در بخشی از کلام امیرالمؤمنین (ع) آمده است: قرنها گذشت و روزگاران سپری شد تا این که خداوند سبحان، محمّد رسول الله(ص) را برای وفای به عهد خود و کامل کردن نبوّتش برانگیخت و مبعوث کرد.
عقیق:مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی همزمان با سالروز بعثت نبی اکرم(ص) یادداشتی را درباره «برکات بعثت از منظر امیرالمؤمنین(ع)» در اختیار خبرگزاری فارس، گذاشته است که در ادامه میخوانیم: امام علی(ع) در بخشی از خطبه اول نهجالبلاغه، به چهار نکته اشاره فرمودهاند: نخست، مسأله بعثت پیامبر اسلام و بخشی از ویژگیها و فضایل آن حضرت و نشانههای نبوّت ایشان. دوّم؛ وضع دنیا در زمان قیام آن حضرت از نظر انحرافات دینی و اعتقادی و نجات آنها از این ظلمات متراکم، به وسیله نور محمّدی(ص). سوّم؛ رحلت پیامبر از دار دنیا. چهارم؛ میراثی که از آن حضرت باقی مانده، یعنی قرآن مجید. در قسمت اوّل میفرماید: «قرنها گذشت و روزگاران سپری شد تا این که خداوند سبحان، محمّد رسول الله(ص) را برای وفای به عهد خود و کامل کردن نبوّتش برانگیخت و مبعوث کرد»؛ اِلی اَنْ بَعَثَ اللهُ سُبْحانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لاِنْجازِ(1) عِدَتِهِ وَ اِتْمامِ نُبُوَّتِهِ(2). امام علی(ع) با اشاره به بخشی از فضایل حضرت رسول(ص) میفرماید: «این در حالی بود، که از همه پیامبران درباره ایشان پیمان گرفته شده بود که به او ایمان بیاورند و بشارت ظهورش را به پیروان خویش بدهند»؛ مَاْخُوذاً عَلَی الْنَبییّنَ میثاقُهُ. «در حالی که نشانههایش مشهور و میلادش پسندیده بود»؛ مَشْهُورَةً سِماتُهُ،(3)کَریماً میلادُهُ. این تعبیر ممکن است اشاره به کرامت و عظمت پدر و مادر و اجداد حضرت رسول(ص) باشد و یا برکاتی که هنگام تولّد او برای جهانیان فراهم شد، چه این که مطابق نقل تواریخ، همزمان با تولّد آن حضرت بتها در خانه کعبه فرو ریختند، آتشکده فارس خاموش شد، دریاچه ساوه که مورد پرستش گروهی بود خشکید و قسمتی از قصر شاهان جبّار در هم شکست و فرو ریخت و همه اینها بیانگر آغاز عصر جدیدی در مسیر توحید و مبارزه با شرک بود. سپس میافزاید: «در آن روز مردم زمین، دارای مذاهب پراکنده و افکار و خواستههای ضدّ و نقیض و راه ها و عقاید پراکنده بودند»؛ وَ اَهْلُ الاَرْضِ یَومَئِذ مِلَل مُتَفَرِّقَة وَ اَهْواء مَنْتَشِرَة وَ طَرائِقُ مُتَشَتِّتة). «گروهی خدا را به مخلوقاتش تشبیه میکردند و گروهی نام او را بر بتها مینهادند یا به غیر او اشاره و دعوت میکردند»؛ بَیْنَ مُشَبِّه للهِ بِخَلْقِهِ اَوْ مُلْحِد فِی اسْمِهِ اَوْ مُشیر اِلی غَیْرِهِ. «ملحد» از مادّه «لحد» بر وزن مَهْد به معنای حفرهای است که در یک طرف قرار گرفته است و به همین جهت به حفره ای که در یک جانب قرار گرفته است لحد می گویند، سپس به هر کاری که از حدّ وسط منحرف به سوی افراط و تفریط شده، الحاد گفته میشود و شرک و بت پرستی را نیز به همین دلیل الحاد میگویند و منظور از جمله بالا «مُلْحِد فِی اسْمِهِ» همان است که در بالا اشاره شد که نام خدا را بر بتها مینهادند: مثلاً به یکی از بتها اللات و به دیگری العزّی و به سوّمی منات میگفتند که به ترتیب از الله و العزیز و المنّان منشتق شده است و یا این که منظور آن است که صفاتی برای خدا همچون صفات مخلوقات قائل میشدند و اسم او را دقیقاً بر مسمّی تطبیق نمیکردند. جمع میان هر دو تفسیر نیز ممکن است. سپس امیرالمؤمنین(ع) ادامه میدهند: «پس خداوند آنها را به وسیله آن حضرت از گمراهی رهایی بخشید و با وجود پربرکت او، آنان را از جهالت نجات داد»؛ فَهَداهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ وَ اَنْقَذَهُمْ بِمَکانِهِ مِنْ الْجَهالَةِ. بعد به فراز دیگری از این بحث پرداخته، میفرماید: «سپس خداوند سبحان لقای خویش را برای محمّد انتخاب کرد و آنچه را نزد خود داشت برای او پسندید و او را با رحلت و انتقال از دار دنیا به سرای آخرت، گرامی داشت و از گرفتاری در چنگال مشکلات نجات بخشید»؛ ثُمَّ اخْتارَ سُبْحانَهُ لُِمحمَّد صَلَّی الله عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ لِقائَهُ، وَرَضِیَ لَهُ ما عِنْدَهُ، وَاَکْرَمَهُ عَنْ دارِ الدُّنْیا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مَقام البَلْوی.(4) «آری در نهایت احترام او را قبض روح کرد، درود خدا بر او و آلش باد»؛ فَقَبَضَهُ اِلَیْهِ کَریماً صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ). «او هم آنچه را انبیای پیشین برای امّت خود به یادگار گذارده بودند در میان شما به جای نهاد»؛ وَ خَلَّفَ فیکُمْ ما خَلَّفَتِ الاَنْبیاءُ فی اُمَمها. «زیرا آنها هرگز امّت خود را بیسرپرست و بی آن که راه روشنی در پیش پایشان بنهند و پرچمی برافراشته، نزد آنها بگذارند رها نمیکردند!»؛ اِذْ لَمْ یَتْرُکُوهُمْ هَمَل(5)بِغَیْرِ طَریق واضِح وَلا عَلَم قائم. بدیهی است منظور امام(ع) از تعبیر بالا همان چیزی است که در حدیث ثقلین آمده است که طبق این روایت متواتر، پیامبر(ص) فرمود: «من از میان شما می روم و دو چیز پرارزش در میان شما به یادگار می گذارم: کتاب خدا و عترتم که اگر به این دو تمسّک جویید هرگز گمراه نخواهید شد و این دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض کوثر نزد من آیند».(6) به هر حال دلسوزی پیامبران نسبت به امّتها منحصر به حال حیاتشان نبوده است و بدون شک، نگران آینده آنها نیز بودهاند بیش از آنچه پدر به هنگام وفات، نگران فرزندان خردسال خویش است به همین دلیل نمیتوان باور کرد که آنها را بدون برنامه روشن و سرپرست و وصیّی، رها سازند و زحمات یک عمر خویش را برای هدایت آنان بر باد دهد.(7) پی نوشت ها: (1) . «انجاز» از مادّه «نَجَزَ» (بر وزن رجز) به معنای پایان دادن و تحقّق بخشیدن است. (2) . ضمیر در «نبوته» به پیامبر برمی گردد، ولی ضمیر در «عدته» تاب دو معنا دارد: نخست این که به خداوند برگردد. دوّم به پیامبر، ولی مناسبتر همان اوّل است چرا که بعثت پیامبر یک وعده الهی بود که به ابراهیم و دیگران داده بود، این احتمال نیز داده شده که هر دو ضمیر به خدا برمی گردد. (3) . «سماته» جمع «سمَة» به معنای علامت است. (4) . «رَغَبَ» هرگاه با «فی» متعدّی شود به معنای علاقه به چیزی داشتن است و هرگاه با «عَنْ» بوده باشد به معنای بی علاقهگی نشان دادن است و معنای جمله بالا این است که خداوند نمیخواست بیش از این، پیامبر، در میان امواج گرفتاریهای این دنیا بوده باشد، او را از این جهان پست، به عالم بالای قرب خود، فرا خواند. (5) . «همل» از مادّه «هَمْل» (بر وزن حَمْل) به معنای رها کردن چیزی توأم با بیاعتنایی است. (6) . برای آگاهی بیشتر از اسناد حدیث ثقلین و تواتر آن نزد علمای اهل سنّت و دانشمندان شیعه به کتاب «پیام قرآن»، ج 9 مراجعه فرمایید. (7) . پیام امام علی ، جلد 1، ص 228. منبع:فارس 211008