شخصیت علی بن ابیطالب(ع) که مسلمان و غیر مسلمان و سنی و شیعه در طول تاریخ در مناقب و فضایل او سخنها گفتهاند، در ادبیات فارسی هم حضوری چشمگیر دارد.
عقیق:داستانهایی از گذشت، عدالت و علم امیرالمومنین(ع) در دورههای مختلف ادب
فارسی، در ستایش شخصیت او توسط شعرا و نویسندگانی به یادگار مانده است که
در سنت ادبیات فارسی اکثراً بر مذهب اهل سنت بودهاند.
به عنوان
مثال ستایشی که مولانا به عنوان یک شاعر پیرو مذهب فقهی ابوحنیفه، از علی
بن ابیطالب میکند، آنچنان شورانگیز است که شاید هیچ شاعرِ شیعی، سخنانِ
همارز او بیان نکرده باشد.
اى على كه جمله عقل و ديدهاى شمهاى واگو از آن چه ديدهاى
باز گو اى باز عرش خوش شكار تا چه ديدى اين زمان از كردگار
راز بگشا اى على مرتضى اى پس سوء القضاء حسن القضاء
باز باش اى باب بر جوياى باب تا رسد از تو قشور اندر لباب
باز باش اى باب رحمت تا ابد بارگاه ما لَهُ كُفُواً أحد
آوردن
همه نکتهها و اشاراتی که در ادبیات فارسی نسبت به شخصیت علی(ع) ابراز
شده، آنچنان گستردهاست که میتواند موضوع تحقیقی جداگانه باشد. در اینجا
تنها تعلیمات و حکمتهای اخلاقی که در نهجالبلاغه هم نمونه دارد، آورده
میشود، هرچند احتمال توارد در اندیشهها و یا استفاده از سخنان دیگر
بزرگان دینی هم میرود، اما حداقل میتواند، نشاندهنده همسو بودن تعالیم
نهجالبلاغه و برخی از شعرای فارسی باشد:
زنهار در نهان نکنی آن معاملت کان گه که آشکار شود، زان خجل شوی (دیوان ابنیمین)
*
فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا
خَيْرَ فِي جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا فِي إِيمَانٍ لَا صَبْرَ
مَعَهُ (نهج البلاغه؛ كلمات قصار ۷۹) (ترجمه: شکیبایی ایمان را چنان است که
سر تن را، نه فایدتی در تن بیسر باشد و نه ایمانِ بیشکیبایی را خیری در
بر)
صبر از ایمان بیاید سر کله حیث لا صبر فلا ایمان له (مثنوی مولانا)