عقیق: شیخ صدوق در کمالالدین از احمد بن ابراهیم نقل میکند: بر حضرت حکیمه دختر امام جواد علیهالسلام و عمه امام حسن عسکری علیهالسلام وارد شدم؛ و از پشت پرده مسائل خود را با ایشان مطرح کردم. از امامان پرسیدم، یکییکی را شمرد تا رسید به نام حجت امام زمان علیهالسلام. پرسیدم: شما ایشان را دیدهاید یا خبرش را شنیدهاید؟ فرمود: شنیدهام، زیرا ابومحمد (امام عسکری) در نامهای به مادرش به دنیا آمدن حجت خدا خبر داد. پرسیدم: اکنون آن کودک کجاست؟ گفت: مخفیشده است. گفتم: پس شیعیان به کجا پناه ببرند؟ فرمود: به جده، مادر امام حسن عسکری. پرسیدم: یعنی به کسی اقتدا کنم که وصی او یک زن است؟ فرمود: آری. شما در این امر به امام حسین علیهالسلام اقتدا میکنید که در ظاهر حضرت زینب علیهاالسلام را بهعنوان وصی انتخاب کرد، و آنچه از امام سجاد علیهالسلام از دانش و کرامت ظهور میکرد، به حضرت زینب نسبت میدادند.امامان شیعه گاه همسرانی نیکوکار و صالحه داشتند که میتوانند در عین معصومنبودن، الگویی برای زنان هر عصر و دورانی باشند؛ و گاه همسرانی داشتند که مانند جعده، امامشان را به شهادت میرساندند. زندگی سیاسی امام هادی علیهالسلام در خفقان و فشار شدید عباسیان بود و در دوره متوکل عباسی این فشار بر شیعه بسیار شدید و سختتر هم شد. با اینوجود امام علیهالسلام از نعمت حضور و همراهی همسری نمونه و آگاه برخوردار بودند که نهتنها در این شرایط سخت، همراه و همقدم امام بود، که بعد از شهادت امام نیز این وظیفه را بر دوش میکشید.همسر امام هادی علیهالسلام که بود؟به روایت تاریخ امام هادی علیهالسلام تنها یک همسر امولد داشتهاند. (۱) نام ایشان در منابع مختلف با عناوین متفاوتی بیان شده است؛ شیخ مفید از ایشان با نام حدیثه (۲) و در دیگر منابع با نامهایی چون حُدیث، سلیل، سمانه و سوسن یاد شده است. (۳) تعدد نام در میان عربها، خصوصاً کنیزان، امری رایج بود؛ در حقیقت ورود کنیز به خانه و شرایط جدید و در حضور مالک جدید، از عوامل نامگذاری و تغییر اسامی متناسب با وضعیت تازه و شرایط مکان جدید بود. ازاینرو به امولد بودن ایشان اشاره شده است. (۴) ایشان بعد از تولد امام حسن عسکری علیهالسلام نیز با کنیه «امالحسن» و «ام ابیمحمد» نامیده میشدند. بعد از میلاد حضرت صاحبالزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز از ایشان با کنیه «جدّه» یاد میشد. (۵)نسب و دودمان سوسن علیهاالسلام چندان مشخص نیست؛ اما از تعابیری چون «امولد» میتوان نتیجه گرفت که او بهعنوان «کنیز» در مدینه زندگی میکرده و شاید همراه خانواده و اقوامش در یکی از جنگهای عصر حکومت بنیعباس به سرزمین مقدس مدینه آمده است؛ همانگونه که برخی منابع گفتهاند: او در ولایت و کشور خودش، پادشاهزاده بود. (۶) * ویژگیهای امالحسن سلاماللهعلیهااز قول امام هادی علیهالسلام روایت شده است که زمانی ایشان نزد امام رسیدند و امام فرمودند: «سلیل»، از هر آفت و هر پلیدى و نجاست بیرون کشیده شده است. (۷)علمای بزرگ، در توصیف ایشان، هر یک از واژگان و عبارات خاصی استفاده کردهاند. به نقل از ریاحین الشریعه شیخ صدوق مینویسد: این نهایت شرف، جلال، فضل و کرامت است که وی واسطه بین امام عج و امت بوده و شایستگی حفظ اسرار امامت و وصیت را داشته است. علامه مجلسی میگوید: وی درنهایت ورع، تقوا، عفاف و صلاح بود. (۸) شیخ عباس قمی نیز بیان میکند: او از زنان بامعرفت و صالحه بود... در فضل او کافی است که پس از شهادت امام عسکری علیهالسلام پناه شیعیان بود. (۹)شهید مطهری درباره شخصیت والای این بانو، میفرماید: «این زن بزرگوار به جده معروف شد؛ ولی تنها «جده بودن» سبب شهرتش نشد، مقامی دارد، عظمتی دارد، جلالتی دارد، شخصیتی دارد که نوشتهاند بعد از امام عسکری علیهالسلام «مَفْزَعُ الشّیعه» بود؛ یعنی ملجأ شیعه، این بزرگوار بود. قهراً در آنوقت ـ چون امام عسکری علیهالسلام ۲۸ ساله بودهاند که از دنیا رفتهاند، علیالقاعده مطابق سن امام هادی علیهالسلام هم حساب بکنیم ـ زنی بین پنجاه و شصت بوده است. اینقدر زن با جلالت و باکمالی بوده است که «شیعه» هر مشکلی برایش پیش میآمد، به این زن عرضه میداشت.» ایشان بعد از نقل فرمایش حکیمه خاتون علیهاالسلام میگوید: «... وصی امام عسکری علیهالسلام در باطن، این فرزندی است که مخفی است؛ ولی در ظاهر که نمیشد بگوید وصی من اوست؛ در ظاهر وصی خودش را این زن با جلالت قرار داده است.» (۱۰)* دوران همسریدر زمان زندگی مشترک ایشان، دستگاه حکومتی حاکم، برای کنترل دقیقتر رفتوآمد شیعیان و ایجاد محدودیت در فعالیت برای امام هادی علیهالسلام، متوکل عباسی، امام را به سامرا فراخواند و دوران زندگانی امام در محوطهای نظامی و تحت کنترل شدید امنیتی، آغاز شد و تا پایان عمر امام عسکری علیهالسلام ادامه یافت. (۱۱)* دوران زندگی پس از امام هادی علیهالسلاماین بانوی بزرگوار در زمان ولادت حضرت حجه علیهالسلام حضور نداشتند و نامی از ایشان در این ماجرا به میان نیامده و عمه امام عسکری علیهالسلام در پاسخ به برخی از شیعیان در مورد ولادت حضرت مهدی علیهالسلام اینگونه بیان کردند که امام عسکری علیهالسلام به مادرش نامه نوشت و او را از ولادت امام مهدی علیهالسلام خبردار کرد. (۱۲)اما در مهمترین برهههای سیاسی تاریخ حضور داشتند و همچنان امین امام عسکری علیهالسلام بودند؛ بهطوریکه امام عسکری علیهالسلام قبل از شهادتشان، جهت ایمنساختن خانواده و استمرار ولایت، اقدامات مهمی را بهواسطه مادرشان به انجام رساندند. امام در سال شهادتشان، مادر را به حضور خواستند و ایشان را از شهادت خود مطلع ساختند و به همراه امام زمان علیهالسلام راهی سفر حج ساختند. ایشان بعد از حج، در مدینه بودند که خبر شهادت امام علیهالسلام رسید و باعث شد که آنها بهسرعت به سامرا بازگردند؛ (۱۳) و آتش فتنهای که میرفت پررنگتر شود را خاموش کنند. ایشان بعد از رسیدن به سامرا، در برابر پسرشان جعفر کذاب، که ادعای امامت داشت، ایستادند و تمامقد از ولی حاضر الهی حمایت کردند و گفتند: «من، وصی پسرم حسن بن علی هستم و بهعنوان وارث، میخواهم حقم را بگیرم.» جعفر و پیروانش برای باطلکردن این ادعا، از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. متقابلاً آن بانوی خردمند و شجاع هم برای اثبات حق خود (در ارث و وصایت)، مدارک کتبی و شفاهی را به دادگاه تقدیم کرده و درنتیجه، قاضیالقضات پایتخت نیز به نفع وی حکم صادر کرد. (۱۴) از این زمان بود که شیعیان، امیدوارانه به امام غایبشان ایمان پیدا کردند.شیخ صدوق در کمالالدین از احمد بن ابراهیم نقل میکند: بر حضرت حکیمه دختر امام جواد علیهالسلام و عمه امام حسن عسکری علیهالسلام وارد شدم؛ و از پشت پرده مسائل خود را با ایشان مطرح کردم. از امامان پرسیدم، یکییکی را شمرد تا رسید به نام حجت امام زمان علیهالسلام. پرسیدم: شما ایشان را دیدهاید یا خبرش را شنیدهاید؟ فرمود: شنیدهام، زیرا ابومحمد (امام عسکری) در نامهای به مادرش به دنیا آمدن حجت خدا خبر داد. پرسیدم: اکنون آن کودک کجاست؟ گفت: مخفیشده است. گفتم: پس شیعیان به کجا پناه ببرند؟ فرمود: به جده، مادر امام حسن عسکری. پرسیدم: یعنی به کسی اقتدا کنم که وصی او یک زن است؟ فرمود: آری. شما در این امر به امام حسین علیهالسلام اقتدا میکنید که در ظاهر حضرت زینب علیهاالسلام را بهعنوان وصی انتخاب کرد، و آنچه از امام سجاد علیهالسلام از دانش و کرامت ظهور میکرد، به حضرت زینب نسبت میدادند. (۱۵)* وفاتوصیت این بانوی مخدره آن بود که در کنار همسر و پسر بزرگوارشان به خاک سپرده شوند، اما پس از رحلت ایشان و در روز خاکسپاری، جعفر کذاب ادعا کرد اینجا خانه من است و اجازه خاکسپاری ایشان را نمیداد. در این میانه بود که امام مهدی علیهالسلام از میان جمعیت ظاهرشده و در برابر عموی خود ایستادند و گفتند: »یا جَعْفَر! دارُکَ هِیَ أمْ داری؟» ای جعفر! آیا اینجا، خانه تو است یا خانه من؟ و سپس در میان چشمان نیروهای امنیتی که به دنبال امام بودند، از انظار مخفی شدند. (۱۶)پینوشت:۱. خزعلی، موسوعه الإمام الهادی (ع)، ج۱، ص۵۰.۲. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۰۱.۳. بحارالانوار، ج۵۰، ص ۲۳۶ و ۲۳۷.۴. علامه مجلسی، جلاء العیون/ ریاحین الشّریعه، ج۳، ص۲۴.۵. محدث قمی، الانوار البهیّه. ۶. منتهی الآمال، ج۲، ص ۴۴۹/ زندگانی عسکریین(ع)، ج۲، ص۱۳.۷. شیخ عباس قمى، منتهى الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ج۳، ص۱۹۰۶/ موسوعه الإمام الهادی (ع)، ج۱، ص۵۰.۸. ریاحین الشریعه، ج۳، ص۲۵.۹. منتهی الآمال، ج۲، ص۷۰۱.۱۰. شهید مطهری، سیری در سیره ائمه، ص۲۱۸.۱۱. مسند الامام العسکری(ع)، ص۱۳/ زندگانی عسکریین(ع)، ج۲، ص۷/ دایره المعارف تشیع، ج۲، ص۳۷۰/ منتهی الآمال، ج۲، ص۴۳۲.۱۲. اکمال الدین، ترجمه کمره ای، ج۲، ص۱۷۸.۱۳. منتهی الامال، ج۲، ص۴۱۱/ کمال الدّین، ج۲، ص۱۷۸.۱۴. بحارالانوار، ج۵۰، ص۳۳۱/ کمال الدّین، ج۲، ص۱۴۹/ حیاة الامام العسکری(ع)، ص۴۳۴ و ۴۳۵.۱۵. بحارالانوار، ج۵، ص۳۶۳.۱۶. کمال الدین، ج۲، ص۱۱۵ و ۱۱۶.*مهرخانهمنبع:فرهنگ