صدر الدینی گفت: در اسلام سراغ هر حکمی و قاعدهای که رفتم، در دل آن گوهر رحمت را دیدم. از همین رو میگویم اسلام دین رحمت و رأفت است. پس پیروان اسلام نیز باید سرشار از رحمت و رأفت باشند.
عقیق: یکی از مشخصههای دینی بودن جامعه، وفور صلح، صفا، مهر و گذشت است. اگر دیدید از در و دیوار جامعهای خشم، خشونت، انتقام و کینهتوزی میبارد، در دینی دانستن آن جامعه تردید کنید. چنان جامعهای با اسلام فاصله دارد. اسلام دین رأفت و عفو است. علیرضا صدرالدینی، نویسنده کتاب «اسلام دین رحمت نه خشونت» که در نشست بررسی کتابش در مرکز فرهنگی شهر کتاب سخن میگفت، ضمن بیان این جملات، گفت: «من پیش از نوشته شدن کتاب، در مقام پژوهشگر میکوشیدم تا بدانم جایگاه رحمانیت در دین اسلام و قرآن چیست؟ در واقع دنبال القای فکر خاصی نبودم و فقط میخواستم جستوجو و بررسی کرده باشم. در مطالعاتم پیش رفتم و دیدم خداوند مظهر رحمت است و اسلام، آیینی است مبتنی بر رحمت. حتی برخی احکامی را که امروز خشن معرفی میشود بررسی کردم و متوجه شدم در دل این احکام هم چیزی جز رحمت نهفته نیست. صدرالدینی خاطر نشان کرد: خداوند از میان اسماء حسنیاش بیش از هر چیز، بر رحمت، یعنی بر رحمان بودن و رحیم بودنش تأکید میکند و این معنی را در وجوه و ابعاد متفاوت متذکر میشود. در همه جنبههای اسلام رحمانیت خداوند موج میزند. پیروان اسلام هم سرشار از مهر و رحمتاند. در روایتها داریم که «مؤمن سرشار از رحمت است.» اهل رحمت بودنِ مسلمانان را در قالب داستانهایی که از زندگی پیامبر، اولیا، صحابه و عرفا به دست ما رسیده نشان دادهام. البته برای حفظ حریمها، داستانهای مربوط به زندگی پیامبر و ائمه را در بخش جداگانهای قرار دادهام و داستانهای مربوط به تابعین و عرفا و مؤمنان نامدار را در بخشی دیگر. ممکن است گفته شود نقل این روایتها با ماهیت پژوهشی کتاب متناسب نیست؛ اما نباید از نظر دور داشت که این داستانها با قدرت آموزندگیشان تکملهای هستند بر آنچه در بخش پژوهشی کتاب پیش کشیده شده است. این داستانها طرح کتاب را کامل کرده و ما را به این نتیجه میرسانند که خدا، خدای رحمت، اسلام، دین رحمت و مسلمانان هم سرشار از رحمتاند. نویسنده کتاب «اسلام دین رحمت نه خشونت» در ادامه، با مروری بر فصلهای کتابش گفت: «در نظام اعتقادی ما خداوند مسألهای فقط ذهنی یا تئوریک نیست. خدا همه چیز ماست. اینکه چگونه خدا را دریابیم و بینگاریم، این دریافت، در اعمال، زندگی و رفتار ما اثر خواهد گذاشت. اگر خدایی که شناختهایم خدایی سختگیر و بیگذشت باشد، خدایی باشد که همواره در پی مجازات و توبیخ و تنبیه است، همین خصایص در ما ظهور و بروز خواهد یافت. خداوندی که ما میشناسیم در طلیعه همه سورههای قرآن خود را با صفت رحمانیت معرفی میکند. یعنی میخواهد اولین چیزی که از او در ذهن مسلمانان نقش میبندد، صفت رحمت باشد. در هفده رکعت نمازهای روزانه، هفتاد بار بر رحمت خدا تأکید میشود. خداوند در آیههای ۱۱۸ و ۱۱۹سورهی هود میفرماید که آفرینش، ایجاب و اقتضای رحمت الهی است. اما قیامت برای چیست؟ وی افزود: قرآن به صراحت میگوید آخرت برای رحمت است. در سوره انعام تصریح شده که خداوند یک چیز را بر خودش واجب کرده و آن رحمت است. رحمت خداوند ایجاب میکند جهان آفرینش پدید بیاید و رحمت خداوند اقتضا میکند قیامتی در کار باشد. متأسفانه کسانی در جامعهی ما تا بحث قیامت و آخرت مطرح میشود، شروع به ترساندن و مضطرب کردن مردم میکنند. هنر این افراد ایجاد خوف و وحشت بین مردم است. اما آیههایی که از دهشتناکی آخرت سخن میگویند کسانی را هدف قرار میدهند که به حقوق مردم تجاوز کردهاند و حریم و ناموس مردم را نادیده گرفتهاند. مردم عادی در چارچوب زندگی طبیعی که گاه با لغزشهایی همراه است، مخاطب آن آیهها نیستند. وی با طرح این پرسش که در تفسیر سوره حمد میگویند چرا بعد از بسم الله الرحمن الرحیم، خداوند دوباره در آیه دوم، الرحمن الرحیم را آورده است؟ گفت: در بیان برخی مفسران آیه دوم علاوه بر ارتباطی که با آیه اول دارد، ارتباط اصلیاش با آیه بعدی است و از اینجا باز نتیجه میگیرند که قیامت برای رحمت خداوندی است. موقع سخن گفتن از قیامت نباید مدام سراغ ترساندن مردم رفت و باید مواردی که ذکر کردیم را نیز به آنها نشان داد. صدر الدینی در ادامه گفت: در روایتی معتبر از پیامبر اسلام آمده است که رحمت خداوند صد مرتبه دارد و تنها یک مرتبهاش در این دنیا نازل شده است و ۹۹ مرتبه دیگر رحمت خداوندی در قیامت عرضه خواهد شد. در روایت معتبر دیگری داریم که وقتی در قیامت خداوند بسط بساط رحمت کند، این رحمت به قدری گسترده است که ابلیس نیز به کسب رحمت خداوندی طمع خواهد ورزید. مرگ برای مؤمن اولِ ریحان است. اول آسایش و خوشی است. درست است که باید از قیامت ترسید؛ اما چه کسانی باید بترسند؟ از قضا آنهایی که باید بترسند، هراسی به دل راه نمیدهند و در عوض مردم عادی با لغزشهای سادهشان چنان دچار هراس و دهشت میشوند که گاه امکان زندگی طبیعی را از دست میدهند.» صدرالدینی در ادامه سخنانش به آیههای امیدبخش یا آیههای نویدبخش قرآن اشاره کرد و افزود: «تعداد این آیهها کم نیست. مثلاً خداوند در سوره نسا میفرماید که خدا شرک را نمیآمرزد، اما غیر شرک را میآمرزد. مفسرانی مثل علامه طباطبایی گفتهاند در این آیه بحث توبه مطرح نیست؛ زیرا خداوند با توبه شرک را نیز میآمرزد. اگر مشرکان توبه کنند، آمرزیده میشوند. ممکن است کسانی از دنیا بروند که مشرک نیستند، اما گناهکارند و توفیق توبه نیز نیافتهاند؛ آمرزش خداوند شامل حال ایشان خواهد شد. وی افزود: خداوند میگوید از سوی من سخن نگویید و دیگران را به جنهم و بهشت حواله ندهید که این امر فقط در اختیار خداست. در مقوله جنگ و جهاد هم حسب آیهها، سیره نبوی و سیره ائمه، میبینیم که جنگ در اسلام مذموم است. جنگ تنها برای موقعی است که بر اسلام و مسلمین تحمیل شده باشد. وقتی پای دفاع به میان بیاید، طبعاً گریزی از دفاع نیست. اما جنگ، در اسلام طبق آیههای متعدد تقبیح شده است. وی افزود: مثلاً در سوره بقره برای جنگ، قید فی سبیل الله آمده است. این آیه، از جنگهایی که هدفشان خدایی و الهی نیست، ممانعت به عمل میآورد. همانجا قید دومی بر جنگ زده شده و گفته میشود فقط با آنهایی بجنگید که با شما سر جنگ دارند. یعنی اگر کسی با شما سر جنگ نداشته باشد، نمیتوانید بگویید که به خاطر خدا میخواهید جنگ را شروع کنید. مفسران و مورخان بسیاری معتقدند جنگهای پیامبر ابتدا به ساکن نبوده و همیشه حالت دفاعی داشته است. قرآن سریعاً قید سومش را در زمینه جنگ مطرح میکند و میگوید مبادا تجاوز و تعدی کنید. یعنی اگر در راه خدا با کسی میجنگید که با شما سر ستیز داشته، باید حدود را رعایت کنید و بلافاصله قید چهارم قرآن پیش کشیده میشود: اگر برای خدا، با کسی که به تو حمله کرده بود، جنگیدی و حدود را رعایت نکردی، بدان خداوند دوستت نخواهد داشت.» نویسنده کتاب «محبت و مفاهیم اجتماعی آن» در مورد حکم قصاص و اینکه برخی آن را خشونتبار میدانند، تصریح کرد: «باید به تاریخچه حکم دقت کرد. در گذشته ـ و حتی امروز هم در جاهایی ـ اگر کسی، دیگری را میکشت یا به او تعددی میکرد، قبیله یا خانواده قربانی به طرفداری از وی با قبیله یا خانواده فرد مقابل وارد جنگ میشد. در تاریخ داریم روزی شتر مردی رو به سوی مزرعهای میرود و به محصولات آنجا آسیب میزند. صاحب کشتزار، شتر را میکشد. صاحب شتر که حیوانش را گم کرده بود، سرانجام جنازه شترش را پیدا میکند و به انتقام کشته شدن شترش، مرد کشاورز را به قتل میرساند. این واقعه منجر به چهل سال نبرد خونین بین قبایلی میشود که این افراد به آنها تعلق داشتند. وی افزود: قصاص میگوید شمشیرها را غلاف کنید، لشکرکشی نکنید، وقتی کسی، کسی را کشت، با قبایل و طوایف هم کاری نداشته باشید و فقط فرد کشنده را بکشید. در واقع حکم قصاص دعوت جامعه به آرامش است، متوقف کردن انتقامکشیهای سلسلهوار است. قرآن میگوید اگر به آن کسی که قرار است قصاص شود و مثل برادر شماست، اگر جایی برای عفو او هست، عفوت را شاملش کن که این، تبعیت از معروف است. حکم قصاص میگوید وقتی مقصر را شناختید، سراغ خانواده و قبیلهی او نروید، فقط با مقصر برخورد کنید.» صدرالدینی در پایان سخنانش نتیجه نهایی تحقیقاتش را چنین بیان کرد: «در اسلام سراغ هر حکمی و قاعدهای که رفتم، در دل آن گوهر رحمت را دیدم. از همین رو میگویم اسلام دین رحمت و رأفت است. پس پیروان اسلام نیز باید سرشار از رحمت و رأفت باشند.» باید خشونت و رحمت را تعریف کرد عبدالله نصری، استاد رشته فلسفه در دانشگاه علامهطباطبایی که در نشست مذکور سخن میگفت با تأکید بر اهمیت ارائه شدن تعریف از رحمت و خشونت گفت: «رحمت و خشونت و مصادیق آن در بسترهای فرهنگی و اجتماعی خاص، بروزهای متفاوتی مییابند. از طرف دیگر ما امروز شاهد فعالیت برخی جریانها هستیم که در باطن غیراسلامیاند، اما ادعای اسلام دارند. رفتارهای این دستهها، هر تعریفی که از خشونت داده شود، باز هم خشن است. برخی جریانهای سیاسی و اسلامستیز غرب هم، اگرچه خود مرتکب انواع و اقسام خشونتاند و ردپایشان را در حرکتهای خشن جهان اسلام نیز میتوان یافت، از فرصت بهره برده و با هدف محکوم کردن اسلام، از هیچ تبلیغ سوئی فروگذار نمیکنند.» نصری به موضوع فلسفه مجازات هم اشاره کرد و یادآور شد: «ممکن است در غرب این باور وجود داشته باشد که برخی مجازاتها خشن است. اما ملاک خشن نامیده شدن یک مجازات چیست؟ اینها مواردی است که فلسفه حقوق باید روی آنها بحث کند. مورد دیگر تفاوت سطح روابط اجتماعی میان انسانها با سطح مناسبات جاری در نظام اجتماعی است. وقتی بحث نظام اجتماعی پیش کشیده میشود، بحث قانون، قانونمداری و مجازات مطرح میشود. نباید فراموش کرد که اجرای قانون نباید طوری انجام شود یا معرفی شود که معنای خشونت از آن برداشت شود. مجازات عدول از قانون را هم نباید خشونت دانست. مجریان قانون باید قانون را اجرا کنند و ما نباید مجازات ناقضان قانون را خشونت بدانیم و از طرف دیگر، مجری قانون نباید مرتکب خشونت شود. وی افزود: در همه کشورها قانون و مجازات وجود دارد، حتی در آزادترین جوامع. در برخی کشورهای اروپایی اختیاراتی به پلیس داده شده است، که اختیارات پلیس ایران قابل مقایسه با آن نیست. همه جا هم نمیشود اختیارات را نادرست در نظر گرفت. واقعیت این است که اگر مجازاتهای سختی نداشته باشیم، آیا میتوانیم با مقولهای مثل زورگیری مقابله کنیم؟ همچنان که انسان هم باید جاذبه و هم باید دافعه داشته باشد، نظام اجتماعی هم باید دافعه و جاذبه را یکجا داشته باشد. هنر این است که بتوانیم این دو را در کنار یکدیگر جمع کنیم و صاحب هر دو خصلت باشیم.» منبع:مهر 211008