* تقدیرهای متفاوت در رزق و دلایل آن
به تصریح آیات قرآن و روایات، خداوند متعال برای روزی موجودات، مقادیر و اندازه های متفاوتی را در نظر گرفته است و توسعه و تنگی رزق به دست خداست؛ این تقدیرهای متفاوت در رزق دلایلی دارد که مهمترین آن، فراهم آوردن زمینه های امتحان است. بر اساس خطبه 91 نهج البلاغه، گشادگی رزق برنامه ای الهی برای امتحان افراد است تا ظرفیت اشخاص در شرایط متفاوت مشخص شود. از این رو نه در وضعیت تنگ دستی باید مأیوس شد و تصور کرد که رزق ما قطع شده است و نه در حالت گشایش باید مغرور گشت. در تعالیم اسلامی، استغفار، صدقه دادن، امانداری، اطعام دیگران، دعا برای برادر مؤمن، پرداخت زکات، نیکی به خانواده و آسان گیری بر آنها در خرج زندگی، پیوسته طهارت داشتن و خوش خویی، عوامل افزایش رزق و گناه، حرام خواری و تضییع حقوق برادر مسلمان از عوامل کاهش رزق عنوان شده است.
* نتایج توجه به رزق مقدر
توجه به بیانات خداوند متعال و فرمایشات اهل بیت علیهم السلام درباره مقدر بودن رزق و جایگاه آن در زندگی، نتایج مفیدی در زندگی انسان بر جای می گذارد:
1. آزادی از وهم و رسیدن به ساحل آرامش و امید: خیالات واهی و آرزوهای پوچ از نتایج دل بستن به دنیا و ندانستن جایگاه انسان و رزق او در عالم هستی است. انسان دلبسته دنیا گمان می کند هرچه بیشتر متاع دنیا را جمعآوری کند، خوشبخت تر و آسوده تر خواهد بود، از این رو خود را گرفتار نیامده هایی می کند که هرگز نمی آیند و با تلاش بیهوده در صدد بر می آید ثروت خود را دو چندان کند تا به اوهام و آرزوهای خود جامه عمل بپوشاند. این در حالی است که توجه به رزق مقدر باعث می شود انسان از اوهام آزاد شده، برای آنچه از دست رفته، دچار اندوه نشود. چنین بنده ای به قدر کفاف از روزی اندک اکتفا می کند و آسوده می شود؛ به فرموده امام علی(علیه السلام) «آن کس که به قدر کفاف بسنده کرد، به آسایش دست یافت».
2. میانه روی و قناعت: اساس توحید و یگانه پرستی، رعایت تعادل و میانه روی است. اهل بیت(علیهم السلام) نماد و الگوی اعتدال هستند، چنان که در روایات متعدد، مراد از امت وسط در آیه «و کذلک جعلناکم امه وسطاً» امامان معصوم دانسته شده اند. در رزق نیز میانه روی اصل اساسی بوده و عدم رعایت آن، به برهم خوردن تعادل توحیدی انسان می انجامد. میانه روی در معیشت، پرهیز از ریخت و پاش و رعایت قناعت در دین نیز بر همین اساس قابل تبیین است. اگر کسی به رزق مقدر خویش قانع شد و دانست که قوام عالم بر اساس میانهروی و انضباط است، هرگز در تدبیر معاش خود افراط و تفریط نمی کند تا از تعادل توحیدی خارج و به مرز شرک و کفر وارد شود.
3. عزت نفس و استغنا: از پیآمدهای دیگر توجه به رزق مقدر عزت نفس و استغناست. انسانی که معتقد است اندازه رزق او فقط از ناحیه خداوند مقرر می شود و انسان های دیگر در این میان وسیله هستند، حاضر نمی شود برای افزودن معاش خود در برابر دیگران کرنش کند یا هنگام احتیاج با خوار کردن خود در برابر اهل دنیا، آبرویش را حراج کند؛ زیرا می داند با این خضوع هرگز به رزقش افزوده نمی شود. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در این باره می فرماید: «چقدر زشت است که انسان هنگام نیاز نزد دیگران خضوع نماید و هنگام بی نیازی به دیگران ظلم کند...» (نهج البلاغه، نامه 32). نبی مکرم اسلام(ص) نیز می فرماید: «باعزت نفس به دنبال نیازهای خود بروید، زیرا امور زندگی بر اساس مقدرات الهی جریان دارد».
* نتایج بی توجهی به رزق مقدر
همچنان که توجه به مقسوم و مقدر بودن رزق برکتی دارد، بی توجهی به آن زندگی دنیوی و اخروی انسان را نابود می کند:
1. عجله کردن و جایگزینی رزق حرام به جای حلال: طبق سخنان اهل بیت(علیهم السلام) اگر از رزق دنیا یک لقمه برای انسان مانده باشد، عمرش آن قدر طولانی می شود تا آن لقمه را بخورد و بمیرد. رسول اکرم در این باره بیان داشته اند: «حضرت جبرئیل در روح من دمید که: هیج بنده ای نمی میرد، مگر اینکه رزقش را تمام و کمال برگیرد؛ پس در طلب دنیا حریص نباشید و هرگز دیر شدن رزق شما را به معصیت خدا نکشاند».
امروزه بیشتر انسان ها با این حکمت الهی آشنا نیستند و برای کسب روزی، حرص بیهوده دارند، اما پس از این که نتیجه مورد انتظارشان حاصل نشد، نامیدی و یأس بر آنها مستولی می شود، غافل از این که نمی توان تقدیر الهی را به گذاف تغییر داد. برخی دیگر نیز در این عرصه خو را به رزق حرام گرفتار می کنند.
