روايات در مورد روزه روز دوشنبه و پنجشنبه را ذكر و از جهت سندي بررسي كنيد. آيا روزه روز دوشنبه و پنج شنبه بين اهل سنت مرسوم است؟ !
عقیق:پاسخ اجمالي گفتني است كه حكم كلّي استحباب روزه، مقيد به روز
خاصي از هفته نيست، اما در مورد ويژگي دوشنبه و پنجشنبه در ميان روزهاي
هفته تقريباً عموم اهل سنت، روزه اين دو روز را داراي استحباب بيشتري
ميدانند، اما صاحبنظران شيعي در اين مورد نظريات مختلفي مبني بر استحباب،
اباحه و كراهت روزه در اين روزها دارند كه مورد اخير، خلاف مشهور بوده و
بيشتر فقهاي شيعي با آنكه اعتقاد به ويژگي خاصي براي اين دو روز ندارند،
اما كراهت روزه در اين روزها را نيز نپذيرفته و استحباب روزه در اين ايام
را مانند استحباب آن در ديگر ايام هفته ميدانند. البته بر اساس برخي
روايات، نبايد مانند آنچه بنياميه در تبرك به روزه عاشورا انجام ميدادند،
براي روز دوشنبه نيز تقدّسي در نظر گرفته و به روزه در آن روز تبرّك جست.
پاسخ تفصيلي
جز
روزهاي عيد فطر و عيد قربان كه روزه در آنها حرام است، ديگر روزها تحت
شمول حكم كلّي استحباب روزه قرار ميگيرند. البته در مورد استحباب روزه در
برخي روزها تأكيد بيشتري شده است.
در همين راستا، روايتي ناظر به
استحباب روزه دوشنبهها و پنجشنبهها در ماه شعبان است: پيامبر خدا (ص)
فرمود: «شخصي كه روزهاي دوشنبه و پنجشنبه ماه شعبان را روزه بگيرد خداوند
براي او نصيبي قرار ميدهد؛ بيست حاجت از حوائج دنيا و بيست حاجت از حوائج
آخرت او را برآورده ميكند». [۱]
موارد ديگري نيز وجود دارد كه روزه در برخي دوشنبهها و پنجشنبهها را توصيه ميكند. [۲]
اما در اينكه روزه تمام دوشنبهها و پنجشنبهها در طول سال مستحب باشد، اختلاف نظر وجود دارد.
اهل
سنت به چنين استحبابي معتقدند و به رواياتي از پيامبر اسلام (ص) در اين
زمينه استناد ميكنند كه حضرتشان اين روزها را روزه گرفته [۳] و ميفرمود:
«در اين دو روز (دوشنبه و پنجشنبه) اعمال بر پروردگار عرضه ميشود و من
دوست دارم زماني كه اعمالم، عرضه ميشود، روزه داشته باشم». [۴]
فقهاي
اهل سنت نيز بر اساس اين نقلها كه در منابع روايي آنان وجود دارد، فتوا
به استحباب روزه در مطلق دوشنبهها و پنجشنبهها دادهاند. [۵] برخي فقهاي
شيعي نيز همين روايات را مستندي براي استحباب به شمار آوردهاند. [۶]
در همين راستا، روايتي از امام صادق (ع) وجود دارد كه اين رويكرد پيامبر اسلام (ص) را - دست كم در دورهاي محدود - تأييد ميكند: «پيامبر
خدا (ص) پيوسته روزهدار بود تا جايي كه برخي گفتند: او ديگر از روزه دست
برنخواهد داشت. سپس يك روز در ميان روزه ميگرفت؛ پس از چندى دوشنبه و
پنجشنبه هر هفته را روزهدار بود. سپس از اين شيوه نيز بازگشته و در هر
ماه، سه روز آنرا روزه ميداشت كه پنجشنبه نخستين و چهارشنبه ميانى و
پنجشنبه پايانى هر ماه بود». [۷]
همانگونه كه مشاهده ميكنيد اين
روايت، روزهدار بودن پيامبر (ص) در دوشنبهها و پنجشنبهها را تأييد
ميكند، و به همين دليل برخي فقهاي شيعي فتوا به استحباب دادهاند، [۸] اما
با اين وجود، برخي فقها معتقدند كه نميتوان در استحباب به اين روايت
استناد كرد؛ زيرا: اولاً: ممكن است امام ششم (ع) اين قسمت از روايت را جهت تقيه نقل كرده باشند. [۹]
ثانياً:
حتي اگر در دورهاي پيامبر (ص) دوشنبهها و پنجشنبهها را روزه ميگرفت،
اما بعدها اين روش را نسخ فرمود؛ لذا نميتواند دليلي براي استحباب در
مقاطع بعدي باشد. [۱۰]
غير از رواياتي كه ذكر شد، حديثهاي ديگري نيز وجود دارد كه استنباطهاي مختلفي از آن به عمل آمده است: ۱.
زهرى نقل ميكند كه نزد امام سجاد (ع) رفتم و ايشان به من فرمود: «از كجا
آمدى؟» گفتم: از مسجد! فرمود: «چه گفتوگويي داشتيد؟» عرض كردم: درباره
روزه گفتوگو كرديم و من و يارانم همگى به اين نتيجه رسيديم كه جز روزه ماه
رمضان روزه واجب ديگري نيست، امام فرمود: «اى زهرى! اين طور نيست!
چهلگونه روزه داريم كه دهگونه آن - مانند ماه رمضان - واجب است، دهگونه
نيز حرام است و در چهاردهگونه نيز ميتوان روزه گرفت و ميتوان افطار كرد
كه عبارتند از روزه روزهاي جمعه، پنجشنبه، دوشنبه، ايام البيض و… [۱۱]
ظاهر
اين روايت مباح بودن روزه اين دو روز را ميرساند، با اين قرارگرفتن اين
دو روز در كنار روزهايي كه روزه گرفتن در آنها مطمئناً مستحب است؛ اين
احتمال را تقويت ميكند كه روزه اين دو روز نيز مستحب ميباشد و بر اين
اساس برخي فقها، اين روايت را نيز دليلي براي استحباب اعلام كردهاند. [۱۲]
۲.
جعفر بن عيسي نقل ميكند كه از امام رضا (ع) در مورد روزه روز عاشورا
پرسيدم. حضرتشان فرمود: در مورد روزه پسر مرجانه از من ميپرسي؟ ! … (سپس
امام به روز دوشنبه پرداخته و فرمودند:) دوشنبه روز نحسى است كه خدا در آن
پيامبر خود را قبض روح كرد. آل محمّد (ص) دچار مصيبت نشدند مگر در روز
دوشنبه؛ لذا ما آنرا شوم ميدانيم. ولى دشمنان ما بدان تبرك ميجويند… كسى
كه اين دو روز (دوشنبه و عاشورا) را روزه گرفته يا به آنها تبرك جويد خدا
را با قلب مسخشده ملاقات خواهد كرده و با افرادى محشور خواهدشد كه روزه و
تبرك به اين دو روز را سنت قرار دادند». [۱۳] برخي فقها با استناد به اين
روايت، روزه گرفتن روز دوشنبه را مكروه دانستهاند. [۱۴]
در پايان و
در جمعبندي بايد گفت كه حكم به كراهت، خلاف مشهور بوده و بيشتر فقها آن
را نپذيرفتهاند [۱۵] و آخرين روايت نيز - با فرض پذيرش – ناظر به روزهاي
است كه همراه با تقدس و تبرك باشد. حكم به استحباب روزه اين دو روز نيز از
دلايل قدرتمندي برخوردار نيست. به هر حال روزههاي اين دو روز تحت شمول
دلايل استحباب روزه به صورت مطلق خواهد بود و روزه در آنها از اين لحاظ
ميتواند مستحب باشد.
پی نوشت: [۱]. سيد ابن طاووس، رضي الدين علي، الاقبال
بالاعمال الحسنة، محقق، مصحح، قيومي اصفهاني، جواد، ج ۳، ص ۳۰۱، قم، دفتر
تبليغات اسلامي، چاپ اول، ۱۴۱۵ق. [۲]. محقق سبزواري، محمد باقر، ذخيرة
المعاد في شرح الإرشاد، ج ۲، ص ۵۱۸، قم، مؤسسه آل البيت (ع)، چاپ اول،
۱۲۴۷ق؛ أبوبكر بيهقي، أحمد بن حسين، شعب الإيمان، محقق، حامد، عبد العلي
عبد الحميد، ج ۵، ص ۳۷۱، رياض، هند، مكتبة الرشد، الدار السلفية، چاپ اول،
۱۴۲۳ق. [۳]. أزدي، سليمان بن الأشعث، سنن أبي داود، محقق، عبد الحميد،
محمد محيي الدين، ج ۲، ص ۳۲۵، بيروت، المكتبة العصرية، بيتا؛ أحمد بن محمد
بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، محقق، شعيب الأرنؤوط، عادل مرشد، ج
۳۶، ص ۷۲، بيروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، ۱۴۲۱ق. [۴]. أبو نعيم
اصفهاني، أحمد بن عبد الله، حلية الأولياء و طبقات الأصفياء، ج ۹، ص ۱۸،
مصر، السعادة، ۱۳۹۴ق؛ نسائي، أحمد بن شعيب بن علي، السنن الكبرى، محقق،
شلبي، حسن عبد المنعم، ج ۳، ص ۱۷۷، بيروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، ۱۴۲۱ق. [۵].
طحطاوي حنفي، أحمد بن محمد، حاشية الطحطاوي على مراقي الفلاح شرح نور
الإيضاح، محقق، خالدي، محمد عبد العزيز، ج ۱، ص ۶۳۹، بيروت، دار الكتب
العلمية، چاپ اول، ۱۴۱۸ق. [۶]. ر. ك: موسوي عاملي، محمد بن علي، مدارك الأحكام في شرح شرائع الإسلام، ج ۶، ص ۲۷۰، بيروت، مؤسسه آل البيت (ع)، چاپ اول، ۱۴۱۱ق. [۷].
كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، محقق، مصحح، غفاري، علي اكبر، آخوندي،
محمد، ج ۴، ص ۹۰، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق؛ شيخ صدوق،
من لا يحضره الفقيه، محقق، مصحح، غفاري، علي اكبر، ج ۲، ص ۸۱، قم، دفتر
انتشارات اسلامي، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق؛ با اندكي تفاوت در: حميري، عبد الله بن
جعفر، قرب الإسناد، ص ۹۰، قم، مؤسسه آل البيت (ع)، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. [۸]. علامه حلّي، حسن بن يوسف، تذكرة الفقهاء، ج ۶، ص ۱۹۹، قم، مؤسسه آل البيت (ع)، چاپ اول، بيتا. [۹].
مجلسي، محمد تقي، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، محقق، مصحح،
موسوي كرماني، سيد حسين، اشتهاردي، عليپناه، طباطبائي، سيد فضل الله، ج ۳،
ص ۲۳۷، قم، مؤسسه فرهنگي اسلامي كوشانپور، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق. [۱۰]. به نقل از: علامه حلّي، حسن بن يوسف، مختلف الشيعة في أحكام الشريعة، ج ۳، ص ۵۰۵، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق. [۱۱].
شيخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاري، علي اكبر، ج ۲، ص ۵۳۴، قم، دفتر
انتشارات اسلامي، چاپ اول، ۱۳۶۲ش؛ شيخ طوسي، تهذيب الأحكام، محقق، مصحح،
موسوي خرسان، حسن، ج ۴، ص ۲۹۴، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم،
۱۴۰۷ق. [۱۲]. علامه حلّي، حسن بن يوسف، منتهي المطلب في تحقيق المذهب، ج ۹، ص ۳۸۳، مشهد، مجمع البحوث الإسلامية، چاپ اول، ۱۴۱۲ق. [۱۳]. كافي، ج ۴، ص ۱۴۶. [۱۴]. طباطبايي حائري، سيد علي، رياض المسائل، ج ۱، ص ۳۲۷، قم، مؤسسه آل البيت (ع)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق. [۱۵].
مجلسي، محمد باقر، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح،
رسولي، سيد هاشم، ج ۱۶، ص ۳۶۱، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ دوم،
۱۴۰۴ق. اسلام كوئست منبع:حوزه