به راحتی میتوان به امام نزدیک شد، محبت و صمیمت را تشدید نمود و با او ارتباطی تنگاتنگ برقرار نمود. و کوتاهی از خود ماست. فقط کافیست که باور و توجه کنیم.
عقیق:تشرف بیواسطه و مستقیم به محضر نورانی امام زمان(عج) لیاقت و شایستگیهایی ویژه میخواهد، از اینرو تنها اوحدی از موحدان به باریابی محضر مطهرش توفیق مییابند. آنچه برای همگان ضروری و میسور است، ایجاد و حفظ ارتباط روحی و معنوی با آن حضرت است که در پرتو رعایت ادب حضور و ارتباط با آن حضرت تحصیل خواهد شد. حیات انسانی و معقول بشر در گرو پیوند با حقایق وَحْیانی قرآن کریم است، چرا که وحی، یگانه عامل زندگی بخش بشر و پیروی از دستورها و آموزههای آن، زمینهساز باریابی به زندگی معقول و مطلوب است: استَجیبوا لِلّهِ ولِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم(1) ؛ مَن عَمِلَ صلِحًا مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی وهُوَ مُومِن فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَة(2) عترت طاهره که یکی از دو ثقل به جا مانده از رسول گرامی است، همتای قرآن و همدوش آن است و بر همین اساس، احکامی که درباره قرآن ثابت است، در مورد عترت طاهره نیز ثابت خواهد بود، از اینرو ارتباط با امام عصر(عج) نیز زندگیبخش و تأمین کننده حیات معقول و مطلوب آدمی است، چون نبی مکرم اسلامصلی الله علیه و آله و سلم عدم معرفت و پذیرش ولایت امام معصوم زمان را مایه مرگ جاهلی برشمردند و آنچه نبودش مرگ جاهلانه می آورد، بودنش حیات عاقلانه را تأمین خواهد کرد و آن که معرفت و ولایت را فهمید، همواره خویش را در معرض ارتباط با امام معصوم عصر خویش می نهد. ارتباط با مقام شامخ ولایت و اتصال روح و قلب انسان با امام عصر(عج) خویش، نه تنها حیات معقول را تأمین میکند بلکه نقایص بشر را نیز تتمیم میسازد، چرا که او کعبه حقیقی و حقیقت کعبه است: کعبه زمینی، محاذی بیت معمور است و آن بیت برابر عرش خداست. فرشتهای خاص مأمور بنای بیت معمور شد تا فرشتگانی که مقام انسانیت را به خلافت نشناختند و تسبیح و تقدیس خویش را برای نیل به مقام خلافت الهی کافی دانستند و سپس با تنبیه خداوند به معرفت اوج مقام والای انسان کامل بار یافتند، بر گرد آن طواف کنند و با این عبادت، نقص کار خود را ترمیم کنند. ساختمان کعبه نیز برای طواف بر گرد آن جهت ترمیم و جبران همه قصورها و تقصیرها به ویژه غفلت از مقام انسانیت، و سهو و نسیان یا عصیان در پیشگاه خلیفة اللّهی انسان است(3) ، از اینرو بهترین تنبّه برای طائفان غافل و حاجیان ذاهل و معتمران متساهل، تدارک جهل و جبران غفلت درباره خودشناسی و معرفت مقام شامخ انسان کامل و خلیفه عصر حضرت بقیة الله(عج) است، تا چون فرشتگان، طواف مقبول و سعی مشکور داشته باشند.عترت طاهره که یکی از دو ثقل به جا مانده از رسول گرامی است، همتای قرآن و همدوش آن است و بر همین اساس، احکامی که درباره قرآن ثابت است، در مورد عترت طاهره نیز ثابت خواهد بود، از اینرو ارتباط با امام عصر(عج) نیز زندگیبخش و تأمین کننده حیات معقول و مطلوب آدمی است. چگونگی ارتباط با امام زمان(عج) آنچه برای همگان ضروری و میسور است، ایجاد و حفظ ارتباط روحی و معنوی با آن حضرت است که در پرتو رعایت ادب حضور و ارتباط با آن حضرت تحصیل خواهد شد. انجام دادن مستحبات و اعمال صالح به نیابت از آن حضرت و اهدای ثواب آن به ارواح طیّب عترت طاهره(ع) از بهترین راههایی است که میتواند ارتباط انسان با آن وجود مبارک را تأمین کند و بهترین حالت در چنین نیابتی، آن است که انسان در برابر عمل خویش از آن امام خواستهای نداشته باشد، چرا که از قدر عملش می کاهد: چون خواسته ما به قدر ادراک ماست و ادراک ما بیشتر به حجاب تمنیات ما محجوب است، مطلوب متوقّع ما نیز محدود خواهد بود، پس بهتر است که برابر این ادب، به پیشگاه آن حضرت چیز خاصی را پیشنهاد ندهیم، زیرا او از آن دسته است که سجیّتهم الکرم(4) ، بنابراین شایسته آن است که در انتظار عطای او باشیم، چرا که آنچه آن حضرت به اقتضای سجیّه کریم خویش عطا میکند ماندنی است. هر خارق عادت یا کرامتی که به دست ناشناسی صورت میگیرد و فیضی از ناحیه او به دیگران میرساند، از سرچشمه فیاض امام عصر(عج) جاری میگردد؛ اما چنین نیست که آن ناشناس لزوماً وجود مبارک ولیعصر(عج) باشد بلکه آن حضرت شاگردان صالحی دارد که به امر ایشان گره از کار فروبسته دیگران میگشایند و واسطه رسیدن فیض امام به آنان میشوند. البته این سخن بدین معنی نیست که انسان اگر مشکل خاصی دارد، با امام خویش در میان نگذارد و از او نطلبد بلکه مقصود آن است که در انجام دادن اعمال صالح به نیابت از آن حضرت، طلبی نداشته باشد و پیشنهادی ندهد تا آنان درخور خویش عطا کنند؛ نه در اندازه مطلوب محدود ما. آنان چون درخور خویش عطا کنند، هم قابلیت و ظرفیت میبخشند و هم مقبول و مظروف؛ و گاه گرچه به شخص عطا میکنند، ظهور و فضل عطایشان جامعهای را بهرهمند میسازد؛ مانند آنچه حضرت رضا(علیهالسلام) به شاگرد خویش جناب زکریّا بن آدم در برابر استجازه او برای خروج از قم فرمود: شما در قم بمانید. خدای سبحان به برکت شما عذاب را از مردم قم برمیدارد، آنگونه که به برکت مزار پدرم عذاب را از ساکنان آن منطقه برداشته است.(5) این نمونهای از آن عطایاست که به شخصی چنان لطفی میکنند که چون پیکرش در زمینی مدفون شود، آن برکت در تمام آن شهر جریان یابد. از دیگر آداب حسنه در ارتباط با امام عصر(عج) ادب برخاستن به احترام نام مبارک ولیعصر(عج) است که در میان شیفتگان و پیروان خاندان عصمت(علیهمالسلام) سنّتی دیرپاست. ساده ترین زبان برای ارتباط نزدیک تر با امام سادهترین زبان، زبان حال خود شماست. به سایر روابط، علایق و صمیمیتهای خود توجه کنید و ببینید که چگونه ایجاد شده است؟ با امام زمان (عجل) نیز به همین سادگی و راحتی است و شاید بیشتر. چرا که شناخت، توجه و مهر و محبت از آن طرف به صورت مستمر است، اگر چه ما در حال غفلت و بی وفایی باشیم. بدیهی است تا کسی را نشناسید، نه او را دوست دارید و نه از او بدتان میآید، بلکه هیچ توجه و احساسی نسبت به او ندارید. اما به محض آن که شناخت هر چند اندک حاصل شد، حب یا بغضی ایجاد میشود و به نسبت شناخت این محبت یا بغض تشدید و یا کاهش مییابد. البته این شناخت (حضرت) باید منجر به باور شود. باوری قلبی و از روی صدق. راجع به امام زمان، حضرت مهدی که سلام خدا بر او باد نیز همینطور است. افراد به نسبت شناختشان باورش میکنند و به تناسب باورشان به او محبت پیدا میکنند و به تناسب محبتشان به او نزدیکتر و نزدیکتر و صمیمیتر میگردند. نزدیکی، صمیمت، محبت و ارتباط باید دو سویه باشد. در این ارتباط یک سویش امام زمان (ع) است که «امام رحمت» است و مهر و محبت و توجهاش به ما قابل وصف نیست، هر چند که ما بد باشیم. اما سوی دیگر خود ما هستیم. تا کنون چقدر به ایشان از روی باور و از صمیم قلب و نه فقط به وسیله زبان و لفظ ابراز محبت کردهایم؟ امام، پدر امت است. آیا تا کنون سعی نمودهایم که دست کم رفتاری مانند یک فرزند نسبت به پدر داشته باشیم. همین رفتارهای معمولی. به عنوان مثال: صبح که از خواب بیدار میشویم، به پدر [امام] خود سلامی بدهیم، ابراز ادب و محبت کنیم و با اجازهی او از خانه خارج شویم و به هنگام ورود نیز ابتدا به او سلامی بدهیم. آیا این حداقل باور در ما وجود دارد؟ امام زمان(عج)، حجت خداوند متعال است و در ضمن رفیق و برادر است و دستگیر امت. آیا تا کنون به این باور رسیدهایم که ساعتی در گوشهای با او خلوت کنیم و عرض کنیم: ای امام! من حرفها، درد دلها، نگرانیها، امیدها و مشکلاتی دارم که میخواهم همین طور صمیمی با شما در میان بگذارم و راهکار و کمک بخواهم. یا مثلاً بگوییم: ای امام، ای پدر، ای برادر، ای رفیق! من دچار آلودگیها و گناههایی هستم. ضعف نفسهایی دارم و ...، میخواهم مثل یک بیمار که نزد طبیب میرود و یا رفیقی که با رفیق دلسوز و ناصحاش درد دل میکند، این گرفتاریهایم را نزد شما بیان کنم تا کمک کنید نجات یابم؟! پس، به راحتی میتوان به امام نزدیک شد، محبت و صمیمت را تشدید نمود و با او ارتباطی تنگاتنگ برقرار نمود. و کوتاهی از خود ماست. فقط کافیست که باور و توجه کنیم. راه کاملاً باز است و دعوت مستمر. پی نوشت ها: 1 ـ سوره انفال، آیه 24/ 2 ـ سوره نحل، آیه 97/ 3 ـ الکافی، ج4، ص188 ـ 187/ 4 ـ برگرفته از زیارت جامعه کبیره که در آن ائمّه(علیهمالسلام) چنین خوانده میشوند عادتکم الاحسان و سجیّتکم الکرم (البلد الامین، ص 302؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص615). 5 ـ الاختصاص، ص87 کتاب شیوه های یاری قائم آل محمد (ص) منبع: تبیان 211008