حضرت زينب(س) همراه با ديگر اهل بيت و تحت رهبري امام سجاد(ع) نقشي بي بديل در حفظ واقعه عاشورا و تحقق اهداف قيام امام حسين(ع) ايفا كردند.
عقیق:بدون ترديد قسمت مهمي از تحقق اهداف قيام حضرت اباعبدالله(ع) در پي پايداري و اقدامات حضرت زينب(س) و سخنان و اقدامات به جا و متناسب با شرايط و اوضاع عصر و زمانه بود. موقيعت شناسي حضرت زينب(س) بود كه سبب شد ايشان در كربلا به يك شيوه، در كوفه به شيوه اي ديگر، در شام به گونهاي ديگر سخن گفته و در هر جا به تناسب موقعيت و مخاطب، شاهكار سخنوري و خطابه گويي را رقم بزنند و با انتخاب كلمات حساب شده و دقيق دشمنان را در موضع انفعال قرار دهند. حضرت زينب(س) در خطبههاي آتشين خود كه در طول مسير ايراد ميكردند، به شرايط زمان و مكان و نيز مخاطبان توجه داشته و متناسب با فرهنگ و سطح مخاطبان خود سخن ميگفتند. حضرت زينب(س) روز يازدهم محرم، هنگام عبور از كنار اجساد شهدا، خطاب به رسول خدا فرياد برآورد: اين حسين توست كه با اعضاي پاره پاره در خون خويش آغشته است؛ اين حسين توست كه سرش از قفا بريده و عمامه و ردايش را ربودهاند؛ اينان دختران تو هستند كه آنان را اسير كردهاند. اين سخنان حضرت زينب در كربلا سبب گريه دشمنان نيز گرديد. دومين منزلگاه اسرا و محل بعدي ايراد خطبه حضرت زينب(س)، كوفه بود؛ شهري كه يادآور مظلوميت پدرش اميرالمؤمنين و برادرش امام حسن(ع) بود؛ شهري كه مردم آن از امام حسين(ع) دعوت كرده و به آن حضرت وعده ياري داده بودند و اكنون براي ديدن اسارت اهل بيت او به نظاره آمده بودند. زينب با مشاهده جمعيت در كوچهها و خيابانها، موقعيت را براي روشنگري مناسب ميبيند و با خواندن خطبهاي، گناه عظيمي كه مردم كوفه مرتكب شده اند را به آنها گوشزد كردند زينب كبري(س) كوفيان را اهل مكر و نيرنگ خطاب كرد و آنها را به زناني تشبيه كرد كه رشتهاي را رسته و بعد آن را ميگشايند. سپس به آنان ميگويد كه هيچگاه بيوفايي آنها از اذهان اهل بيت(ع) پاك نميشود. سخنان حضرت زينب(س) در مجلس ابن زياد و مجلس يزيد در شام نيز از اهميت به سزايي برخوردار است. بعد از گذراندن خاندان و اهل بيت امام حسين(ع) از خيابانهاي كوفه، آنها را به مجلس ابنزياد آوردند. زينب در حالي كه لباسهاي كهنه بر تن داشت همراه بانواني كه اطرافش را گرفته بودند، بدون اعتنا به ابنزياد وارد مجلس شد و در گوشهاي نشست. ابنزياد هنگامي كه متوجه شد او زينب دختر علي(ع) و خواهر حسين(ع) است شروع به شماتت كرد. حضرت زينب(ع) برخاست و خطاب به ابنزياد گفت: «شكر خدايي كه ما را با پيامبرش گرامي داشت و از هر پليدي پاك گردانيد. فاسق كسي است كه رسوا شد و دروغگو شخصي بدكار است كه ما نيستيم، اي پسر مرجانه! كلمات زينب(ع) همانند صاعقه بر سر ابنزياد فرود آمد؛ آنگاه براي تسلاي خاطرش گفت: كار خدا را با برادر و اهلبيتت چگونه ديدي؟ زينب(ع) همانند كسي كه در مقام نصر و پيروزي است، فرمود: «ما رأيت الا جميلاً... شهادت بر آنها مقدر شده بود...». حضرت زينب(س) در مجلس يزيد نيز خطبهاي خواند و ضمن سرزنش وي، رفتار پيامبر با اجداد او را پس از فتح مكه ياد آور شد. يزيد سرمست باده غرور و شادمان از پيروزي حاصل شده، در حالي كه با چوب خيزران بر لب و دندان امام حسين(ع) ميزد، اشعاري ميخواند. زينب(ع) با ديدن اين واقعه و شنيدن اشعار يزيد كه از قتل امام حسين(ع) به خاطر انتقام كشتهشدگان كفار در بدر و تسلاي خاطر خود ياد ميكرد ـ برخاست و به ايراد خطبه پرداخت. خطبهاي كه در واقع متمم نهضت امام حسين(ع) است. زينب(ع) بعد از حمد و ثناي خد و درود بر پيامبر(ص)، سخن خود را با آيهاي از قرآن كريم آغاز كرد: «سپس عاقبت آن كساني كه مرتكب كارهاي بد شدند ناگوارتر بود، زيرا اينان آيات خدا را دروغ انگاشتند و آنها را به مسخره گرفتند». وي با كنايه، به يزيد و يارانش فهماند كه سرانجام آنها دوزخ خواهد بود. ايشان سپس به رفتار يزيد با اهل بيت پيامبر(ص) اشاره كرده و فرمودند: آيا از عدالت است، اي پسر آزاد شدگان! كه زنان و كنيزانت در پس پرده باشند و دختران رسول خدا(ص) را چون اسيران، شهر به شهر بگرداني و حرمتشان را رعايت نكني؟ زينب(ع) با اين كلمات به رفتاري اشاره ميكند كه پيامبر(ص) با پدر و مادر و جد او در مكه داشت و آنها را آزاد كرد و آن را با رفتار بنياميه با اهلبيت(ع) مقايسه ميكند. سپس اشاره ميكند به اينكه دشمني يزيد با اهلبيت به حكم فطرت او، و ارثي است كه از پدر و اجدادش به او رسيده است.