هر استادي در تدريس خويش، دست كم بايد از دو ويژگي مهم برخوردار باشد: ويژگي علمي، ويژگي اخلاقي؛ ويژگيهاي «علمي» و «اخلاقي» هر استادي لازم و ملزوم يكديگرند و هر يك بدون ديگري كاري عقيم و راهي ستَروَن است و البته برخورداري توأمان از اين دو ويژگي نيز بس دشوار است، اما در استاد شهید مرتضی مطهری هر دو آن به وضوح نمایان بود
عقیق:از مهم ترین خصوصیات شهید مطهری، اعتدال در تفکر بود. استاد مطهری اعتقاد داشت که افراط و تفریط در اعتقادات و عمل مسلمانان، ضربات قطعی بر دین وارد کرده است. از نظر استاد مطهری: دین اگر بخواهد باقی باشد، یا باید خودش جزء خواسته های بشر باشد و یا باید خواسته های بشر را تامین کند، آن هم بدین شکل که تامین کننده ی منحصر به فرد باشد. اتفاقا، دین، هر دو خاصیت را دارد؛ یعنی، هم جزء نهاد بشر و خواسته های فطری و عاطفی بشر است و هم از لحاظ تامین حوائج و خواسته های بشری، مقامی دارد بی جانشین و اگر تحلیل کنیم، معلوم می شود که هیچ چیز دیگری نمی تواند جایش را بگیرد. پس از طرح این بحث، استاد می گوید، سبب این که برخی از مردم، از دین روی بر می گردانند، تعالیم غلط مذهبی است. استاد می گوید: مسلما، علت انکار و اعراض بسیاری از افراد تحصیلکرده، این است که مفاهیم مذهبی و دینی را به طرز صحیحی به آنان تعلیم نداده اند. در واقع، آنچه را که آنان انکار می کنند، مفهوم واقعی خدا و دین نیست، بلکه چیز دیگری است. من و افرادی مانند من که همواره با پرسش های مردم درباره مسائل مذهبی مواجه هستیم، کاملا، این حقیقت را درک می کنم که بسیاری از افراد، تحت تاثیر تلقینات پدران و مادران جاهل یا مبلغان بی سواد در زمینه مسائل مذهبی و آنان را درباره ی حقیقت دین و مذهبی، دچار تردید کرده و احیانا به انکار کشانده است. از این رو باید کوشش بسیار کرد تا اصول و مبانی مذهبی، به صورت صحیح و واقعی خود به افراد تعلیم داده و القاء شود. استاد، علل دیگر اعراض از دین را، رفتار غلط مسلمانان و جایگاه دین می دانند. ایشان ضمن انتقاد به رفتار مسلمانان می گوید: بعضی از مقدسان نماها و مدعیان تبلیغ دین، به نام دین، با همه چیز به جنگ بی می خیزند. شعار آنان، این است که اگر می خواهی دین داشته باشی، به همه چیز پشت پا بزن، گرد مال و ثروت نگرد، ترک حیثیت و مقام کن، زن و فرزند را رها کن، از علم بگریز که حجاب اکبر و مایه ی گمراهی است، شاد مباش و شادی مکن، از خلق بگریز و به انزوا پناه ببر و امثال اینها. بدیهی است وقتی که مفهوم زهد، ترک وسائل معاش، ترک موقعیت اجتماعی، انزوا و اعراض از انسان های دیگر باشد، وقتی که غریزه ی جنسی، پلید شناخته شود و منزه ترین فرد را کسی بدانند که در همه ی عمر مجرد زیسته است، وقتی که علم، دشمن دین معرفی شود، علما و دانشمندان، به نام دین، درآتش افکنده شوند و یا سرهاشان زیر گیوتین برود، مسلما و قطعا، مردم بدبین خواهند شد. طرح چنین بحث هایی در زمان رژیم ستمشاهی، جوانان را حساس می کرد و آنان را به فکر می انداخت. این، همان چیزی بود که ساواک از آن می ترسید. یکی از دوستان استاد شهید گفته است: روزی استاد شهید، از دوران بازداشت خود به دست ساواک شاه برای اینجانب نقل می کردند و می گفتند: «فلان کس که از مقامات بالای ساواک بود،به من گفت: شما دین را به صورت فکر به نسل جوان ارائه داده اید. او با وحشت زیاد این حرف را می زد.». این گونه تفسیرها و تاویل های انحرافی، موجب شد تا استاد مطهری صریحا اعلام کند که: برای ما، لازم و ضروری است که تفکر اسلامی خودمان را به شکل زنده ای در آوریم و تلقی خودمان را از اسلام عوض کنیم. مثل کسی که قبایی یا کتی را وارونه پوشیده است، شاید ما هم لباس اسلام را وارونه پوشیده ایم. اسلام، یک مجموعه ی هماهنگ است و فرد مسلمان، وظیفه اش عمل کردن به همه ی دستورهای دین است. یک گوشه را چسبیدن و گوشه ی دیگر را رها کردن، لطمات شدیدی به مسلمانان زده است. پی نوشت: *تاجدینی، علی، برفراز اندیشه: روایتی از جلوه استادی شهید مطهری در دانشگاه، تهران: نمونه، 1382. منبع:قدس 211008