02 آبان 1400 18 (ربیع الاول 1443 - 18 : 03
کد خبر : ۵۸۴۱۳
تاریخ انتشار : ۰۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۶
گزارش مشروح نشست «راز فروپاشی اندلس»
محمدحسین رجبی دوانی گفت: دسیسه‌چینی مسیحیان برای پاکسازی مسلمانان از اروپا همراه با به فساد کشیده شدن حاکمان اندلس، رواج تفاخرگرایی به اصل و نسب قومی، غفلت از ظرفیت‌های فرهنگی اسلام و اعتماد کردن به دشمن بوده است.
عقیق:نود و سومین نشست موعود با دو موضوع «راز فروپاشی اندلس» و «حیات و مرگ تمدّن‌ها» با سخنرانی محمدحسین رجبی دوانی و اسماعیل شفیعی سروستانی در سالن اندیشه حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شد. در این نشست نکات عبرت‌آموزی درباره نحوه اوج‌گیری و سقوط دولت‌ها و تمدن‌ها بیان شد.
رجبی دوانی فروپاشی تأسّف بار اندلس را با تکیه بر نقطه عطف‌های تاریخی رفته بر آن دولت بیان کرد و پس از آن شفیعی سروستانی سنت الهی را درباره حیات و مرگ تمدن‌ها با استناد به آیات قرآن و روایات شرح داد.

*غفلت از دشمن، بزرگ‌ترین اشتباه مسلمانان اندلس
محمدحسین رجبی دوانی با بیان تاریخی به نحوه ورود مسلمانان به شبه جزیره ایبری و سرزمین اسپانیا اشاره کرد: چگونه گروهی از مسلمانان در زمان خلافت «ولید بن عبدالملک مروان» از شمال آفریقا وارد اسپانیا شدند و با هدف سلطه بر آن، با پادشاهانش جنگیدند و بر آن‌ها پیروز شدند.
وی افزود: از منظر مردم اسپانیا، مسلمانان، منجیان آن‌ها از دست پادشاهان ستمگر بودند، این در حالی بود که پادشاهان اسپانیا که تار و مار شده بودند، از این سرزمین گریختند و در شبه جزیره «استاریا» در پشت کوه‌هایی پناه گرفتند و نخستین اشتباه مسلمانان در همین مقطع صورت پذیرفت. بزرگترین اشتباه مسلمانان این بود که پادشاهان و فراریان را قلع و قمع نکردند یا حداقل تحت اختیار خود درنیاورند. فراریان در تنگنا و سختی و گرسنگی در چنان فشاری قرار گرفتند که چیزی نمانده بود که به طور کامل نابود شوند. متاسفانه غفلت مسلمانان از این پادشاهان و فراریان باعث شد که همین گروه کوچک و در تنگنا قرار گرفته، کم کم قدرت بگیرند و بعد از 800 سال مسلمان‌ها را به طور کامل از اسپانیا بیرون برانند.
رجبی دوانی به استقلال اندلس از حکومت عبّاسیان توسط «عبد الرحمن بن معاویة بن هشام بن عبد الملک بن مروان» (از بنی امیه) و سرکوب مخالفانش از بنی عباس اشاره کرد و بیان داشت: کسی که به دست او در اندلس حکومتی توسط امویان در سال 128 هـ.ق. تشکیل شد و تا 422 هـ.ق. ادامه یافت.

*آغاز سقوط اندلس در اوج
پژوهشگر حوزه تاریخ، با بررسی اوضاع اروپا در زمان ورود مسلمانان به اندلس، آن دوره تاریخ اروپائیان را دوره عقب ماندگی و بربریت آنان معرفی کرد؛ به گونه‌ای که وقتی لشکر فرانسه در مقابل مسلمانان قرار گرفت، مسلمانان از بربریت آن‌ها که لباس‌های پوست گرگ مانندی به تن داشتند و همچنین با مشاهده ابزار و سلاح‌های بدوی آنان به حیرت افتادند.
وی افزود: اوج ثروتمندی و پیشرفت تمدّنی مسلمانان در اسپانیا در زمان «عبدالرحمن سوم» اتفاق افتاد. او از برخی نمودهای اوج گیری مسلمانان در اندلس از جمله سیطره  فکری آنان در اروپا، تمدّن‌سازی آن‌ها در شهرهای اسپانیا (از جمله مادرید و بارسلونا و...)، معماری هنرمندانه در مساجد و قصرها، تأسیس کتابخانه‌ها و بیمارستان‌های بزرگ و پیشرفته و... نام برد و بیان کرد که شکوفایی این دوران تحت تأثیر شیعیان آل بویه در شرق اسلامی بود.
رجبی دوانی «ملوک الطوایفی شدن» حکومت مسلمانان در اندلس که به خاطر در هم آمیخته شدن دولت امویان و عامریان بود را در همین دوران اوج‌گیری دانست که مقدمات سقوط مسلمانان اندلس را پدید آورد و گفت: چرا که مسیحیانی که در دوران‌های قبل توسط مسلمانان ضعیف شده بودند، اکنون با حمایت پاپ، جرأت لشکرکشی به اندلس را پیدا کردند و همزمان با وارد آوردن فشار نظامی بر اندلس، وضعیت فرهنگی آنان را نیز دچار استحاله و دگرگونی کردند.
این کارشناس تاریخ اسلام در خصوص زمینه‌های سقوط مسلمانان اندلس بیان داشت: متأسّفانه دولت‌های کوچک تشکیل شده در اندلس، به خاطر رقابت‌هایی که با هم داشتند، حاضر شدند که با مسیحیان برضدّ همدیگر همکاری کنند. این هم از درس‌هایی است که می‌شود از این برهه تاریخی گرفت. مسیحیان هم استقبال می‌کردند؛ یک دولت را علیه دولت مسلمان دیگر یاری می‌کردند و وقتی حکمرانی از حکمرانان مسلمانان نابود می‌شد، سراغ متحد خود می‌رفتند و او را نیز در هم می‌کوبیدند تا اینکه نیمی از سرزمین اندلس از دست مسلمانان خارج شد.
وی ادامه داد: مسلمانان که اوضاع را چنین دیدند، با حکومت «مرابطون»، که در مراکش دولت قدرتمندی پدید آورده بود، متّحد شدند و امیر مرابطون به اندلس لشکر کشید و مسیحیان با همکاری مرابطون و مسلمانان اندلس شکست خورد. امّا وقتی مرابطون بر اندلس حاکم شد، خود با فرو رفتن در چرب و نرم اوضاع رو به راه اسپانیا و از دست دادن روحیه جنگاوری دچار انحطاط شد. بدین ترتیب مسیحیان دوباره شروع به پیشروی در اندلس کردند. این بار مسلمانان دست به دامن حکومت «موحّدون» در مراکش شدند و بار دیگر مسیحیان را از اسپانیا بیرون راندند؛ امّا دولت موحدون هم دچار انحطاط شد و حکومت مسلمانان اندلس برای بار سوم به صورت ملوک الطوایفی در آمد و مسیحیان در این شکست سوم، بخش اعظمی از اندلس را در اختیار خود گرفتند.

*پاکسازی مسلمانان از گرانادا با استحاله فرهنگی آنان
رجبی دوانی ابراز داشت: تنها حکومت باقی مانده مسلمانان اندلس به «غرناطه» (گرانادا) محدود شد و همین حکومت، به صورت قدرتمندی مقابل مسیحیان، که حالا در بسیاری از بخش‌های اروپا مسلط شده بودند، ایستادگی کرد.
وی در بیان دسیسه‌چینی مسیحیان برای پاکسازی مسلمانان از اروپا چند عامل را سبب ساز شکست مسلمانان در اسپانیا معرفی کرد؛ از جمله:
1. به فساد کشیده شدن حاکمان اندلس با استفاده از ثروت‌های عظیم سرزمین اندلس؛
2. رواج تفاخر گرایی به اصل و نسب قومی و از بین رفتن مؤاخات که سبب ساز جنگ های بسیاری میان عرب‌ ها و بربر ها، جنگ عرب یمنی و عرب مُضَری گشت. تا جایی که می بینیم تعداد کشته های این جنگ ها بیش از تعداد کشتگان در جنگ میان مسلمانان و مسیحیان بود.
3. تجمل‌گرایی حاکمان و امرا که سبب غلبه ی اشرافی گری بر دین گرایی شد.
4. غفلت از ظرفیت‌های فرهنگی اسلام.
5. افزایش فحشا و فساد به خاطر وجود مراکز علنی فساد و فحشا در اندلس، آمیختن زندگی مسیحیان با مسلمانان، به بیراهه کشاندن جوانان مسلمانان با زنان فتنه گر مسیحی با تشویق رهبران دینی مسیحی» و تضعیف روحیه ی ایمانی مسلمانان.
6. دنیازدگی بسیار شدید حاکمان و مردم.
7. اعتماد کردن به دشمن با انگیزه تثبیت موقعیت مسلمانان.

*تاریخ، حتماً تکرار می‌شود
اسماعیل شفیعی سروستانی سردبیر ماهنامه موعود سخنان خود را با عنوان «حیات و مرگ تمدّن‌ها» با رویکرد به قرآن کریم شروع کرد، وی با بیان اینکه «تاریخ تکرار می‌شود»، عبرت‌گیری از تاریخ را لازم دانست و گفت: هر چند صورت تاریخ تکرار نمی‌شود، امّا باطن آن تکرار می‌شود و این به سنّتی الهی باز می‌گردد که در صورت ایجاد شرایطی خاصّ، نتیجه‌ای خاص حاصل می‌آید.
شفیعی سروستانی با اشاره به «قواعد حاکم بر تمامی عوالم» اظهار داشت: اگر در جهان فیزیکی، قوانین ثابتی جاری و قابل شناسایی است، در عوالم غیرمادّی و متافیزیکی هم قواعد و سنت‌های ثابتی جاری و به صورت دقیق‌تری عمل می‌کنند و همین قوانین و قواعدند که سنّت‌های تاریخی را رقم می‌زنند.
وی افزود: بنابراین مفهوم عبرت گرفتن از تاریخ، توجّه کردن به این نکته است که مجموعه‌ای از سنن و قواعد ثابتی همواره در میان عالم جاری است و حسب این سنن، در هر کجای عالم باشیم و در هر لباسی که باشیم، این سنن ظهور می‌کنند و اگر انسان متذکّر تاریخ و رویدادهای قبلی باشد، می تواند شاهد باشد که همان وقایع که بر گذشتگان رخ داده، بر او نیز رخ خواهد داد. گویا فرزندان آدمی بنا بر عبرت گرفتن از تاریخ ندارند... .

*هر تمدّن و دولتی، اجلی دارد
نویسنده و پژوهشگر حوزه مطالعات فرهنگی با اشاره به تفسیر آیه «إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاس»؛ اگر به شما آسیبى رسیده، آن قوم را نیز آسیبى نظیر آن رسید؛ و ما این روزها[ى شکست و پیروزى‏] را میان مردم به نوبت مى‏‌گردانیم‏‏، با توسل به ماجرای پیروزی مسلمانان در جنگ بدر و شکست آنان در احد، شرح داد که چگونه خداوند با نشان دادن «دست به دست شدن و چرخیدن» پیروزی و شکست بین مسلمانان و مشرکان، سنت تاریخی «اجل داشتن  امم» را بیان کرده است.
وی در توضیح این سنت مهم الهی گفت: درباره این آیه «تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاس» از امام صادق(ع) سؤال کردند. امام صادق(ع) فرمودند: «از زمانی خداوند حضرت آدم را خلق کرده است، دو دولت وجود داشته است، دولتی دولت خداوند متعال و دیگری دولت ابلیس. پس دولت خداوند کجاست؟ آیا به دست کسی جز قائم(ع) است؟!
به عبارت دیگر امام متذکّر سخن دیگری از امام باقر(ع) می شوند، که فرمودند: «دَوْلَتُنَا آخِرُ الدُّوَل‏...»؛ دولت ما آخرین دولت‌هاست، در دست خلق روزگار، طبق سنّت خداوند متعال، دولت‌ها به نوبت می‌گردد تا مردم آزمایش شوند، اهل ایمان معلوم و بازشناخته شوند...، امام باقر(ع) در کلامشان می‌فرمایند که دولت‌ها پشت دولت‌ها می‌آیند تا وقتی دولت ما (دولت خداوند) آمد کسی نباشد بگوید که اگر ما بودیم مانند این عمل می‌کردیم.
شفیعی سروستانی افزود: خداوند متعال در آیه زیبایی در سوره اعراف می‌فرمایند که: «برای هر امّتی اجلی وجود دارد»؛ یعنی برای هر امّتی عمری وجود دارد و قرار نیست هیچ کدام از امتها به طور دائم وجود داشته باشند. خداوند در این آیه بیان می‌کنند: «هنگامی که اجل آنها فرا رسید، نه لحظه‌ای تأخیر می‌کند و نه ساعتی جلو می‌افتد»، این همان سنّت ثابت خداوند است: در عالم امکان برای جمیع موجودات، جزء و کل اجلی وجود دارد؛ فوّاره چون بالا رود سرنگون شود.
همه فرهنگ ها و تمدن‌ها، همه اقوام و ملل و همه ساکنان عالم امکان(جنّ انس، نبات، حیوان و....)، همه‌شان طبق تقدیر خداوند متعال اجلی دارند، هر کدام از اینها در ظرفی از زمان و مکان ماندگارند، این ظرف که پر شد، سقوط می‌کند و عمر آن‌ها به میزان استعداد آنهاست.

