14 فروردين 1401 2 رمضان 1443 - 54 : 01
کد خبر : ۵۳۸۸۸
تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۴:۳۷
با یاد شهید محمد بروجردی؛
یک دفعه سرباز جلو آمد و سیلی محکمی نثار شهید بروجردی کرد. در کمال تعجب دیدم شهید بروجردی خندید و آن طرف صورتش را برد جلو و گفت:" دست سنگینی داری پسر! یکی هم این طرف بزن تا میزان بشه".
عقیق: 32 سال پیش در اول خردادماه 1362 محمد بروجردی، فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا به خون خود غلطید. آنچه در ادامه می خوانیم، خاطره ای است از دوران حیات مادی اش:

در دفتر فرماندهی سر و صدا به حدی رسید که فرمانده سپاه منطقه هفت از اتاقش بیرون آمد و جویای قضیه شد.

مسئول دفتر گفت:" این سرباز تازه از مرخصی برگشته ولی دوباره تقاضای مرخصی داره".

فرمانده گفت:" خب! پسر جان تو تازه از مرخصی آمدی نمیشه دوباره بری".

یک دفعه سرباز جلو آمد و سیلی محکمی نثار شهید بروجردی کرد. در کمال تعجب دیدم شهید بروجردی خندید و آن طرف صورتش را برد جلو و گفت:" دست سنگینی داری پسر! یکی هم این طرف بزن تا میزان بشه".

بعد هم او را برد داخل اتاق. صورتش را بوسید و گفت:"ببخشید، نمی دانستم این قدر ضروری است.می گم سه روز برات مرخصی بنویسند".

سرباز خشکش زده بود و وقتی مسئول دفتر خواست مرخصیش را با کارگزینی هماهنگ کند گوشی را از دستش گرفت و گفت:"برای کی می خوای مرخصی بنویسی؟برای من؟نمی خواد. من لیاقتش را ندارم".

بعد هم با گریه بیرون رفت.بعدها شنیدم آن سرباز راننده و محافظ شهید بروجردی شده؛یازده ماه بعد هم به شهادت رسید.آخرش هم به مرخصی نرفت.

منبع:مشرق

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: