عقیق: حجتالاسلام نجف لکزایی (عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم): دین اسلام توانسته به صورت گزینشی مسائل خاصی را برای فیلسوفان فراهم سازد و تأمل فیلسوفان را بدان معطوف کند، نظیر سوق دادن فلسفه اسلامی به مسائل اصلی از جمله خداشناسی، توحید و معاد که گاهی فیلسوف در الهام از دین به چنین مباحثی میپردازد، همچنین هر دینی میتواند با طرح آموزهها مسائل جدیدی را فراروی فیلسوفان قرار دهد.فیلسوفان به طور معمول و به اعتبار محل زندگی خود از عقاید دینی آن فرهنگ متأثر میشوند نظیر فلسفه سیاسی که به فلسفه سیاسی تمدنی اسلامی معروف شد. گاهی فیلسوف بر برخی مسائل کهن دینی استدلالات جدید ارائه میدهد و دین گاهی میتواند به کمک فیلسوف برای تبیین نظام مفهومی خاصی بیاید.
اگر به برجستهترین فیلسوف سیاسی در جهان اسلام که فارابی باشد، دقت کنیم وی در بحث از جهان بینی خود ابعادی را در نظر میگیرد و براساس آن فلسفه سیاسیاش را مطرح میکند به طور مثال در طرح بحث اهل مدینه فاضله نخست بحثش را با بحث خدا آغاز میکند، اولین کاری که فیلسوف انجام میدهد این است که تکلیفش را با نظام هستی روشن کند.
بنابراین اگر فرد در فلسفه خود خداوند را بپذیرد، فلسفهاش الهی شده و اگر نپذیرد فلسفهاش مادی یا ماتریالیستی میشود سپس وارد بحث آفرینش شده و مرحله سوم هم انسان است که دارای دو بُعد نفسانی و بدنی است. فارابی اینجا عبارتش را با این جمله آغاز کرده که نفس مشابه بدن صحت و بیماری دارد، همانطور که برای مراقبت بدن طبیب لازم داریم برای مراقبت نفس هم طبیب میخواهیم.
اینجا فارابی بحث ارسال رُسُل را به عنوان طبیبان روح و نفس انسان مطرح میکند یعنی این که رُسل برای تمام آدمیان آمدهاند نه برای یک عده خاص! پس فیلسوف بحث خود را از انسان بما هو انسان میرساند و برای نفس دو تعلق به عالم مجردات و ماده قائل میشود و سپس بحث قوای مختلف مطرح میشود.
بنابراین براساس فلسفه سیاسی اسلامی فیلسوف معتقد است که اداره مدینه به دست نبی است و پس از آن رییس مدینه و سپس رییس سنت و بعد از آن فارابی به عدالت و تعادل میپردازد و بیماری نفس را عدم تعادل و ظلم میداند.
در نهایت زمانی که ما مباحث فلسفه سیاسی اسلامی را بحث میکنیم باید آنچه داعیه جهانی برای انسان دارد را از هر فرقه و نحلهای مدنظر در این فلسفه قرار دهیم، اینجا مباحث مربوط به حوزه جهان بینی و باورها و ارکان حرکت مدنظر قرار میگیرد. رهبری این حرکت بر عهده دین است و در منازل مختلف دین این رهبری را برعهده دارد فلسفه از نقطه شروع تا نقطه پایان هر چند برای ما توصیف کرده و تبیین عقلی میکند ولی فارغ از عناصر ارزشی و جهانبینی فیلسوف نمیتواند باشد، منتها زبانش ادبیات فیلسوفانه است.
منبع:فارس
211008