*پیوند با اسم حیّ، سبب بقا
این کارشناس مهدوی با بیان اینکه همه چیز فانی و نابود شونده است، تأکید کرد: تنها یک استثنا برای این موضوع وجود دارد که همان راز جاودانگی است، هر چه نسبت و رابطه با اسم «حیّ» خداوند ، اسم زندگی و ماندگاری بیشتر باشد، دوام شیء بیشتر می شود. بر اساس آیات و روایات، هر قوم، هر ملّت، هر تمدّن و هر انسانی رابطه و نسبتش با حضرت خداوندی لایزال که جاودانه است، بیشتر باشد، از جایی تغذیه می کند که گویی آب حیات خورده است، حیات و دوام پیدا می کند. چنانچه خداوند فرموده است: «کُلُّ مَنْ عَلَیْها فان‏/وَ یَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرام‏»، همه چیز فانی است الّا وجه ربّ پروردگار صاحب شکوه و اکرام تو.
بنابراین همه چیز از بین می رود و تنها استنثنا «وجه الله» است که وجه الله رابطه و نسبت با خود خداوند دارد و به این علّت که خداوند الی الابد ماندگار است، هر چه رابطه با او نزدیک تر باشد، دوام و ماندگاری بیشتر است. در آیه ی دیگری نیز آمده است: «کُلُّ شَیْ‏ءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون»‏؛ همه چیز نابود می شود الّا وجه خداوند که حکم و فرمانروایی برای اوست و بازگشت همه چیز به سوی اوست.
لذا سنّت ثابت و قطعی، مرگ است که شامل همگان می شود و دوام و بقاء تا زمان مرگ، به نسبتی که با اسم حیّ برقرار است، بازمی گردد. به عکس هر چه نسبت با فساد و تباهی و ظلم بیشتر باشد، سرعت مرگ و افول بیشتر می شود. ماندگار و افول تمدّن ها هم از همین روست».

*عوامل هلاکت اقوام و تمدّن‌ها در قرآن
سردبیر ماهنامه موعود با بیان اینکه «باطن»، «جان» و «امام» هر تمدّن نشان دهنده میزان قوام و دوام تمدّن‌هاست، اشاره کرد: بر این اساس، اگر امامان راهنمای الهی جلودار تمدّنی باشند، با دوام‌ترند و در صورتی که پیشوای تمدّنی ائمّه ظلمه باشد، رو به تباهی خواهند رفت.
وی افزود: تنها کسانی که دوام دارند، پیروان و شیعیان حقیقی اهل بیت(ع) هستند که از جانب خداوند برای آنان رحمت وجود اهل بیت(ع) فرو فرستاده شده است.
پس از این، سخنران، با استناد به آیات قرآن، عوامل هلاکت اقوام پیشین را شش عامل دانستند که هم گویای اسباب هلاک اقوام و هم بیانگر راه های نجات از هلاکت است. این عوامل عبارتند از:
1. ظلم؛ بر اساس آیه «و چه بسیار شهرها را که [مردمش‏] ستمکار بودند درهم شکستیم، و پس از آنها قومى دیگر پدید آوردیم» (انبیاء:11)
2. تکذیب انبیاء و اوصیاء(ع) (آیات 9- 13 قمر این مفهوم را درباره قوم نوح نبی(ع) بیان می کند)
3. فساد در زمین(آیات 80- 83 سوره ی اعراف که در بیان مجازات قوم لوط است)
4. روی آوردن به دنیاپرستی(چه بسیار شهرها که هلاکش کردیم، [زیرا] زندگى خوش، آنها را سرمست کرده بود. این است سراهایشان که پس از آنان -جز براى عدّه کمى- مورد سکونت قرار نگرفته، و ماییم که وارث آنان بودیم. قصص: 58)
5. فساد مالی(آیات 90-92 سوره اعراف که از افراد ثروتمند و متوّل و کافر قوم شعیب نبی(ع) سخن می‌گویند).
6. اختلاف و تفرقه(46 انفال: و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با هم نزاع مکنید که سُست شوید و مهابت شما از بین برود، و صبر کنید که خدا با شکیبایان است).

*عوامل مرگبار را از میان ببرید!
مدیر مؤسسه موعود در بخش آخر سخنان خود بیان کرد:
«برخی اوقات ما ناخواسته و ندانسته اعمالی را مرتکب می شویم به مرگ ما، ذلّت ما، به فقیر شدنمان و بیمار شدنمان سرعت می بخشد.
بخش بزرگی از عوامل فاسد کننده ی جسم و جان ما و سبب ساز فقر و بیماری، ترس و ناامنی در عوامل فیزیکی نیست؛ بلکه در عوامل متافیریکی است. ما به دنبال علاج بیماری می گردیم؛ نزد صد پزشک می رویم و درمان نمی شویم؛ چون میکروب را عامل بیماری می بینیم و چشم ما به عوامل فیزیکی عادت کرده است و قادر به شناسایی عوامل متافیزیکی نیستیم. در حالی که در قرآن و روایات، به دادن صدقه و احسان به والدین به عنوان عوامل زیاد شدن عمر و دفع بلا اشاره شده و در واقع دارد به همان قواعد عوامل متافیزیکی اشاره می کند.
آنچه که در مناطق و اماکنی مثل اندلس اتفاق افتاده، حکایت می کند در دوره ای خداوند برای آنان مجالی به وجود آورد که سرزمینی را فتح کنند و نشانه هایی از حوزه ی تمدنی مسلمانان را ایجاد کنند که با همه ی نقایصش نسبت به تمام تمدّن های بعد از خودشان سرآمد بودند، امّا عوامل متعددی عمر آنها را کوتاه کرد و دیگر در اسپانیا دیگر نشانه ی آن حوزه ی فرهنگی و تمدّنی نیست.
امروز هم ما در یکی از همان حوزه های فرهنگی و تمدّنی زندگی می کنیم و باید گفت که این فرهنگ نیز مانا نیست. حوزه ی تمدّنی غربی را عرض می کنم که ظلم در آن بیداد می کند، ملأ و مُترِف در رأسش قرار گرفته، اسم حیّ خداوند را نمی شناسد و نسبتی با حضرت حجّت بن الحسن، امام مهدی(ع) ندارد و امروز و فردا فرو می ریزد و ترک های فروپاشی را بر تمام دیوارهای آن می توان دید.
اگر می خواهید دولتی تشکیل بدهید، باید عناصر ماندگاری را در خود تقویت و عناصر میرانده را حذف کنید تا خداوند به شما رحم کند تا شاید امام رحمت برسد و ماندگاری همیشگی را نصیب ما کند؛ ان شاء الله.»


منبع:فارس
211008
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: