عصر ظهور امام زمان(عج) در همه ابعاد، آرمان شهر بشری را رقم زده و رؤیای دیرینه او برای رسیدن به ساحل آرامش را به واقعیت تبدیل می کند. ...
عقیق:از تحولات خاص این عصر، تکامل عقل بشر و کمال علم و دانش است، به گونه ای که هیچ دانشی برای او نامکشوف باقی نمی ماند. با توجه به این مسأله و دستاوردهای علمی عصر ظهور با دکتر مجید معارف، عضو هیأت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران به گفت وگو پرداخته ایم که مشروح آن از نظرتان می گذرد. بنابر تصریح روایات، در عصر ظهور، عقلهای مردم کامل شده و حتی تعبیری وجود دارد مبنی بر اینکه حضرت حجت(عج) بر سر مردم دست می کشند، این کمال عقل به چه معناست ؟ اینکه در روایات آمده، وقتی حضرت حجت(عج) ظهور می کنند، دست بر سر مردم کشیده و عقلهای آنها را کامل می کنند، تعبیری مجازی است نه حقیقی و به معنای دست کشیدن ظاهری، چراکه با وجود چندین میلیارد انسان در زمین، شاید امکان این دست کشیدن برای تک تک افراد وجود نداشته باشد. از این رو، از دو منظر می توان در این باره سخن گفت، نخست اینکه بعد از ظهور، ایشان منشأ آموزش علومی هستند و باب علم را شخصا به روی مستمعان، بویژه شیعیان خود می گشایند و شیعیان نیز می توانند آن علمی را که گرفته اند، به دیگران و شاگردان خود انتقال دهند و علم این چنین رواج می یابد که برای این مدعا کافی است که به تجارب تاریخ اسلام رجوع کنیم. به عنوان مثال، وجود مبارک پیامبر اسلام(ص) بعد از بعثت، تأثیر انکارناپذیری بر تحول علمی مردم جزیره العرب داشتند، به گونه ای که فضای جاهلیت بعد از 23 سال کوشش ایشان به جامعه ای توحیدی تبدیل شد و تحول علمی وجود پیامبر(ص) را هیچ کس نمی تواند نادیده بگیرد. باید توجه داشت یکی از رسالتهای پیامبر اسلام(ص)، تعلیم کتاب و حکمت و دامن زدن به فضای آموزشی است که حتی نزول وحی بر ایشان نیز با امر به خواندن آغاز می شود؛ بعد از ایشان نیز امیرمؤمنان(ع)، بویژه در سالهای خلافت، وجود مبارکشان را در اختیار مردم قرار داده و فرمودند: «سلونی قبل ان تفقدونی» یعنی «از من بپرسید، قبل از اینکه مرا از دست دهید.» آیه ای نبود که ایشان ندانند که چرا و با چه کیفیتی نازل شده است و این چنین دانش قرآنی خود را در اختیار مردم قرار دادند و فراموش نکنیم قرآن، کتاب همه حقایق است و اگر کسی با دانش حضرت امیر(ع) به آن وصل می شد، به کل حقایق اتصال می یافت، همان گونه که خود حضرت(ع) فرمودند: «من به راههای آسمانها آگاه تر از راههای زمین هستم.»، اما متأسفانه مردم دوران ایشان استفاده ای را که باید، از محضر امیرمؤمنان(ع) نبردند! این اهتمام به تعلیم و تعلم از سوی دیگر معصومین(ع)، با توجه به آنکه حکومت و خلافت را در دست نداشتند، بعد از حضرت امیر(ع) ادامه یافت، چنان که امام باقر(ع) طی 20 سال، تحول علمی بزرگی را رقم زدند و برای درک و فهم عظمت این نهضت باید به حدیث امام صادق(ع) رجوع کرد که در ارایه کارنامه علمی پدرشان می فرمایند: «شیعیان در امور حرام و حلال مانده بودند تا اینکه پدرم ابوجعفر آمد و حرام و حلال را به آنها تعلیم کرد و کار را به جایی رساند که حتی اهل سنت هم در دریافت علم محتاج شاگردان پدرم شدند، بعد از دورانی که شیعیان محتاج اهل سنت بودند!» و این چنین شیعه محتاج، به شیعه مرجع تبدیل شد. نتیجه آنکه اکثر روایات شیعه در درجه نخست متعلق به امام صادق(ع) و بعد امام باقر(ع) است. بنابراین، از ثمرات وجود امام حاضر نسبت به امام غایب این است که شخص امام در رأس تعلیم و تعلم و آموزش قرار می گیرند و ما در زندگانی ائمه(ع) وقتی مجالی برای آموزش می بینیم، همچون دوران خلافت حضرت امیر(ع)، فضای باز دوران امام ششم(ع) و نیز عصر ولایتعهدی ثامن الائمه(ع) که به عالم آل رسول(ص) معروف هستند، با تمام وجود و انرژی دانش خود را در اختیار مردم قرار داده اند. همین سبک و شیوه در عصر ظهور امام زمان(عج) نیز دیده می شود، یعنی حضرت حجت(عج) بعد از ظهور، همین سبک را ادامه می دهند و بخشی از رشد علمی و فکری مردم باز می گردد به نقش مستقیم امام عصر(عج)، زیرا این علم، الهی و فراتر از علم اکتسابی است و مردم می توانند از اصل و حقیقت دانش مطلع شده و در نتیجه در چنین فضایی، علم و دانش نیز گسترش می یابد که این بخشی از تفسیرِ کامل شدن عقول مردم در عصر ظهور است. آیا برای این کمال عقل توسط امام زمان(عج) در عصر ظهور، تفسیر دیگری نیز وجود دارد؟ تفسیر دوم درباره «کمال عقلها» در عصر ظهور این است که وقتی امام عصر(عج) ظهور کنند، عدالت و امنیتی خاص را ایجاد می کنند، زیرا مهمترین دستاورد قیام جهانی حضرت حجت(عج) بسط عدالت در سراسر جهان است، آن چنان که پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «خدا به وسیله او جهان را پر از قسط و عدل می کند، بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده بود.» عدالت و امنیت از نتایج ظهور مهدوی است و وقتی جامعه از عدالت و امنیت برخوردار شود، استعدادها زمینه رشد طبیعی را یافته و حق کسی پایمال و نابود نمی شود و استعداد کسی به دلیل فقر، ناشکفته باقی نمی ماند؛ ممکن است امروز به دلیل فقر و تبعیض، استعدادهایی به هرز رفته و در مسیر شکوفایی جامعه به کار گرفته نشود، یعنی این طور نیست که هر کسی هر استعدادی داشت، به حق خود برسد و استعداد او تباه نشود که این حقیقت تلخ در جهان کنونی وجود دارد، اما در جامعه مهدوی که بزرگترین دستاورد اجتماعی سیاسی آن عدالت و امنیت است، صرفنظر از نقش کلیدی امام(ع) در تربیت مردم، فضای عادلانه برای استفاده از استعدادها و علایق وجود دارد و در پرتوی آن علم نیز رشد می کند، چنان که به تعبیر برخی روایات، اگر دو بیست و هفتم علم تا عصر ظهور مکشوف شده باشد، در عصر ظهور صد در صد استعدادها از قوه به فعل درآمده و شکوفا می شود. آیا با این سطح از عدالت در عصر ظهور، باز هم شاهد انحصارطلبی های علمی خواهیم بود یا خیر و ظهور دولت آرمانی حضرت حجت(عج) خط بطلانی بر هر گونه انحصارگرایی و انحصارطلبی در حوزه علم و دانش می کشد؟ عدالت یک پایه، اساس و مبناست و اگر انحصارطلبی به این معنا باشد که علم و دانش تنها در اختیار گروهی خاص باشد و باقی افراد محروم بمانند یا به وسیله علم فخرفروشی شود، این از مصادیق ظلم اجتماعی محسوب می شود؛ اما ما بر این باوریم که در حکومت جهانی حضرت ولی عصر(عج)، جامعه از افرادی که صاحبان علاقه های مختلف هستند، تشکیل می شود و به نظر می رسد باید فضایی ایجاد شود تا هر فرد متناسب با فضای مناسب و علایق خود رشد و پرورش بیابد. یکی از ویژگی های عصر ظهور این است که نیازهای حقیقی از نیازهای کاذب بازشناخته می شود، زیرا امروز ممکن است در جامعه ما بسیاری از افراد دانشهایی را فرا بگیرند که منشأ آنها نیازهای کاذب است، اما در عصر ظهور، حقیقت برای مردم نمایان و نیازهای کاذب بازشناخته می شوند و مردم به این مسیر می روند که نیازهای حقیقی را شناخته و در پرتوی آن هم روح خود را تعالی دهند و هم اجتماع را. گاهی تعبیر علم غیرنافع درباره برخی علوم شنیده می شود و این مطلب را داریم که برخی علوم به جای کارآمدی برای بشر و رفع نیاز او، به ضررش تمام می شوند، آیا در عصر ظهور نیز چنین علومی وجود خواهند داشت؟ علم فی نفسه اگر از بُعد کشف حقایق و روابط طبیعی باشد، جهت گیری منفی ندارد، یعنی اگر ماهیت علم را پرده برداری از مجهولات و کشف روابط اشیا و طبیعت بدانیم، آن گاه علم فضیلت است تا جایی که خداوند در آیه 9 سوره مبارکه زمر می فرماید: «آیا مساوی هستند کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند؟» به عبارت بهتر، منافع و مضار علم را به کار گیرندگانِ آن تعیین می کنند، به عنوان مثال پرسش از علم نافع و غیرنافع مثل این است که بپرسیم، آیا چاقو وسیله خوبی است یا نه؟ که در پاسخ باید گفت، بستگی دارد در دست چه کسی قرار بگیرد، اگر در دست پزشک باشد، مفید بوده و اگر در دست فردی قاتل باشد، با آن جنایت می کند.متأسفانه علم و محصولات علمی در دنیای کنونی به دست کسانی است که گاهی استفاده ظالمانه از آن کرده و به علم قیافه وحشتناک و ویرانگر داده اند که نمود آن را می توان در بمبها و وسایل کشتار جمعی و نابودکننده حیات بشری یافت. اما در عصر ظهور همان گونه که خداوند در آیه 55 سوره مبارکه نور وعده داده است: «خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد...» مؤمنان، خلیفه زمین می شوند و از نتایج خلافت آنها امنیت است که در همین آیه به آن اشاره می شود که خدا را می پرستند و شرک نمی ورزند. خدا در دوران حکومت صالحان، ترسها را تبدیل به امنیت می کند و زمانی این مهم رخ می دهد که محصولات علمی کاربرد امنیتی دارند؛ نه ویرانگری. چون اگر سلاح هم ساخته شود، کلید آن در دست انسانهای متقی است. باید توجه داشت، سلاح در ذات بد نیست و قرآن می فرماید: «ای مسلمانان خود را مجهز کنید به قوه و قدرت»؛ حتی فناوری و صنایع نظامی در عالم تحقیقات علمی بد نیست، به شرطی که کاربرد آن در دست انسانهای پاک، صالح و متقی باشد و جهان به جای به سر بردن در ترس و وحشت، در آرامش و امنیت زندگی کند. منبع:قدس 211008