2. حرص به دنیا، غفلت از قیامت و تضییع عمر: بنده ای که از کارگردانی و تدبیر خداوند در عالم خبر ندارد، می پندارد که خودش محور همه امور است؛ از این رو چشم دل را به حقایق عالم می بندد؛ حب دنیا در قلبش ریشه می دواند و بدون توجه به تقدیر آسمانی رزق، برای کسب متاع دنیا حرص می زند و به تعبیر امام علی(علیه السلام): «ارزاق با حرص زدن و رقابت با یکدیگر به دست نمی آید». حرص زدن برای دنیا به اندازه ای مزموم است که حتی اگر از راه حلال هم باشد، موجب بر انگیختن خشم خدا می شود. رسول اکرم(ص) فرمودند: «هرکس دنیا را از راه حلال ولی زیاده خواهانه و برای فخر فروشی طلب کند، خداوند را در حالی ملاقات می کندکه بر او خشمگین است».
3. غصه خوردن برای از دست دادن رفته ها: کسی که معتقد است روزی او از جانب خداوند تقدیر شده و کم و زیاد آن به دست خداست، برای آنچه از دست داده محزون نخواهد شد. امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در وصیت به امام حسن مجتبی علیه السلام می فرماید: « اگر قرار است نسبت به آنچه از دست تو رفته ناراحت باشی، باید بر همه آنچه که به دستت نرسیده هم ناراحت باشی». بنابراین لازم است انسان به کلی خود را از همه نداشته هایش آزاد کند، خواه آنها را از دست داده باشد، خواه از ابتدا به دست نیاورده باشد.
4. نگرانی انسان از فقر: به فرموده قرآن، شیطان دائم انسان را از فقر می ترساند تا از مال خویش انفاق نکند و او ار تحریک می کند که تمام انرژی خود را صرف کسب ثروت نماید، تا مبادا فقیر شود. زندگی امروز انسان غربی در فرار از فقر اقتصادی خلاصه شده و نظام رسانهای دنیا تحت سیطره سرمایه داران، با ترساندن مردم از فقر آنها را به راه های گوناگون به انباشتن ثروت فرا می خواهند. در جامعه ما نیز تبلیغ بانک ها، بیمه ها و مؤسسات تجاری و اقتصادی چنین روندی را طی می کنند. با وجود تأکید قرآن و روایات بر این که قرض دادن باعث چند برابر شدن سرمایه است، اما امروز بسیاری از مردم به این مسئله باور قلبی ندارند.
5. پدید آمدن گونه های جدید قتل فرزند: کشتن فرزند از ترس فقر و ناداری از رفارهای دوره جاهلیت بود که قرآن آن را مزموم دانسته و از آن نهی کرده است. چنین رفتار نادرست جاهلی ریشه در فهم ناردست از حکمت خداوند و همچنین جایگاه رزق مقدر انسان دارد که در دوران ما به روشهای گوناگون تکرار می شود. آمار بالای سقط جنین در دنیا و نیز پرهیز از فرزنددار شدن در کشور ما به بهانه هزینه های بالای زندگی را می تواناز مصادیق این موضوع برشمرد.
البته باید تأکید کرد که کشتن فرزندان منحصر به قتل جسمی نیست و قتل روحی و معنوی را نیز در بر می گیرد. برخی از ترس فقر مانع قدم برداشتن فرزندانشان در میسر کمال و معنویت می شوند و آنها را به رفتن در مسیری وا می دارند که به خیال آنها نان بیشتری دارد و به نوعی فرزندان خود را می کشند.
6. اضطراب و بروز ناهنجاری در جامعه: اضطراب در جامعه امروز بشری امری شایع است، امروزه بشر به خصوص در جوامع صنعتی، بیشتر به ماشینی می ماند که برای کسب لقمه عیش از خانه بیرون آمده و ساعتها در محیطی که عمدتاً ناخوشایند اوست، روز می گذراند و همواره نگران آینده خود و خانواده است. امروزه سوغات جامعه غربی دامنگیر ما نیز شده و علاوه بر ایجاد مشکلات اقتصادی در سطح ملی باعث افزایش شاخص افسردگی، روان پریشی، اضطراب و بسیاری از ناهنجاری های دیگر شده است. این امر نشان از فراموشی سخنان اهل بیت علیهم السلام و زوال فرهنگ توکل در جامهع دارد؛ ما باید بدانیم این اضطراب بشری با ندیده گرفتن تقدیر الهی ادامه خواهد داشت.
* پایان سخن:
با مطالعه روایات وارد شده در باب رزق روشن می شودکه در دیدگاه اهل بیت علیهم السلام، رزق ابزاری است که توسط خداوند برای طی میسر بندگی و قرب حق تقدیر شده است، متأسفانه امروزه تمدن غرب که با ابزارهای مختلف سیطره خود را بر جهان تثبیت نموده است، با کنار زدن دین و خداوند از عرصه اجتماع و دمیدن در آتش حرص و طمع، موجب دامن زدن به عطش سیری ناپذیر انسان در انباشت ثروت شده است.
البته اهل بیت علیهم السلام با نهی از تنبلی و بیکاری، آباد کردن دنیا را هم ردیف طاعت های الهی دانسته اند و مؤمنان را به آن ترغیب کردند، آنچه مذموم است، افتادن در گرداب دنیاطلبی، حرص و طمعی است که دنیا و آخرت انسان را نابود خواهد کرد.
منبع:حوزه