«وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ» (هود/ 6)
ترجمه: «و هیچ زنده متحرکى در این زمین (از حیوان و جن و انس) نیست مگر آنکه روزى او بر عهده خداست، و او قرارگاه اصلى آنها و جایگاه موقت آنها را میداند (قرارگاه آنها را در صلب پدر و رحم مادر، یا) و او محل استقرارشان را (در حال حیات) و مقرّ تودیعشان را (پس از مرگ) میداند، همه در کتابى روشن (لوح محفوظ روشن در انظار مقربان ملأ اعلى) ثبت است».
همه آنچه در آسمان و زمین است برای خداست، بنابراین تنها او رزاق است. این خدای کریم است که رزق و روزی مخلوقات را از خزانه بیانتهای رحمتش تقسیم میکند. احدی توان جلب رزق بیشتر بدون اجازه او را ندارد. رازق تمام مخلوقات اوّلاً و بالذّات خداوند است چنانکه فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ» مقدم شدن «هو» دلیل حصر است؛ یعنی روزیدهنده منحصراً خداست. بنابر این، غیر خدا فقط در حد واسطه فیض در روزی رساندن به مخلوقات، نقش دارند و روزیدهنده حقیقی فقط و فقط خداست.
باید توجه کرد که خداوند متعال عقل و اراده را در انسان قرار داده است تا این که حق خود را حفظ کند و برای به دست آوردن روزی تلاش کند. اگر این کفالت و ضمانت در جهان هستی نبود، نه میلی بود و نه غریزه ای، نه قوه جذبی و نه دفعی، نه هضمی، نه گیاه ریشه در زمین داشت و نه حیوان و نه انسان جهازات هضم و جذب و دفع و تغذی داشتند و نه انسان درباره حفظ حقوق خود میاندیشید؛ همه این شورها و نشاطها و جنبش ها از رازقیت او پیدا شده است.
پس، رازقیت خداوند به این معناست که او موجودات را طوری آفریده که احتیاج به رزق و روزی دارند و طوری خلق شدهاند که باید از موجود دیگری که خداوند آفریده، تغذیه کنند تا بتوانند باقی بمانند. خداوند متعال بین روزی و روزیخوار انطباق کامل برقرار کرده است؛ همچنان که در بعضی موارد روزی را آماده در کنار روزیخوار قرار میدهد.
رزق و روزى که خداوند آنرا به عهده گرفته و ضمانت کرده عبارت است از سهم و نصیبى که باید به مخلوقات برسد تا بتوانند به وجود و بقاء خود ادامه دهند. ما خود جزء عالمیم و مانند سایر اجزاء عالم وظیفهاى داریم. وظایفى هم که ما در عالم درباره ارزاق و حقوق داریم و قانون خلقت ما را موظف به آن وظایف کرده است و یا قانون شریعت ما را به آن موظف ساخته است از شئون رزاقیت خداوند است.
قوه جذب و تغذّى که در گیاهان است همین طور جهازات تغذیه، میلها و غریزههائى که در جانداران است و آنها را به سوى مواد غذایى میکشاند همه از مظاهر رزاقیت حضرت حق است. خداست که هر جاندارى را به وسیله یک سلسله میلها و رغبتها مسخر کرده که در پى مایحتاج خود برود. و براى ارضاى این میلها همیشه در تلاش باشد. همین اندیشه و تلاش و کوشش جد و جهد در این زمینه به موجب رزّاقیت خداوند است و رزاقیت اوست که روزى و روزىخوار. رزق و مرزوق را عاشق یکدیگر قرار داده و در پى هم واداشته است. در متن واقع پیوستگى خاصى بین اجزاء خلقت وجود دارد که آنها را به یکدیگر تطبیق میدهد.
تا طفل طفل است و قادر به تحصیل روزى و تهیه آن نیست، روزى او را آماده و مهیا در اختیار او قرار داده است و تدریجاً که او قدرت بیشترى پیدا میکند و با کنجکاوى میتواند روزى خود را به دست آورد دیگر روزى او به آسودگى در اختیارش نیست مثل اینکه روزى او را بر میدارند و در نقطهاى دور دست میگذارند تا برود و آنرا پیدا و استفاده کند.
به طور کلى یک تناسبى است میان آمادگى روزى و مقدار توانایى روزىخوار و مقدار هدایتى که به سوى روزى خود شده است. انسان چون نسبت به گیاهان و حیوانات موجودى عالیتر و راقیتر است و آنچه براى زندگى گیاهان و حیوانات کافى است براى او کافى نیست مسئله تحصیل روزى او شکل و وضع دیگرى دارد. چنانکه ملک و عزّت به حسب ذات از آن خدای متعال است و برای غیر خدا به وسیله اعطاء و اجازه اوست. پس تنها خدا رزّاق است.
پاسخ به یک شبهه
اگر روزی ثابت و مقدر است پس تلاش برای رزق بیشتر چه معنایی دارد؟
حضرت امیرالمؤمنین(ع): «اِن الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق یطلبک فان انت لم تأته اتاک» (نهج البلاغه، نامه 31) بنابر این روایت ما دو گونه رزق و روزى داریم. رزقى که به سراغش میرویم. و رزقى که به سراغمان میآید. این رزق طالب که به سراغ ما میآید رزقى است که همواره ما را تعقیب میکند حتى اگر از آن فرار کنیم ما را رها نمیسازد همان طور که رهایى از چنگال مرگ ممکن نیست.
حضرت رسول اکرم(ص): لو اَنَّ ابنَ آدم فَرَّ من رِزقِه کما یَفِرُّ من
المَوتَ لادرکه کما یدرکه الموت (مکارم الاخلاق 2/377) این گونه رزق
ریشه در قضاى الهى دارد و هیچ گونه تغییر و تحولى در آن صورت نمیگیرد.
علامه طباطبایى میفرماید: روزى و روزىخوار متلازم همند و معنى ندارد که
روزىخوار در مسیر زندگى طالب بقاء باشد اما رزقى برایش نباشد همینطور ممکن
نیست رزقى محقق باشد و روزىخوارى در بین نباشد و نیز رزق از مایحتاج
روزىخوار افزون باشد و لذا رزق داخل در قضاى الهى است.
اما قسم دیگر روزى (رزق مطلوب) رزقى است که براى طالب آن مقدّر شده است. اگر آنرا طلب کنیم و مشروط و علل لازم وصول به آنرا مراعات کنیم چنین رزقى را به دست میآوریم و در واقع تلاش ما در جهت رسیدن به این گونه روزى، جزءالعلّة است و اگر در کنار دیگر علل مهیاى عالم غیب قرار گیرد مسلماً دستیابى به آن حتمى است. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «اطلبوا الرّزق فانّه مضمون لطالبِه» طلب نمائید روزى را که مضمون و مقدر است اما براى طلبکننده آن».
همان طور که طلب بدون ضمانت بىمعنى است تضمین رزق بدون طلب نیز در این قسم (روزى مطلوب) ناممکن است. و لذا از این دو قسم روزى که از ناحیه خداى بزرگ براى بندگان معین گشته است قسمى از آن بدون قید و شرط و به عبارتى رزق طالب و قسمى دیگر مشروط است و مطلوب. روزى بیقید و شرط در هر حال انسان را طلب میکند و تا پیمانه قابلیت انسان از اینگونه رزق پر نشود اجل و مرگ انسان فرا نمىرسد. حضرت رسول اکرم(ص): «الا و اِنّ الرُّوحَ الاَمینَ نَفَتَ فى روعِى اَنَّه لن تَموتَ نَفْسٌ حَتّى تستکمل رزقها»(الکافى، 2/74/2).
اما روزى مطلوب و مشروط حتمیت و ضرورتش مشروط به انجام امورى و در نظر گرفتن مسائلى است که بدون ترتیب و انجام شرائط محقق نمیشود. البته باز باید در نظر داشت که رزق در لغت به معناى چیزى است که از آن بهره برده میشود؛ «الرزق ما یُنْتَفع بِه». چه بسیار چیزها که انسانها مالک میشوند ولی بهرهای از آنها نمیبرند.
روزى محتوم قابل کاهش و فزونى نیست؛ نه حرص انسان حریص آنرا به جریان
میاندازند و نه افسردگى انسان بیمیل آنرا باز مىدارد. حضرت رسول
اکرم(ص): ان الرِّزقَ لا یجُرُّهُ حرص حریصٍ و لایَصْرِفُه کراهیة کارِهٍ
(البحار، 77/68/7)
اما بر اثر چگونگى انجام مقدمات روزى مطلوب، میتوان روزى مطلوب را کاهش
یا افزایش داد. براى نمونه حسن نیت و دوام بر طهارت از امورى است که روزى
مطلوب را افزایش مىدهد. رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) در پاسخ به کسی
که گفت دوست دارم رزق بر من وسیع شود، فرمودند: دُمْ على الطَّهارة
یُوَسَّعْ علیک فى الرزق. امام على(ع) نیز در روایتی فرمودند: «من حَسُنَت
نیّته زیدَ فى رزقه».
منبع:ایکنا