چهره ماندگار فلسفه ایران گفت: انسان سالک در لحظاتی از زندگی به خود میآید و سعی میکند از غوغای زمانه برکنار باشد، این حالت معمولاً در شب هنگام و با ترک تعلقات مادی فراهم میشود و در نهایت به خودشناسی و توحید میانجامد.
عقیق:غلامحسین ابراهیمیدینانی چهره ماندگار فلسفه ایران و عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در برنامه اخیر معرفت (شبکه چهارم سیما) با موضوع «شب در لسان عرفای اسلامی» عنوان کرد: در صحبتهای عبدالرزاق لاهیجی آمده است؛ حکمت شب این است که روز با همه جلوهها و هیاهویش در آن محو میشود. اگر انسان سالک از تعلقات رنج میبرد، باید در زلازل شب خود را محو کند که این توفیق به طلوع فجر توحید در سحر منجر خواهد شد. لیل از جنس لیلی است که خاصیت مهد مجنون بدان است. وی در ادامه افزود: همه ما با شب و روز زندگی میکنیم، معنی ظاهری شب و روز نیز روشنی، جلوههای رنگارنگ و اشتغال و شب نیز تاریکی، آرامش، سکوت و فراغت از تعلقات روزانه است، اما اگر همین شب و روز را در عالم هستی مدنظر قرار دهیم خوشیها و ناخوشی، تعلقات و بیتعلقیها، رنجها و ... با هم است، در این عالم آسایش و رنج مطلق نیست هیچ کس در تمام عمرش در شادی و فرح یا تنها در غم و اندوه نیست، آن دو همیشه با هم هستند. ابراهیمیدینانی با اشاره به اینکه انسان سالک در لحظاتی از زندگی به خود میآید و سعی میکند از غوغای زمانه برکنار باشد، یادآور شد: این حالت برای انسان سالک زمانی که ترک تعلق میکند، زلازل شب است؛ یعنی در این هنگام جلوههای تعلقات خاموش میشود، این سالک مدتی در «من کیستم» باقی میماند، اما پایان این شب، طلوع فجر سفید است، چرا که سالک در آن به خودشناسی و توحید میرسد. وی با بیان اینکه صبح سعادت برای سالک، صبح معرفت است، توضیح داد: شرق و غرب عالم نسبی است ما یک مشرق حقیقی داریم که اگر از مشرق جغرافیایی بگذریم به مشرق حقیقت میرسیم، بنابراین باید از خود غروب کنیم؛ یعنی از منیتها و تعلقات دور شویم تا به صبح سعادت و مشرق حقیقت از درونمان برسیم. دینانی اظهار داشت: انسانهای ظاهربین، عالم بیرون را فقط میبینند و هرچه هم به آنها بگوییم از عالم بیرون تطبیق میکنند، اما ما به عکس میگوییم یعنی اندیشه را به جهان تشبیه میکنیم، چرا که کل این جهان بیرونی به یک اندیشه شبیهتر است تا به یک ماشین! چهره ماندگار فلسفه ایران با اشاره به اسرار وجودی درون انسان گفت: انسان دارای خصلت واقع بینی است، چه کسی میگوید که خودش واقع بین نیست؟ از سوی دیگر خصلت دیگر «آرمانطلبی» نیز انسان دارد و آن قدری کار را مشکل میکند. هیچ آرمانی بدون آرزو نیست و برعکس آن هم صادق است در واقع آرمان نوعی آرزو است اما آیا همه ایدهآلها الان وجود دارد؟ خیر، انسان همیشه بین واقعیت و آرمان زندگی میکند. وی با طرح این سؤال که آیا ما اندیشه منجمد داریم، گفت: بله، اما انجماد اندیشه از انجماد خاک و سنگ سختتر است، افرادی نظیر گروههای داعشی و ابن ملجم مرادی، قاتل امام علی(ع) دارای اندیشههای منجمد هستند. منبع:فارس 211008