15 آبان 1400 1 ربیع الثانی 1443 - 50 : 23
کد خبر : ۵۸۰
تاریخ انتشار : ۰۷ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۶:۰۶
کرامات امام سجّاد (ع)/
امام باقر (ع) فرمود: روزى عبد الملک بن مروان در خانه خدا طواف مىکرد و پدرم در پیشاپیش او طواف خود را انجام مىداد و به او توجهى نداشت. و عبد الملک هم او را نمىشناخت.

عبد الملک گفت: این شخص کیست که در مقابل ما طواف مىکند و به ما توجهى نمىکند؟

گفتند: این شخص؛ على بن حسین است. پس به جایگاه خود رفته و نشست و گفت: او را نزد من آورید. حضرت را آوردند. عبد الملک گفت: اى على بن حسین!

من که قاتل پدرت نیستم چرا نزد من نمىآیى؟

امام فرمود: قاتل پدرم دنیا را از پدرم گرفت ولى پدرم آخرت او را خراب کرد. اگر تو نیز دوست دارى چنین شوى پس باش.

عبد الملک گفت: هرگز، ولى نزد ما آى تا از دنیاى ما بهره برى!

حضرت نشست و رداى خود را گشود و دعا کرد: "خدایا! حرمتى را که دوستانت نزد تو دارند آن را نشان بده" در این هنگام، رداى حضرت پر از مرواریدهاى درخشان شد که شعاع نورشان، دیدگان را خیره مىکرد.

حضرت خطاب به عبد الملک فرمود: کسى که چنین حرمتى نزد خدا دارد چه نیازى به دنیاى تو دارد؟! سپس فرمود: خدایا! اینها را بگیر که من احتیاجى به آنها ندارم.


منبع: بركه


گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: