26 مهر 1400 12 (ربیع الاول 1443 - 22 : 08
کد خبر : ۵۵۲۳۶
تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۵۳
امام باقر (ع) مى‏ فرمود: به راستى دوست‏ترين كارها به درگاه خدا عز وجل شاد كردن مؤمن است يا سير كردن مسلمانى يا پرداختن بدهكارى او.
عقیق: از امام صادق (ع)روایت شده، كه می فرمایند:
نپندارد يكى از شماها كه مؤمنى را شاد كرده است تنها او را شاد كرده، بلكه به خدا رسول خدا را (ص) شاد كرده است.
از ابى الجارود كه شنيدم امام باقر (ع) مى ‏فرمود:
به راستى دوست‏ترين كارها به درگاه خدا عز و جل شاد كردن مؤمن است يا سير كردن مسلمانى يا پرداختن بدهكارى او.
امام صادق (ع) در ضمن حديثى طولانى فرمود:
چون خدا مؤمن را از قبرش مبعوث كند، با او نمونه‏ اى از قبر بيرون آيد و جلو او باشد و هر آنجا كه مؤمن يكى از هراسهاى روز قيامت را ببيند آن نمونه گويد: نترس و غم مخور و مژده گير به شادى و كرامت از طرف خدا عز و جل تا آنكه در برابر خدا عز و جل بايستد و از او حساب آسانى بكشد و فرمايد: او را به بهشت برند و آن نمونه جلو او باشد، مؤمن به او گويد: خدايت رحمت كند، چه خوب كسى بودى كه با من از گورم بيرون آمدى و پيوسته مرا به شادى و كرامت از طرف خدا مژده مى ‏دادى تا آن را به چشم ديدم و به او مى‏ گويد: تو كيستى؟ مى ‏گويد: من همان شاديم كه به دل برادر مؤمن خود در دنيا وارد ساختى، خدا عز و جل مرا از آن آفريده تا به تو مژده دهم.
از محمد بن جمهور، گويد: نجاشى كه يك دهقانى بود، حاكم اهواز و فارس شد، يكى از كارمندانش به امام صادق (ع) گفت: در دفتر نجاشى خراجى به عهده من است و او مردى است مؤمن و فرمانبر، شما اگر صلاح مى‏د انى براى من نامه‏ اى به او بنويس، گويد: امام (ع) به او نوشت:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، شاد كن برادرت را تا خدا شادت كند، گويد: چون نامه به او رسيد، در مجلس كار خود بود و چون تنها شد، نامه را به او داد و گفت: اين نامه امام صادق (ع) است، آن را بوسيد و بر دو چشم نهاد و به او گفت: چه حاجتى دارى؟ گفت:
خراجى كه در دفترت بر عهده من است، به او گفت: چه مقدار است؟ گفت: ده هزار درهم.
نجاشى دفتر دار خود را خواست و به او دستور داد تا از طرف او بپردازد و آن را از دفتر بيرون آرد و دستور داد براى سال آينده هم برابر همين مبلغ را براى او بنويسد، سپس به او گفت: من تو را شاد كردم؟ پاسخ داد: آرى قربانت، سپس فرمان داد يك مركب سوارى و يك كنيز و يك غلام به او دادند با يك دست جامه و در عطاى هر كدام مى‏ گفت: آيا تو را شاد كردم؟ و او جواب مى‏ داد:
آرى قربانت، و هر چه مى‏ گفت: آرى، براى او مى‏ افزود تا از عطا فراغت يافت و سپس به او گفت: همه فرش اين اتاق را هم كه من در آن نشسته ‏ام با خود ببر چون كه نامه آقاى مرا در اين جا به من دادى و هر حاجتى دارى به من اظهار كن و برسان، گويد: اين كار را كرد و آن مرد بيرون شد و پس از آن خدمت امام صادق (ع) رسيد و به او همه را باز گفت و آن حضرت هم شاد شد به كار او، آن مرد گفت:
يا ابن رسول اللَّه، گويا كارى كه با من كرده، شما را شاد نمود؟ فرمود: آرى، به خدا هر آينه خدا و رسولش را هم شاد كرد.


پی نوشت:
أصول الكافي / ترجمه كمره ‏اى، ج‏۴، ص565تا567.
منبع:افکار
211008
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: