27 مهر 1400 13 (ربیع الاول 1443 - 36 : 12
کد خبر : ۵۲۱۶۳
تاریخ انتشار : ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۲:۲۸
«وَ عِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْب»
«وَ عِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْب» یعنی کلید خزائن آسمان و زمین به دست خداست؛ از سوی دیگر به شما اجازه داده که از او بخواهید تا در این مخزن را باز کند و به شما عنایت فرماید؛ این دعاست که هیچ انسانی پس از آن ناامید نمی‌شود.
عقیق:در راستای بهره‌گیری بیشتر و بهتر از مفاهیم قرآن کریم و ترویج آموزه‌های بلند قرآن و عترت، کانون نبأ روزانه یادداشتی با محوریت یکی از آیات قرآن به همراه شرح مختصری از معارف آیه و روایات منتشر می‌کند. موضوع آیه امروز علم و خزائن غیب پروردگار است.

«وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ» (انعام/59)

خزائن و گنجینه‌های‌ غیب (که زیر کلمه «کن» است، و حقایق و حدود آنها) نزد اوست، کسی‌ آنها را جز او نمی‌داند، و (از آنها که به صفحه وجود آمده) آنچه را در خشکی‌ و دریاست می‌داند، و هیچ برگی‌ فرو نمی‌افتد جز آنکه آن را می‌داند و دانه‌ای‌ در تاریکی‌های‌ (زیر) زمین و هیچ تر و خشکی‌ ( از میوه‌جات و حبوبات) فرو نمی‌افتد جز آنکه (در علم ازلی‌ او و) در کتابی‌ روشن هست.

آیه فوق گستره علم الهی را تبیین می‌کند که هیچ محدودیتی ندارد و شامل ریز و درشت و پنهان و یپدای وقایع جهان هستی می‌شود. خداوند متعال در قرآن کریم بارها تأکید کرده است که علم غیب مختص ذات اوست و تنها بخشی از آن را به بندگان خاص خود عطا کرده است.

منظور از علم غیب آگاهی و دانش نسبت به هر آن چیزی است که با حس ودرک آدمی فهمیده می‌شود و مراد از کتاب مبین نیز صفحه علم الهی یا همان «ام الکتاب» است که در آن احوال یکایک موجودات جهان قبل از خلقت و پس از آن ثبت و احصاء شده است.

از امام باقر(علیه السلام) روایت شده است: «انّ الله لَعِلماً لا یعلَمُه غیرُه وعِلماً یعلمه ملائکة المقرّبون و انبیاؤُهُ المرسلون و نحن نعلمه...؛ یعنی خداوند علومی دارد که غیر از او کسی نمی‌داند و علومی دارد که فقط ملائکه مقرّب او و پیامبران صاحب کتابش می‌دانند؛ و ما نیز به آن علوم آگاهی داریم».(توحید صدوق)

تأملی در معنای آیه

«وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلَّا هُوَ» مفاتیح اگر جمع مَفتح به معنای مخزن و اگر جمع مِفتح و مفتاح باشد به معنای کلید است؛ بنابراین مخزن و کلید مخزن دست خداست و علم غیب منحصر در خداى تعالى است و کسى جز خدا به آن خزینه‌‏ها و یا به گشودن درهاى آن و تصرف در آن دسترسى ندارد. صدر آیه گر چه از انحصار علم غیب به خداى تعالى خبر می‌دهد و لیکن ذیل آن (خداوند به هر تر و خشکى آگاهى دارد) منحصر در بیان علم غیب نیست، بلکه از شمول علم او به هر چیز (چه غیب و چه شهود) خبر می‌دهد.

آیه «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» هم متعرض این چنین غیب‏‌هاست. براى اینکه خزینه‌‏هاى غیب مادامى که به وجود مقدر و محدود، موجود نشود در نزد خدا داراى نوعى ثبوت هستند، در عین حال علم ما که تنها امور محدود و مقدر را درک می‌کند، از درک آنها عاجز است. بنابراین امورى که در این عالم و در چهار دیوارى زمان قرار دارند، قبل از اینکه موجود شوند نزد خدا ثابت بوده و در خزینه‌‏هاى غیب او، داراى نوعى ثبوت مبهم و غیر مقدر بوده‏‌اند.

کتاب مبین

کتاب مبین چیزى است که خداى تعالى آن را به وجود آورده تا سایر موجودات را ضبط کرده و آنها را بعد از بیرون شدن از خزائن و قبل از رسیدن به عالم وجود و همچنین بعد از آن و بعد از طى شدن دورانشان در این عالم حفظ کند؛ شاهد این معنا این است که خداى تعالى در قرآن، در مواردى از این کتاب اسم برده، که خواسته است احاطه علمى پروردگار را به اعیان موجودات و حوادث جارى جهان برساند، چه آن موجودات و حوادثى که براى ما مشهود است، و چه آنهایى که از ما غایب است.

«کتاب مبین» کتابى است که جمیع موجوداتى را که در عالم صنع و ایجاد واقع شده‌‏اند، برشمرده، و آنچه را که بوده و هست و خواهد بود، احصاء کرده است، بدون اینکه کوچک‌ترین موجودى را از قلم انداخته باشد.

جان مطلب

وجه اتصال آیه به ما قبلش این است که در آیه قبل فرمود: آن چیزى که شما درخواست کرده بودید و خواستید تا بین من و شما کار را یکسره کند، در تحت قدرت من نیست، و همچنین حکم به حق هم نزد پروردگار من و در حیطه‏ علم او و در تحت قدرت او است. به فرضى هم که از من ساخته بود و من آن را انجام می‌دادم، کار من و شما اینطور یکسره می‌شد که شما به عذابى که مخصوص ستمکاران است، دچار می‌شدید، زیرا خدایى که علمش آمیخته با جهل نیست می‌داند که بین من و شما ستمکار کدام است.

این معنا را ما از جمله «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ» و جمله «وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ» می‌فهمیم که جمله اول اشاره می‌کند به اینکه رسول خدا قادر بر انجام خواسته‏‌هاى آنان و فیصله دادن اختلاف بین خود و آنان نیست، و جمله دوم دلالت دارد بر اینکه خدایى که به همه موجودات دریا و خشکى عالم، آگاه است هرگز ستمکار را به غیر ستمکار اشتباه نمی‌کند.

نکته اخلاقی

حضرت امیرالمؤمنین(ع) در نامه‌ای به امام حسن(ع) فرمودند: «وَاعْلَمْ أَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ»

همانطور که در همین آیه شریف فرمود: «وعنده مفاتیح الغیب» کلید خزائن آسمان و زمین به دست خداست؛ چون دارد به شما اجازه داد که از او بخواهید تا در این مخزن را باز کند به شما حاجت بدهد. این دعا از بهترین برکات است و هیچ انسان دعاکننده‌ای ناامید و مأیوس نمی‌شود.

کلید دست اوست، مخزن دست اوست، صریحاً هم به شما اجازه داده نه تنها اجازه داده، دعوت و امر کرده که دعا کنید تا من اجابت کنم. حال اگر همان شیء مصلحت باشد که خدا همان را عطا می‌کند، اگر آن شیء مصلحت نباشد، سیّئه‌ای از سیّئات را از سرِ راه او محو می‌کند و خطری از خطرات در کمین را برمی‌دارد, اگر خطری در کمینش نبود حسنه‌ای بر حسناتش می‌افزاید یکی از این سه جواب را یقیناً ذات اقدس الهی می‌دهد.

کلید خزائن به دست خداست// که آگه بر آنها همان کبریاست
ز هر چیز باشد خدا باخبر// ز دریا و خشکی و از بحر و بر
نیفتد یکی برگ خود از شجر// مگر آنکه یزدان بود باخبر


منبع:ایکنا

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: