عقیق:این مطلب خلاصهای است از یادداشت فاطمه(س) در فقه اسلامی، که در جلد سه دانشنامه فاطمه آمده است. حضرت فاطمه (س) نزدیکترین شخص به پیامبر(ص) بود و به سبب داشتن پشتوانهای عظیم از وحی و معصومبودن از دیدگاه شیعه و حضور در کنار پیامبر(ص) از احکام و سنتهای اسلامی آگاهی کامل داشت و در زمان رسول اکرم(ص) مرجع زنان در مدینه در احکام دینی بود. (۱) لذا گفتار و رفتار آن حضرت -ولو بهعنوان صحابه پیامبر(ص) بر مبنای اعتقاد اهل سنت- همواره یکی از منابع معتمد فقیهان مسلمان در بیان احکام دینی بوده است.وسعت نقل حدیث از آن حضرت بیانگر جایگاه و مرجعیت ایشان است و در منابع حدیثی و فقهی شیعه و اهل سنت، کموبیش شاهد حضور حضرت فاطمه سلامالله علیها هستیم. فقهای دیگر مذاهب اسلامی نیز، همانند فقیهان شیعی، بر اساس مبانی فقهی خود، به گفتار و رفتار آن حضرت استناد کردهاند. فقهای شیعه بر اساس موازین اجتهاد شیعی، به سیره و سخن فاطمه (س) بهعنوان سخن معصوم استناد کردهاند و فقهای اهل سنت بر اساس سخن آن حضرت فتوا دادهاند و این بیانگر حجیت سیره حضرت فاطمه (س) در میان آنان است. در پارهای از موارد استناد به سنت حضرت فاطمه (س) در متون فقهی اهل سنت و شیعه مشترک است.آداب ازدواج و امور خانوادهدر اسلام بر ازدواج بهعنوان سنتی حسنه، تأکید شده و در فضیلت آن و نکوهش ترک آن، روایات بسیاری وارد شده است؛ سیره اهلبیت نیز گواه روشنی بر آن است. برخی برای استحباب ازدواج، به روایتی استناد کردهاند که در آن امام صادق (ع) به زنی که مدعی بود با ترک ازدواج دنبال فضیلت است، سیره فاطمه (س) را یادآور شد و تأکید کرد که اگر ترک ازدواج فضیلت داشت، فاطمه از همه بر آن سزاوارتر بود. (۲)برخی فقیهان شیعه ازجمله وجوه استحباب روزه اول ذیحجه را ازدواج علی (ع) و فاطمه (س) در این روز دانستهاند. (۳)کار در خانهدرباره کار و خدمت در خانه شوهر، فقیهان مسلمان چند نظر ابراز کردهاند: فقیهان شیعه کارهای خانه را وظیفه شرعی و الزامی زن ندانستهاند (۴) و در این مسئله به اقدام پیامبر استناد کردهاند که در تقسیمکار میان علی و فاطمه، کارهای خانه را بر عهده فاطمه نهاد و کارهای بیرون را به علی (ع) واگذاشت. (۵) یحیی بن حسین، از فقهان متقدم زیدی، نیز با همین استدلال، کارهای خانه را بر عهده زن دانسته است.به نظر میرسد روایت یادشده بر وجوب دلالت ندارد؛ چراکه تقسیمکار به درخواست آن دو بزرگوار بوده است. علاوه بر آنکه تقسیم مجموعه فعالیتهای درون و بیرون، مربوط به اداره خانه است و پیامبر شایسته دانستند که کارهای بیرون خانه را علی (ع) و کارهای درون خانه را فاطمه (س) انجام دهد و این موضوعت ربطی به مطلق کار زن در بیرون از خانه ندارد یا نافی امکان تقسیمکارها بهگونهای دیگر نیست. در روایات نیز اشاره شده است که فاطمه (س)، با توجه به دو کنیزی که داشت، به دستور پیامبر، یک روز از سه روز را خود عهدهدار کارها میشد. (۶)ازدواج با خویشان نزدیکدر منابع شیعی، علامه حلی با استناد به حدیث پیامبر، که ازدواج با خویشاوندان را نهی کردهاند، ازدواج با اجنبی را از مستحبات ازدواج شمرده است. (۷) برخی دیگر این نظر را با عنوان «قیل» آورده (۸) و گفتهاند که مبنای آن، تبعیت از حدیثی است که اهل سنت نقل کردهاند. (۹)موارد دیگری نیز در احکام ازدواج وجود دارد که در آنها شاهد حضور نام حضرت فاطمه (س) هستیم، مانند استحباب خطبه خواندن(۱۰)؛ پرداخت چیزی پیش از زفاف به عروس (۱۱)؛ حکم دفزدن، که برخی در جواز آن گفتهاند در عروسی حضرت دف زدهشده است (۱۲)؛ رضایت دختر (۱۳)؛ و کیفیت اجرای صیغه عقد (۱۴). بیشتر این موارد در منابع فریقین آمده است.احکام ولادتدر اسلام، برای تولد فرزند، آدابی ذکرشده که برخی از آنها از فاطمه نقل شده و برخی دیگر گرچه از آن حضرت نقل نشده، ولی مربوط به ایشان بوده است. ازجمله:۱. استحباب عقیقه: عقیقه و قربانیکردن برای نوزاد، سنتی اسلامی و مورد اتفاق فقیهان است و کتابهای مستقلی درباره آن نوشته شده است. (۱۵) دلیل استحباب آن، عقیقهکردن برای حسن و حسین علیهماالسلام است که در برخی روایات، کار پیامبر شمرده شده است (۱۶) و در برخی دیگر، کار فاطمه سلاماللهعلیها. (۱۷) سنت دیگری که در عقیقه به فعل فاطمه (س) استناد میشود، دادن بخشی از گوشت قربانی به قابله نوزاد است. در برخی از منابع، مقدار آن یکچهارم گوسفند (۱۸) و در برخی، یک ران کامل است (۱۹). بیشتر فقیهان اهل سنت، دادن بخشی از گوسفند را به قابله، به فعل حضرت فاطمه (س) مستند کردهاند که به دستور پیامبر این کار را انجام داد. (۲۰) ۲. صدقه بهاندازه وزن موی سر نوزاد: در منابع فقهی و روایی، در تراشیدن موی سر نوزاد و صدقه دادن بهاندازه وزن آن، به فعل فاطمه (س) استناد شده است که این کار را به دستور رسول خدا (ص) انجام داده بود. (۲۱) گاه نیز بهصورت کلی آمده است که فاطمه (س) وقتی فرزندی به دنیا میآورد، موی سر او را میتراشید و هموزن آن، درهم یا نقره صدقه میداد. (۲۲) گاه تصریح شده است که فاطمه (س) این کار را برای حسن، حسین، زینب و امکلثوم انجام داده است. فقیهان شیعه (۲۳) و اهل سنت، بهاجمال یا تفصیل، اقدام حضرت فاطمه (س) را بازگو و به آن استناد کردهاند.۳. ختنه فرزندان پسر: این کار سنتی ابراهیمی و مورد تأیید اسلام است. ازنظر فقیهان، پس از بلوغ، بر خود شخص واجب است (۲۴) و پیش از آن، بر پدر و مادر مستحب است. (۲۵) در اغلب منابع اهل سنت، دلیل استحباب ختنه را در روز هفتم تولد، این دانستهاند که امام باقر (ع) نقل کرده است که حضرت فاطمه (س) در روز هفتم، پسرانش را ختنه کرد. (۲۶) در روایات شیعه این امر به پیامبر (ص) نسبت داده شده است. (۲۷)۴.سوراخ کردن گوش: سوراخ کردن گوش نوزاد، چه دختر چه پسر، مستحب است. منابع فقهی و روایی شیعه به فرمایش پیامبر (ص) استناد کردهاند که به فاطمه (س) دستور داد گوش حسن و حسین را سوراخ کند. (۲۸)۵.دعای ولادت: در منابع شیعه، درباره دعا برای رفع دشواری وضع حمل، روایاتی واردشده و بابی نیز به آن اختصاصیافته، ولی هیچکدام از حضرت فاطمه (س) نقل نشده است. (۲۹) در برخی منابع اهل سنت، از آن بانوی گرانقدر نقلشده است که هنگام وضع حمل ایشان، پیامبر (ص) به امسلمه و زینب (دختر جحش) دستور داد پیش فاطمه (س) بروند و آیهالکرسی و آیه ۵۴ سوره اعراف و معوذتین (سوره فلق و ناس) را بر او بخوانند. (۳۰)۶.اذان گفتن در گوش نوزاد: در منابع شیعی، طبق روایت امام رضا (ع) از فاطمه (س)، پیامبر (ص) در گوش راست حسین اذان و در گوش چپ او اقامه گفت. (۳۱) برخی به همین امر برای استحباب اذان و اقامه گفتن در گوش نوزاد استناد کردهاند. (۳۲)احکام پوشش و نگاهفقها در مواردی، احکام پوشش (ازجمله پوشش در نماز و نیز رابطه با نامحرم) را به کردار یا گفتار حضرت فاطمه (س) مستند کردهاند.۱.پوشش چهره و دستها: ازجمله دلایل کسانی که قائل به واجبنبودن پوشش چهره و بلکه جواز نگاه به آن شدهاند، رفتار حضرت فاطمه (س) در برابر جابر بن عبدالله انصاری است. (۳۳) برخی فقها به دلیل ضعف سند و ممکن نبودن التزام به مضمون سند، این حدیث را درخور استناد ندانستهاند. (۳۴) در نوع پوشش زن در نماز نیز فقها به فعل فاطمه سلاماللهعلیها استناد و درباره آن بحث کردهاند. (۳۵) ازجمله احکام پوشش زنان، پوشیده بودن حجم بدن است، که این حکم پس از مرگ و هنگام تشییع نیز جاری است. لذا در اسلام یکی از احکام استحبابی در تشییع جنازه، بهویژه در خصوص میت زن، قرار دادن جنازه در تابوت است. هم فقهای شیعه (۳۶) و هم فقهای اهل سنت (۳۷) این حکم را مطرح کردهاند. نخستینبار در اسلام، ساخت تابوت به خواست حضرت فاطمه (س) صورت گرفت و در تشییع پیکر ایشان از آن استفاده شد. ایشان شیوه تشییع جنازه زنان را خوش نمیداشت، زیرا فقط پارچهای روی آنان میانداختند و برجستگیهای بدنشان آشکار بود. ازاینرو، از اسماء بنت عمیس خواست که برای پوشیده ماندن بیشتر، هنگام تشییع ایشان، چارهای بیندیشد. اسماء که از زنان مهاجر به حبشه بود و گویا در آنجا دیده بود که مردگان خود را در تابوت سرپوشیده میگذارند، طبق همان الگو، با یکتخت وارونه، نمونهای برای نشان دادن به حضرت ساخت. حضرت نیز پسندید و دستور داد که اسماء مانند آن را برایش بسازد. این جریان، هم در منابع شیعی (۳۸) و هم در منابع حدیثی و فقهی اهل سنت (۳۹) نقل شده است.۲.حکم صدای زن: در حرمت شنیدن صدای زن نامحرم، میان فقها اختلافنظر وجود دارد. (۴۰) برای جواز آن به سیره پیامبر (ص) و اهلبیت علیهمالسلام استناد شده است که با نامحرمان گفتوگو میکردند. از آن جمله است سخن گفتن حضرت فاطمه (س) با صحابه، مانند سلمان و ابوذر و مقداد(۴۱)، حضور در مسجد در جمع گروهی از اصحاب برای مطالبه میراث خود، و ایراد خطبه در میان مهاجران و انصار. (۴۲)احکام مردگاندر فقه اسلامی، درباره احکام مردگان نیز به سیره حضرت فاطمه (س) استناد شده است، ازجمله درباره احکام محتضر (۴۳)، آرزوی مرگ کردن (۴۴)، مقدار کفن، شرکت بانوان در تشییعجنازه، خواندن نماز میت در شب، دفن میت در شب، آداب دفن، سوگواری برای مرده، تسلیت گفتن و زیارت قبور.در منابع شیعی نیز برای اصل جواز حضور زنان در تشییع جنازه، به حضور فاطمه (س) در تشییعجنازه و خاکسپاری خواهرش و نماز بر او استناد کردهاند. (۴۵) فقهای شیعه درباره اولویت داشتن زن بر دیگران برای نماز میت خواندن، درصورتیکه از دیگران به مرده نزدیکتر باشد، به نمازخواندن فاطمه (س) بر خواهرش، زینب، استناد کردهاند که به دستور پیامبر (ص) بود. (۴۶) در کراهت داشتن یا نداشتن نماز بر میت و خاکسپاری جنازه در شب، میان فقها اختلافنظر وجود دارد. برخی از فقهای اهل سنت، قائل به کراهت آن شدهاند. (۴۷) فقهای شیعه بهطورکلی، تعجیل در انجام دادن امور مردم و خاکسپاری او را مستحب شمردهاند. (۴۸) در روایات نیز تأکید شده است که اگر کسی شب بمیرد، خاکسپاریاش بهروز نیفتد و اگر روز بمیرد، به شب نیفتد. (۴۹) درباره کراهت نداشتن تجهیز میت در شب، فقهای شیعه (۵۰) و بیشتر فقهای اهل سنت، به نماز و خاکسپاری حضرت فاطمه (س) در شب استناد کردهاند. (۵۱)سوگواری بر مردهبرای جواز سوگواری، گریه، نوحهسرایی، ادای جملات حزنانگیز و رثای بر مرده، علاوه بر روایات دیگر، به سیره حضرت فاطمه (س) نیز استناد شده است. ازنظر فقهای شیعه، گریه بر مرده، اگر همراه نوحهسرایی و ندبه با اشعار باطل و کذب نباشد، اشکال ندارد. (۵۲) در روایتی، امام باقر (ع) به این نکته توجه داده است که زن در مصیبت، نیاز به نوحهسرایی دارد تا اشکهایش جاری شود. (۵۳) فقها در کنار دلایلی که بر جواز گریه واردشده است، به گریه فاطمه (س) بر خواهرش و پیامبر (ص) استناد کردهاند. (۵۴) گریه آن حضرت در فراق پدر، چنان شدید و جانسوز بود که نام فاطمه (س) در میان زیادگریهکنندگان عالم ثبتشده است. (۵۵) ازاینرو برخی از فقهای شیعه گریه فاطمه (س) بر پدر، و گریه امام سجاد (ع) بر پدرش امام حسین (ع) را خارج از بحث شمردهاند؛ چراکه از افضل عبادات است، اما گریه فاطمه (س) بر خواهرش، رقیه را از دلایل کراهتنداشتن گریه بر مرده و جواز آن دانستهاند. (۵۶)غسل میتاصل در غسل میت این است که مرد را مرد و زن را زن بشوید. در این قاعده استثناهایی وجود دارد. یکی از آنها رابطه همسری است؛ زن میتواند شوهرش را غسل دهد. فقهای شیعه حکم به بقای پیوند زناشویی پس از مرگ داده و دراینباره به روایتی از امام صادق استناد کردهاند. (۵۷) بر اساس برخی روایات، شوهر از هر شخص دیگری به کارهای پس از مرگ زنش سزاوارتر است (۵۸) و غسل دادن او مانعی ندارد. (۵۹) ازجمله دلایل جواز، وصیت فاطمه (س) است که از علی (ع) خواست او را غسل دهد (۶۰) و بر اساس نقل دیگری، از علی و اسماء بنت عمیس خواست که بدن او را غسل دهند. (۶۱) این موضوع در روایات شیعه (۶۲) و اهل سنت (۶۳) نقل شده است و فقها در مجاز شمردن آن، به آنها استناد کردهاند. برخی غسل از روی لباس را ترجیح دادهاند. (۶۴)آداب روزهداریدر منابع روایی شیعی، درباره روزه کامل، از فاطمه (س)، حدیثی آوردهاند که آن حضرت به نقل از پیامبر (ص) روح روزه و روزهداری را در حفظ گوش و چشم و زبان از گناه میدانست. (۶۵)پینوشتها:۱. مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۳.۲. کلینی، الکافی، ج۵، ص۵۰۹/ حرعاملی، وسائل الشیعه،ج۱۴، ص۱۱۷.۳. محقق حلی، المعتبر فی شرح المختصر،ج۲، ص۷۱۰/ علامه حلی، تذکره الفقها، ج۶، ص۱۹۴.۴. علامه حلی، تحریرالاحکام، ج۳، ص۵۸۷/ بحرانی، الحدائق الناضره، ج۲۵، ص۱۲۵.۵. ابن قدامه، المغنی، ج۸، ص۱۳۰/ سرخسی، المبسوط،ج۱۶، ص۵۵.۶. بحرانی، الانوار اللوامع،ج۱۰، ص۹۳.۷. علامه حلی، تذکره الفقها، ج۲، ص۵۶۹.۸. بحرانی، الحدائق، ج۲۳، ص۱۷.۹. شهید اول، القواعد، ج۱، ص۳۸۱/ بحرانی، الحدائق، ج۲۳، ص۱۸.۱۰. طبری امامی، نوادر المعجزات، ص۸۵/ سید بکری، حاشیه اعانه الطالبین، ج۳، ص۳۰۹.۱۱. ابوداوود سجستانی، ج۱، ص۴۷۲/ صدوق، من لا یحضره الفقیه،ج۳، ص۴۰۱.۱۲. مغربی، دعائم الاسلام، ج۲، ص۲۰۶.۱۳. میرزای قمی، جامع الشتات، ج۴، ص۴۲۵.۱۴. محدث نوری، مستدرک الوسائل،ج۱۴، ص۳۱۱.۱۵. آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۵، ص۳۰۷.۱۶. کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۲/ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۲۸.۱۷. صدوق، عیون اخبار رضا، ج۱، ص۵۰/ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۴۰.۱۸. کلینی، الکافی، ج۶، ص۲۷/ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۳۹۵.۱۹. بیهقی، معرفه السنن، ج۷، ص۲۴۰.۲۰. شربینی، الاقناع، ج۲، ص۲۴۶.۲۱. طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۲۸/ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۳۶.۲۲. کلینی، الکافی، ج۶، ص۲۶/ ابن قدامه، المغنی، ج۱۱، ص۱۲۲.۲۳. بحرانی، الحدائق، ج۲۵، ص۶۵.۲۴. ابن براج طرابلسی، المهذب، ج۲، ص۲۶۱.۲۵. نووی، المجموع، ج۱، ص۳۰۲.۲۶. نووی، المجموع، ج۱، ص۳۰۷.۲۷. صدوق،عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۳۱/ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۶۵.۲۸. صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۴۸۹/ بحرانی، الحدائق، ج۲۵، ص۴۷.۲۹. طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۴۰۹-۴۱۰.۳۰. نووی، الاذکار النوویه، ص۲۸۵.۳۱. صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۸/ حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۳۹.۳۲. بحرانی، الحدائق، ج۲۵، ص۳۸.۳۳. بحرانی، الحدائق، ج۲۳، ص۵۵/ نراقی، مستند الشیعه، ج۱۶، ص۴۷.۳۴. خویی، النکاح، ج۱، ص۵۹.۳۵. علامه حلی، منتهی المطلب، ج۱، ص۲۳۷.۳۶. علامه حلی، منتهی المطلب، ج۱، ص۴۴۳/ بحرانی، الحدائق، ج۴، ص۸۹.۳۷. ابن قدامه، المغنی، ج۲، ص۴۰۹/ نووی، المجموع، ج۵، ص۲۷۱.۳۸. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۷۵.۳۹. بیهقی، السنن الکبری، ج۴، ص۳۴.۴۰. فاضل هندی، کشف اللثام، ج۷، ص۲۹/ بحرانی، الحدائق، ج۲۳، ص۶۶.۴۱. نراقی، مستند الشیعه، ج۱۶، ص۶۸.۴۲. بحرانی، الحدائق، ج۲۳، ص۶۶.۴۳. سید سابق، فقه السنه، ج۱، ص۵۰۲.۴۴. کجوری حسینی، الخصائص الفاطمیه، ج۲، ص۵۲۹.۴۵. علامه حلی، متنهی المطلب، ج۱، ص۴۴۶/ بحرانی، الحدائق، ج۴، ص۸۵.۴۶. علامه حلی، تذکره الفقها، ج۲، ص۴۶/ شهید اول، ذکری الشیعه، ج۱، ص۴۱۸.۴۷. ابن حزم اندلسی، المحلی، ج۵، ص۱۱۴.۴۸. علامه حلی، نهایه الاحکام، ج۲، ص۲۱۷.۴۹. کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۳۷/ حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۶۷۴.۵۰. علامه حلی، منتهی المطلب، ج۱، ص۴۵۸.۵۱. طحاوی، شرح معانی الآثار، ج۱، ص۵۱۴.۵۲. علامه حلی، تذکره الفقها، ج۲، ص۱۲۰.۵۳. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۹۳.۵۴. علامه حلی، تذکره الفقها، ج۲، ص۱۲۰.۵۵. صدق، الخصال، ص۲۷۲/ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۳۱۵.۵۶. آملی، مصباح الهدای فی شرح العروه الوثقی، ج۶، ص۴۹۲.۵۷. کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۵۷/ نجفی، جواهر الکلام، ج۴، ص۵۲.۵۸. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۷۱۵.۵۹. طوسی، الخلاف، ج۱، ص۶۹۹/ نووی، المجموع، ج۵، ص۱۴۹/ نجفی، جواهر الکلام، ج۴، ص۴۸.۶۰. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۴.۶۱. بیهقی، معرفه السنن، ج۳، ص۱۳۱.۶۲. کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۵۹/ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۴.۶۳. شافعی، الأم، ج۱، ص۳۱۱.۶۴. نجفی، جواهر الکلام، ج۴، ص۵۱،۵۳-۵۴.۶۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۹۳، ص۲۶۵.*منبع: مهرخانه(پایگاه تحلیلی خبری خانواده و زنان)