28 فروردين 1401 16 رمضان 1443 - 32 : 00
کد خبر : ۵۲۸۸۴
تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۱
سید مجتبی حسینی، اندیشمند و تحلیلگر دینی مطرح کرد
ما شکرگزار این آشنایی و انس با امیرالمؤمنین باشیم. توجه کنید هرچقدر بیشتر شکرگزار انس با امیرالمؤمنین باشید بیشتر به باطن عالم راه پیدا می کنید. فیضی که امیرالمؤمنین به شما می دهد حد ندارد.
عقیق:وقتی نگاه می کنید می بینید توصیفاتی که پیامبر درباره امیرالمؤمنین فرموده اند آن قدر زیاد است که  یکی دو تا نیست. ما اگر خوب نگاه کنیم افتخار می کنیم که پیرو این بزرگان هستیم. ما شکرگزار این آشنایی و انس با امیرالمؤمنین باشیم. توجه کنید هرچقدر بیشتر شکرگزار انس با امیرالمؤمنین  باشید بیشتر به باطن عالم راه پیدا می کنید. به شما بگویم انتها ندارد. فیضی که امیرالمؤمنین به  شما می دهد حد ندارد. اگر قرار باشد شکرگزار نعمت محبت امیرالمؤمنین باشید امیرالمؤمنین به طور بی حد و حصر به تو می دهد. طوری که نمی توانی حدس بزنی نهایت این راه  به کجا خواهد رسید. گرفتی چه شد؟

سید مجتبی حسینی،  اندیشمند و تحلیلگر دینی در پنجمین نشست واکاوی دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه به ولایت و فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام پرداخت. چکیده ای از این بحث را در ادامه می خوانید.

معلم اول و آخر همه انبیا و اولیا، امیرالمؤمنین سلام الله علیه بوده، خود امیرالمؤمنین  هم شاگرد پیغمبر صلی الله علیه و آله  و سلّم بوده اند. آن قدر ایشان رابطه اش با پیامبر (ص) زیبا و خاص بود که آدم دوست دارد ساعت ها بنشیند و درباره این رابطه بخواند و این رابطه را تماشا کند که این ها با هم چطور بودند. پیغمبر عاشقانه امیرالمؤمنین سلام الله علیه را دوست داشتند و امیرالمؤمنین هم عاشقانه و مریدانه، پیغمبر را. تا آخر عمر هم امیرالمؤمنین خودشان را در برابر عظمت وجودی پیغمبر عین یک کودک قرار می دادند و فرض می کردند. فرمود: کُنت اِتبعه اتباع الفصیل اثر اُمّه / همان طور که بچه تازه از شیر گرفته شده دنبال مادر می دود،  چطور دنبال مادر است و نمی تواند لحظه ای جدا شود من این طور دنبال پیغمبر بودم. پیغمبر انگار غذا را می جوید و در دهان من می گذاشت. تمام مطالب را ریز به ریز به من می گفت، من هم این طور احترام او را دارم. البته توجه کنید که این احترام چندجانبه است. یک بعدش احترام نبوت بود. یک بعدش احترام های دیگر بود.  یک بعد بزرگش احترام معلمی بود. آن قدر امیرالمؤمنین سلام الله علیه حس کوچکی به  پیامبر صلوات الله داشت که آخر عمر با همه آن دردها و غم هایی که بر دل حضرت وارد شد  فرمود یک شب  خواب دیدم پیغمبر را. عین بچه ای که وقتی بغل مادرش را می بیند  پریدم بغل پیغمبر.  شروع کردم به درد دل کردن. پیغمبر فرمود نفرین شان کن. عرض کردم  یا رسول الله از خدا می خواهم مرا از آن ها بگیرد و  یکی به جای من برایشان بیاورد.

انس با امیرالمؤمنین (ع)، راهیابی به باطن عالم

از آن طرف هم شما وقتی نگاه می کنید می بینید توصیفاتی که پیامبر درباره امیرالمؤمنین فرموده اند آن قدر زیاد است که  یکی دو تا نیست. ما اگر خوب نگاه کنیم افتخار می کنیم که پیرو این بزرگان هستیم. ما شکرگزار این آشنایی و انس با امیرالمؤمنین باشیم. توجه کنید هرچقدر بیشتر شکرگزار انس با امیرالمؤمنین  باشید بیشتر به باطن عالم راه پیدا می کنید. به شما بگویم انتها ندارد. فیضی که امیرالمؤمنین به  شما می دهد حد ندارد. اگر قرار باشد شکرگزار نعمت محبت امیرالمؤمنین باشید امیرالمؤمنین به طور بی حد و حصر به تو می دهد. طوری که نمی توانی حدس بزنی نهایت این راه  به کجا خواهد رسید. گرفتی چه شد؟

باطن علی علیه السلام، غیب لا یدرک است

اگر خواستی بروی سراغ امیرالمؤمنین از الان تهش را معلوم نکن. من یک جمله بگویم. همه تلاش های شیعه در کتب کلامی از ابتدای تاریخ اسلام این بوده که ثابت کنند امیرالمؤمنین علیه السلام امام برحق بوده است. غیر این است؟  تازه خوشحال می شویم و خیال مان راحت می شود که خب الحمد لله امشب علی را شناختیم. بعد می گوییم تکلیف مان روشن شد شما امامی. البته امام چیز کمی نیست.  بحث مفصلی امام رضا علیه السلام درباره امام دارند که امام چه کسی است؟ بحث مفصلی است. حال در  نظر بگیرید که امام همه امامان ما امیرالمؤمنین است اما در مظلومیت امیرالمؤمنین همین بس که ما ته ش خیلی بخواهیم بگوییم ای علی! تو را شناختیم می گوییم بله تو امام برحقی. اما علی علیه السلام چه می گوید؟ فرمود: ظاهری امام ام اما باطنی "غیب لا یُدرک "  ظاهر من امامت است. آن علی که در تاریخ بحث می شود معرک آرا است و بحث کلامی می شود  بحث اثبات حقانیت می شود آن ظاهر من است. همه کتبی که شما نگاه می کنید در تاریخ نوشته شد برای اثبات حقانیت امیرالمؤمنین درست هم هست، فرض کن درست باشد اما همه این ها درباره ظاهر علی حرف زنده اند و باطنش همان است که خود می گوید: "غیب لا یدرک." خود امامت را که ظاهر علی است نمی شود درک کرد نمی شود تا انتهایش رفت.

انبیا می دانند ذکر امیرالمؤمین یعنی چه؟

هنوز ما مانده ایم که " وجعلناهم ائمه یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات / ما به این ها فعل خیرات را وحی کردیم حتی وحی نکردیم." ما مانده ایم که فعل الخیرات مگر قابل وحی است؟ ما هنوز در مقام امامت امیرالمؤمنین مانده ایم.  به شما بگویم امیرالمؤمنین در بحث امامت شان مثل بقیه ائمه است، اما فضل امیرالمؤمنین چیزی نیست که حتی امامان دیگر داشته باشند. آن ولایت ویژه امیرالمؤمنین سلام الله علیه، آن فضل ویژه امیرالمؤمنین را ائمه دیگر ندارند. آنها هم سر سفره امیرالمؤمنین نشسته اند و بهره می برند، همه شان. بعد مثل ما هم نیست که بگویند نه ما مقام مان با بیان این حرف ها پایین می آید.  نه! کیف می کنند که بگویند شاگرد علی هستند. ما فکر می کنیم کم شان می آید بگوییم مثلا شاگرد علی هستی، اگر به امام حسن (ع)  بگوییم نوش جانت درس هایی که از امیرالمؤمنین یاد گرفتی، برخورنده می شود؟ اتفاقا آن بزرگواران می دانند کسی که در محضر امیرالمؤمنین تلمذ کرده باشد یعنی چه؟ جبرئیل می داند تلمذ در محضر علی ابن ابیطالب یعنی چه؟ موسی و عیسی می دانند. الا و من اراد من ینظر آدم فی علمه فلینظر علی ابن ابیطالب /  شما بدانید اعلم انبیا بعد از پیامبر (ص)،  آدم علیه السلام است. و علّم الادم اسماء کلها. آن ها می دانند که ذکر امیرالمؤمنین، عبادت است. ذکر امیرالمؤمنین باعث نشاط قلب های ماست. هرجا ذکر امیرالمؤمنین باشد ملائکه نازل می شوند.


منبع:شبستان

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: