24 بهمن 1400 12 رجب 1443 - 05 : 11
کد خبر : ۵۳۸۷۹
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۰:۲۹
امام رضا از پدرانش از امیرالمومنین (ع) از رسول خدا (ص) از خداوند عزوجل نقل می‌کنند: «شما فرمان می‌دهم به ورع، اجتهاد، ادای امانت، درستی گفتار، طولانی نمودن سجده‌ و رکوع، شب‌ زنده‌داری، اطعام طعام به دیگران و بلند گفتن سلام» .
عقیق: شب ‌هنگام، زمانی که همگان در خواب فرورفته و روح خویش را رها ساخته‌اند، بهترین وقت است برای پیش افتادن از دیگران، زمانی برای دیدار یار و صحبت با او. زمانی که شاید بیش از سایر زمان‌ها نگاهش با تو باشد. زیرا می‌داند تو از خوابت و از آرامش ظاهری‌ات بریده‌ای و به امید دست نوازشی روی به سویش آورده‌ای. بی‌شک او بیش از تو چشم به راهت بوده است.
و قرآن، کتاب نور و هدایت و رحمتش بهترین راه است برای تجدید پیمان. برای با او بودن و برای از او خواندن. دیگر لازم نیست بیندیشی که چه بگویی و چگونه بخوانی. او خود گفته است و تو مشق عشق می‌کنی. امید است قبول افتد.

هم‌صدا با اولیا
سکوت شب، فرصتی بود برای جلب قلوب و تضییع جنود. سکوتی که با صوت زیبای رسول (ص) شکسته می‌شد و دل‌ها را به خود جلب می‌کرد. رسول رحمت (ص) بر طبق فرمان حضرت حق، شب‌ها به پاخاسته و مشغول راز و نیاز می‌شدند و از حضرتش استمداد می‌طلبیدند:
یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ*قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلیلاً*نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیلاً*أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلاً*إِنَّا سَنُلْقی‏ عَلَیْكَ قَوْلاً ثَقیلا
«اى جامه به خویشتن فروپیچیده*به پا خیز شب را مگر اندكى،*نیمى از شب یا اندكى از آن را بكاه،*یا بر آن [نصف‏] بیفزاى و قرآن را شمرده شمرده بخوان.*در حقیقت ما به زودى بر تو گفتارى گرانبار القا مى‏ كنیم».
در گزارشات تاریخی چنین می‌خوانیم:
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِذَا تَهَجَّدَ بِالْقُرْآنِ تَسْمَعُ لَهُ قُرَیْشٌ بِحُسْنِ صَوْتِهِ وَ كَانَ إِذَا قَرَأَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَرُّوا عَنْهُ.[1]
زمانی که رسول خدا (ص) برای شب زنده‌داری به پا خاسته و قرآن تلاوت می‌نمودند قریشیان صوت زیبای ایشان را گوش می‌دادند و زمانی که بسم الله الرحمن الرحیم را قرائت می‌نمودند از ایشان فرار می‌کردند.
آری قریش تاب شنیدن نام خدا را نداشت. زنگار قلبش را پوشانده و گوشش را سنگین نموده بود. کلام شیوای پیامبر مهربانی را می‌شنید اما نامش را سحر و جادو می‌گذاشت.
سیره اولیای دین بر تهجد و شب زنده‌داری استوار است. آنان این امر مستحب را برای خویش به عنوان فریضه دانسته و با کمک آن نردبان کمال الهی را بالا و بالاتر می‌روند. آنان وصیت ائمه خویش از پروردگارشان را با گوش جان شنیده‌اند و پای در میدان جهاد اکبر نهاده‌اند:
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُومِنِینَ (علیهم السلام) عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ: «أَمَرَكُمْ بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ الرُّكُوعِ وَ التَّهَجُّدِ بِاللَّیْلِ وَ إِطْعَامِ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءِ السَّلَامِ».
امام رضا از پدرانش از امیر المومنین (علیهم السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از خداوند عزوجل نقل می‌کنند: «شما فرمان می‌دهم به ورع، اجتهاد، ادای امانت، درستی گفتار، طولانی نمودن سجده‌ و رکوع، شب‌ زنده‌داری، اطعام طعام به دیگران و بلند گفتن سلام» .
گفته‌اند حضرت ابو الحسن، امام کاظم، (ع) در زندان به عبادت می‌پرداختند و همه شب را به نماز و قرائت قرآن و دعا و تهجد به پایان می‌رسانیدند و بیشترِ روزها روزه داشته و كمتر اتفاق مى‏ افتاد صورت از محراب بگردانند.[2]
در همین تلاوت قرآن در نیمه‌های شب همین بس که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده‌اند:
«لَا سَهَرَ إِلَّا فِی ثَلَاثٍ تَهَجُّدٍ بِالْقُرْآنِ أَوْ فِی طَلَبِ عِلْمٍ أَوْ زِفَافِ عَرُوسٍ»؛[3]
«بیدار ماندن در شب جز در سه مورد نیست: شب‌زنده‌داری به وسیله تلاوت قرآن، طلب علم، زفاف عروس».
شب هنگام، زمانی که مردمان در خواب ناز به سر می‌برند، بهترین زمان برای تدبر در کلام خداوند عزوجل است. زمانی است برای اندیشیدن برای آنچه گفته و آنچه از ما خواسته است. زمانی برای بهتر دیدن و بهتر شنیدن. تدبر در قرآن از وظایف هر مسلمانی است و انسان در سکوت شب، بیش از هر زمان دیگری می‌تواند برای رسیدن به این هدف گام بردارد و از عذاب روز رستاخیز به حضرت حق پناه برد. چرا که یکی از راه‌های مصون ماندن از عذابش، دل بستن به قرآن، استمداد از آن می‌باشد.
امام جعفر صادق (ع) فرمود: «به درستى كه دیوان‏ها و نامه ‏هاى اعمال در روز قیامت سه دیوان است: یكى دیوانى كه نعمت‏ها در آن است، دوم دیوانى كه حسنات در آن است، و سوم دیوانى كه سیّئات در آن است. پس در میان دیوان نعمت‏ها و دیوان حسنات، مقابله و برابرى مى ‏شود، و نعمت‏ها همه حسنات را فرا مى‏ گیرد، و دیوان گناهان باقى مى ‏ماند. پس فرزند آدم را از براى حساب مى ‏طلبند، كه قرآن مى ‏آید در نیكوترین صورت‏ها، و در پیش روى آن مومن روان مى‏ شود و مى ‏گوید كه: اى پروردگار من! منم قرآن، و اینک، بنده مومن تو است كه خود را به تلاوت من در رنج و تعب مى‏ انداخت، و در شب خویش به ترتیل من طول مى‏ داد، و چون تهجّد مى ‏كرد، از چشم‏هایش آب مى‏ ریخت. پس او را راضى كن، چنان كه او مرا راضى كرده است».[4]

 

پی نوشت ها:
[1]. تفسیر القمی، ج ‏2، ص 20.
[2]. الإرشاد للمفید، ترجمه ساعدى، ص 579.
[3]. دعائم الإسلام، ج ‏2، ص 204.
[4]. تحفة الأولیاء (ترجمه أصول كافى)، ج‏ 4، ص 613.
منبع:جام
211008
 
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: