجه، در هيچ يك از منابع شيعه و اهل سنت نيامده است. ثانياً ابن ابيليلي كه در زمره راويان اين حديث است، ضعيف به شمار ميرود. ثالثاً مضمون اين روايت با ديدگاه امامان شيعه: تعارض دارد كه به احاديث متعدد مستند است. احاديث نقل شده از طريق ابوهريره نيز به جهت ضعف و غير قابل اعتماد بودن او معتبر نيستند؛ زيرا بسياري از اصحاب و فقيهان بزرگ او را طعن كردهاند. از جمله بنا بر حديثي، امام علي(عليه السلام) او را از دروغگوترين افراد شمرد. خليفه دوم نيز او را به سبب مالاندوزي از راه حكمراني نكوهيد و دشمن خدا ناميد. عايشه او را دروغگو و جاعل حديث خوانده است. افزون بر اين، بسياري از فقيهان مانند ابوحنيفه احاديث او را مردود شمرده و فتوا دادن بر اساس آنها را نپذيرفتهاند. روايات منقول از عايشه و ابن عباس نيز از چند جهت اشكال دارند؛ زيرا مضمون آنها چنين است كه آمين گفتن در شرايع پيشين از جمله دين يهود نبوده، در حالي كه اين با مسلمات تاريخي ناسازگار است. نيز سند آنها مناقشهپذير است؛ زيرا سهيل بن ابيصالح در سلسله سند روايت عايشه، طلحة بن عمر آمده كه تضعيف شده است. هر چند برخي روايت وائل بن حجر را صحيح شمردهاند، شماري از اهل سنت آن را ضعيف دانستهاند. حديث عبدالجبار به نقل از پدرش نيز مقطوع است؛ زيرا وي پس از مرگ پدر زاده شده و حديث را از او نشنيده است. حديث بلال نيز مناقشه پذير است؛ هم به سبب مرسل بودن و هم به دليل وجود عاصم احول در سند آن كه برخي محدثان اهل سنت او را ضعيف شمردهاند. همچنين در سند روايت ام حصين، اسماعيل بن مكي قرار دارد كه او را ضعيف دانستهاند. افزون بر اين، بسياري از احاديث مورد استناد، عاماند و به گفتن آمين در نماز تصريح ندارند. از مهمترين ادله نظر مشهور در فقه امامي، روايات منقول از پيامبر(صلي الله عليه و اله) است؛ از جمله آن كه ايشان از ذكر كلام آدمي در نماز نهي كرده است. نيز حديثي كه نماز را شامل سه عنصر تكبير، تسبيح و قرائت قرآن شمرده است؛ و گفتن آمين مصداق هيچ يك از اين سه نيست. افزون بر اين، پيامبر(صلي الله عليه و اله) خود به مسلمانان فرمان داده تا نماز را همانند آن حضرت بگزارند. در حديث ابوحميد ساعدي كه اهل سنت نقل كردهاند و در آن، وي چگونگي نماز پيامبر را در حضور 10 تن از صحابه تشريح كرده، سخني از آمين گفتن به ميان نيامده است. اگر آمين جزء نماز بود، بايد در شمار اذكار واجب يا مستحب آن ذكر ميشد. به نظر فقيهان شيعه، آمين پس از تلاوت سوره حمد را نميتوان درخواست اجابت خواستههاي نمازگزار هنگام قرائت آن سوره به شمار آورد؛ زيرا وي اين جمله را به قصد تلاوت سوره تلاوت ميكند، نه به قصد دعا. احتياط هم اقتضا دارد آمين كه احتمالاً قطعكننده نماز است، بر زبان جاري نشود. سخنان و سيره امامان شيعه: نيز مستند ديگر فقيهان امامي در اين زمينه است. از جمله در حديثي از امام صادق(عليه السلام) آمده كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و اله) از گفتن آمين نهي فرموده است. بنا بر روايتي ديگر، آن حضرت ضمن نهي از گفتن آمين، نمازگزاران را به گفتن {اَلحمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمينَ} پس از حمد سفارش كرد. در حديثي ديگر، گفتن آمين از كارهاي مسيحيان شمرده شده است. افزون بر اين، در روايات گزارشگر چگونگي نماز گزاردن امامان:، گفتن «آمين» به عنوان ذكر واجب يا مستحب مطرح نشده است؛ مانند روايت زراره از امام باقر(عليه السلام) و روايت معاوية بن عمار از امام صادق(عليه السلام). برخي از فقيهان يكي از مستندات حرمت آمين در نماز را اجماع فقيهان شيعه دانستهاند؛ ولي استناد به اجماع، مناقشهپذير است؛ زيرا در ميان فقيهان امامي، برخي مخالف نظر مشهور را پذيرفتهاند و نيز ممكن است اين اجماع به احاديث منقول دربارهنهي از گفتن آمين مستند باشد و از اين رو مستقلاً كاشف از رأي معصوم نيست. آراي فقيهان در جواز گفتن آمين در ديگر مواضع نماز مختلف است. بيشتر فقيهان اهل سنت گفتن آمين را جز در نماز صبح، تنها پس از قرائت سوره حمد جايز ميدانند و برآنند كه در صورت فراموشي نمازگزار و گذشتن از محل، گفتن آن جايز نيست. برخي ديگر در صورت فراموشي، گفتن آمين را تا قبل از رفتن به ركوع جايز شمردهاند. برخي از فقيهان اهل سنت نيز در قنوت نماز صبح، آمين گفتن مأموم را واجب شمرده و شماري ديگر او را ميان خواندن قنوت يا آمين گفتن در پاسخ به دعاي امام مخير دانستهاند. مستند استحباب آمين در قنوت، روايتي از ابن عباس است كه پيامبر(صلي الله عليه و اله) در يك ماه در همه نمازها قنوت خواند و مأمومان آمين گفتند. بيشتر فقيهان امامي گفتن آمين را به طور مطلق، خواه پس از خواندن حمد و خواه در مواضع ديگر نماز، جايز ندانستهاند. مهمترين مستند اين ديدگاه آن است كه آمين سخن آدميان است نه ذكر نماز؛ و از اينرو، گفتن آن در هيچ جاي نماز جايز نيست. ديدگاه ديگر آن است كه آمين گفتن تنها پس از قرائت حمد جايز نيست؛ زيرا احاديث مورد استناد تنها گفتن آن را پس از حمد ممنوع كردهاند. به نظر فقيهان امامي، گفتن آمين در حال تقيه جايز و حتي واجب است. مستند اين حكم، ادله عام جواز يا وجوب تقيه* است كه شامل آمين گفتن در نماز هم ميشود. با وجود اين، اگر كسي آمين گفتن را در حالت تقيه ترك كند، هر چند مرتكب گناه شده، نمازش صحيح است؛ زيرا آمين گفتن حتي نزد اهل سنت از اجزاي نماز به شمار نميرود و واجب نيست. برخي نماز را در اين حال، از آن رو صحيح دانستهاند كه نماز طبق وظيفه واقعي به جا آورده شده است. منبع:حج 211008