22 مهر 1400 8 (ربیع الاول 1443 - 31 : 03
کد خبر : ۵۰۸۶۳
تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۷:۱۶
همه دانش‌ها و علومی که در خدمت اسلام و مسلمین باشند و به رشد و پیشرفت علمی و دینی و فرهنگی جامعه اسلامی کمک کنند،‌ مورد تأکید و سفارش و احترام اسلام‌‌اند.

عقیق:اندیشمندان مسلمان از دیرباز و با استناد به سخنی از پیامبر اسلام (ص) که فرموده: «اَلْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الْاَدْیَانِ وَعِلْمُ الْاَبْدَان» علوم را به دو دسته دینی و غیر دینی یا شرعی یا علوم دینی و علوم دنیوی تقسیم کرده‌اند.

بر اساس آنچه در کتاب «علوم انسانی اسلامی» احمد حسین شریفی اراده شده، هر چند در اصل استناد این سخن به وجود مقدس پیامبر اسلام (ص) اختلاف نظر است و حتی برخی آن را از احادیث جعلی و ساختگی دانسته‌اند، اما اندیشمندان مسلمان با استناد به احادیث دیگری همواره توجه به این تقسیم بندی داشته و تلاش کرده اند که مرز دانش‌های شرعی و غیر شرعی را به دست آورند.

دراین باره محمد غزالی در کتاب احیاء علوم الدین تلاشی وافر به کار گرفته تا علوم شرعی را از علوم غیر شرعی تفکیک کند. از آنجا که مباحث غزالی از طرفی منعکس کننده مباحثی است که حدود ده قرن قبل در مورد علوم اسلامی در جریان بوده است و از طرف دیگر هنوز هم طرفدارانی دارد، با تفصیل بیشتری دیدگاه وی را بیان می‌کنیم. غزالی در این باره می‌گوید: در اینکه منظور پیامبر اکرم (ص) از «العلم» در آن حدیث شریف که می‌فرماید: طلب العلم فریضة علی کل مسلم» چه نوع علمی است، اراء و دیدگاه‌های بسیار متنوع و متفاوتی مطرح شده است تا جایی که تعداد دیدگاه‌ها دراین باره به بیش از بیست دیدگاه میرسد.

هر گروهی این حدیث را به علم مورد علاقه خود تفسیر کرده است. متکلمان، این علم را به «علم کلام» تفسیر کرده و فقیهان، آن را بر «علم فقه» تطبیق کرده اند. مفسران و محدثان نیز رشته مورد نظر خود را مصداق بارز آن دانسته‌اند و صوفیان، نیز تصوف و عرفان را به عنوان علم واجب التحصیل معرفی کرده‌اند.

خود غزالی در این باره به تفصیل سخن گفته و با اشاره به دو نوع کلی علم، یعنی علم معامله و علم مکاشفه می‌گوید: منظور از این علم، علم معامله است و نه علم مکاشفه. وی سپس علم معامله را که هدف از تحصیل و آموختن آن عمل کردن است، به سه نوع کلی اعتقاد، فعل و ترک تقسیم می‌کند. زمانی که شخص به سن تکلیف می‌رسد، نخستین علمی که بر او واجب است این است که شهادتین، یعنی «لا اله الا الله» را یاد گرفته و معنای آن را بفهمد.

البته غزالی علم تقلیدی در این زمینه را نیز کافی می‌داند در مرحله بعد زمانی که وقت نماز فرا می‌رسد، یادگیری کیفیت طهارت و وضو و نماز و امثال آن بر او واجب می‌شود. در زمینه اعتقادات نیز اگر در هر اعتقادی تردیدی برای او حاصل شد، لازم است به ازاله شک اقدام کند. و همچنین لازم است رذایل اخلاقی و علل و عوامل پیدایش آنها و نشانه‌های آنها و همچنین نحوه درمان آنها را شناخته و در جهت زدودن آنها از جان خود، اقدام کند. به طور خلاصه غزالی تصریح می‌کند که منظور پیامبر اکرم از «العلم» در آن حدیث شری، علمِ عمل است.

غزالی علم دینی را در مقابل و قسیم علوم عقلی،‌ تجربی و قراردادی دانسته و می‌گوید: علم دینی به علمی گفته می‌شود که از وحی پیامبران استفاده می‌شود و عقل و تجربه دلالتی بر آن ندارند. بر این اساس، علومی مانند علم حساب، طب و ادبیات که به ترتیب به کمک عقل، تجربه و قرارداد یا نقل به دست می‌آیند، علوم شرعی و دینی به حساب نمی‌آیند.

غزالی در ادامه به تقسیم علوم غیر دینی پرداخته و آنها را به سه دسته محمود، مذموم و مباحث تقسیم می‌کند. علوم غیر دینی محمود، دانش‌هایی هستند که با مصالح دنیوی افراد سروکار دارند. مثل علم طب و حساب. این نوع علوم نیز از حیث ضرورت یا عدم ضرورت فراگیری، مشمول دو حکم هستند. فراگیری برخی از آنها، مانند علم طب و حساب و کشاورزی و خیاطی و حجامت و سیاست که قوام امور دنیایی به آنها بستگی دارد، واجب کفایی است و فراگیری برخی دیگر از آنها در حد یک فضیلت است و نه فریضه.

اما علوم دینی همگی آنها ممدوح و محمودند و فراگیری آنها واجب کفایی است. غزالی علوم دینی یعنی علومی که از منبع وحی به دست می‌آیند را به چهار دسته اصول، فروع، مقدمات و متممات تقسیم کرد است. این دیدگاه غزالی درباره علم دینی بود. اما به نظر ما تقسیم علم از این حیث یعنی از حیث ارزشمندی و فریضه بودن، به دینی و غیر دینی تقسیمی نادرست است. متأسفانه گاهی در کلمات برخی دیگر از نویسندگان معاصر نیز چنین تقسیمی تأکید شده است و دینی دانستن علم را به معنای مورد تأکید دین بودن و واجب کفایی بودن تحصیل آن تلقی کرده‌اند.

همه دانش‌ها و علومی که در خدمت اسلام و مسلمین باشند و به رشد و پیشرفت علمی و دینی و فرهنگی جامعه اسلامی کمک کنند،‌ مورد تأکید و سفارش و احترام اسلام‌ اند و در صورتی که به همین انگیزه تحصیل شده و تعلیم داده شوند، دانشجویان و اندیشمندان و پژوهشگران آنها نیز از همان احترام و قداستی برخوردارند که فقیهان و متکلمان و عارفان و عالمان و اخلاق و پژوهشگران این عرصه‌ها برخوردارند.

آنچه مهم است خلوص نیت و الهی بودن انگیزه تحصیل است. اهمیت انگیزه و نیت تا آنجا است که حتی اگر کسی به انگیزه غیر الهی، علم توحید یا اخلاق و فقه و عرفان و امثال آن را بیاموزد یا بیاموزند، نه تنها مورد احترام و اکرام نیست، بلکه آنگونه که در روایات آمده است عذابی به مراتب بدتر و طاقت فرساتر از دیگران خواهد داشت.

شهید مطهری در این باره می‌گوید، تفکیک علوم دینی از علوم غیر دینی صرفاً یک امر اصطلاحی است و نباید گمان شود که آنچه اسلام درباره اهمیت علم بیان کرده مربوط به علوم دینی مصطلح است.


منبع:فارس

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: