قرآن کریم این حقیقت را در ماجراى طالوت و جالوت بیان مى کند و مى فرماید:
(فَلَمَّا
فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِیکُم بِنَهَر
فمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنّی وَمَن لَمْ یَطْعَمهُ فَإنَّه مِنّی
إِلاّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرفَةً بِیدِهِ فَشرِبُوا مِنْهُ إِلاّ قَلیلا
مِنْهُمْ فَلَمّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ قالوا
لاطَاقَةَ لَنا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِینَ
یَظنُّونَ أَنَّهُم مُلاقُوا اللّهِ کَمْ مِن فِئَة قَلیلَة غَلَبَتْ
فِئَةً کَثیرةً بِإذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابرِینَ * وَلَمَّا
بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا
صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَانْصُرنا عَلَى الْقَومِ الکَافِرِینَ *
فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللّهِ وقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتاهُ اللّهُ
الْمُلْکَ وَالْحِکْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا یَشَاءُ وَلَوْلا دَفْعُ
اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُم بِبَعض لَفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلِکنَّ اللّهَ
ذُوفَضْل عَلَى الْعالَمِینَ).(۱)
«هنگامى که طالوت سپاهش را با خود
برد، به آنان گفت: خداوند شما را به وسیله نهر آبى آزمایش مى کند; هر کس
از آن بنوشد، از من نیست و هر کس جز یک پیمانه ننوشد، از من است که جز عدّه
کمى همه از آن نهر نوشیدند. آن گاه افرادى که از بوته آزمایش به سلامتى
بیرون آمدند، وقتى از نهر گذشتند از کمى افراد و نفرات خود ناراحت شدند و
گفتند: «ما توانایى مقابله با نیروهاى جالوت را نداریم».
آنان که مى
دانند خدا را ملاقات خواهند کرد، با قدرت ایمان و تکیه بر یارى خداوند
گفتند: «چه بسیار گروه هاى کوچکى که به فرمان و یارى خدا بر گروه هاى بزرگ و
عظیمِ دشمن غلبه یافتند و پیروز گردیدند. زیرا خداوند با صبر پیشگان است».
سپس
همان گروه اندک، امّا با ایمان، در مقابل سپاهیان انبوه جالوت به استقامت
پرداختند و گفتند: «پروردگارا! پیمانه صبر و استقامت را بر ما فرو ریز و ما
را در مقابل دشمن ثابت قدم دار و ما را بر کافران، ظفر و پیروزى عنایت
فرما».
آن ها به فرمان خدا سپاه دشمن را به هزیمت و فرار واداشتند و
داود، جالوت را کشت و خداوند، حکومت و دانش را به وى بخشید و آنچه خواست
به او تعلیم داد. و اگر خدا بعضى از مردم را به وسیله بعضى دیگر، دفع نمى
کرد، زمین پر از تباهى و فساد مى شد، لکن خداوند نسبت به جهانیان لطف و
احسان مى نماید».
با توجه به مفهوم آیات کریمه و روایات اهل
بیت(علیهم السلام) جواب پرسش فوق بیشتر روشن مى شود. زیرا درست است که
طولانى شدن غیبت، در روحیه و افکار و احیاناً اعتقادات مردم تأثیر مى
گذارد، لکن موجب نمى شود که تمام معتقدین به امامت امام غایب(علیه السلام)
در عقیده و اعتقاد خود سست شوند، بلکه مۆمنین و معتقدینى هم وجود دارند که
امتداد غیبت، ذرّه اى در ایمان راسخ آنان خلل وارد نمى کند چنانکه احادیث
فراوانى نیز مۆیّد این معناست که نمونه اى از آنها را ذکر مى کنیم:
عن
أبی عبد اللّه(علیه السلام) قال: «أقرب ما یکون العباد من اللّه عزّوجلّ و
أرضى ما یکون عنهم إذا افتقدوا حجّة اللّه عزّوجلّ، فلم یظهر لهم و لم
یعلموا بمکانه، و هم فی ذلک یعلمون أنّه لم تبطل حجج اللّه ]عنهم و بیّناته
[فعندها فتوقّعوا الفرج صباحاً و مساءً، وإنّ أشدَّ ما یکون غضب اللّه
تعالى على أعدائه إذا افتقدوا حجّة اللّه فلم یظهر لهم، و قد علم أنّ
اولیائَه لایرتابون، ولو علم أنّهم یرتابون لما غیّب عنهم حجّته طرفة عین،
ولایکون ذلک إلا على رأس شرار الناس».( ۲ )
«از امام صادق(علیه
السلام) نقل شده است که فرمودند: «بهترین زمان قرب بندگان به خدا و بهترین
زمان رضایت و خشنودى خداوند از آن ها، زمانى است که آن ها حجت خدا را در
میان خود نیابند و مکان وى را ندانند و در عین حال، مى دانند که حجت و
برهان خداوند باطل نمى شود. و زمین از حجت خالى نمى ماند). در این هنگام
است که باید شما شیعیان هر صبح و شام، منتظر فرج امام (علیه السلام) باشید.
شدیدترین زمان غضب خدا بر دشمنانش نیز، زمان غیبت حجت او است. خداوند مى
داند که بندگان واقعى وى به جهت غیبت حُجّتش، دچار شکّ و تردید نمى شوند.
زیرا اگر چنین بود، خدا لحظه اى حجت خود را از بندگانش غایب نمى فرمود و
این امر (مسئله غیبت) نمى باشد مگر به خاطر شریرترین افراد مردم».
پی نوشت ها:
۱ ـ سوره بقره، آیات ۲۴۹ ـ ۲۵۱.
۲ـ کمال الدین، ص ۳۳۷، ح ۱۰.
منبع:فرهنگ