عقیق: از صفات رذیله و متعلق به قوه شهویه، مال حرام خوردن و از آن اجتناب نکردن است. پیامدهای حرام خواری در قرآن و روایات را در ادامه می خوانید: ••• قابل توجهه کسانی که میخواهند یک شبه ره صد ساله را طی کنند•••
لقمۀ حـــرام و پیامدهای آن
۱. حرامخواری، سبب از بین رفتن برکت مال
قال الصادق(ع):
«مَنْ كَسَبَ مَالًا مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ سَلَّطَ عَلَيْهِ الْبِنَاءَ وَ الطِّینَ وَ الْمَاء؛1
کسی که مالی را از راه نا مشروع به دست آورد، ساختمان، آب و خاک براو مسلط می شوند.» یعنی چنین مالی برای او رفاه و آسایش نمیآورد، بلکه او را اجیر و گرفتار خود مینماید.
۲. لقمه حرام و تاریکی قلب و دل می آورد
علت اینکه انسان لازم است از خوردن مال حرام اجتناب کند، این است که مال حرام، قلب را تاریک میکند و بصیرت را از انسان میگیرد.
۳. لقمه حرام، باعث عدم استجابت دعا
وقتی پیامبر(ص) از حریص بر دنیا یاد کرده و فرمودند: «چه بسیار آدم ژولیده موی، خاکآلوده و دورافتاده در سفرها که طعام و لباسش حرام و خوراکش حرام است و دستهایش را بلند میکند و یاربه یاربه میگوید. پس کجا آن دعا مستجاب میشود؟!»2
4. لقمه حرام، عامل قبول نشدن نماز
غزالی می گوید: ... ابن عباس به نقل از پیامبر(ص) میگوید:
«خداوند نماز کسی را که در شکمش مال حرام باشد، قبول نمیکند.»3
۵. لقمه حرام، آتش دوزخ را به همراه دارد
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند:
«هر گوشتی که از حرام بروید، آتش او را سزاوارتر است.»4
6. لقمه حرام، مانع رسیدن به سعادت و توفیق
بیشتر کسانی که به هلاکت رسیدهاند، سببش آن بوده و اکثر مردم که از فیضها و سعادتها محروم ماندهاند، به واسطه خوردن مال حرام است. سدی از این محکمتر در راه توفیق نیست و کسی که تأمل کند، میداند که خوردن حرام، اعظم حجابی است که بندگان را از وصول به درجة ابرار و اتصال به عالم انوار منع میکند.
7. لقمه حرام، سبب قبول نشدن واجبات و مستحبات
از حضرت پیغمبر(ص) روایت شده است که: «در بیتالمقدس فرشتهای هست که هر شب ندا میکند که هر که بخورد مالی را که از حرام باشد، خدا از او قبول نمیکند نه عمل مستحبی را و نه واجبی را.»5
۸. لقمه حرام، سبب گلایه زن و فرزند در روز قیامت
وارد شده است که زن و فرزندان آدمی در روز قیامت به او می آویزند و او را در موقف حضور پروردگار باز می دارند و میگویند: پروردگارا! حق ما را از این شخص بستان. به درستی که ما جاهل به احکام شریعت بودیم و او ما را تعلیم نکرد و غذای حرام به ما خورانید و ما عالم به آن نبودیم.
۹. لقمه حرام و نسبت آن با درد و رنج جسمی
ابوالقاسم جعفربن احمـد الرازی گوید: ابوالخیر عَسقــــلانی را ماهی ای آرزوی همی آمد به چندین سال. چون از جایی پدیدار آمد حلال، دست فرا کرد تا بخورد. استخوانی از استخوانهای ماهی به انگشت وی فرا شد. بدان سبب دست از وی بداشت. گفت: یارب! کسی دست به شهوتِ حلال دراز کند، چنین کنی. آنکه دست به شهوت حرام دراز کند، با وی چه کنی؟!6
۱۰. لقمه حرام و اثر سوء آن بر روی اولاد
قال الصادق (ع):
«كَسْبُ الْحَرَامِ يَبِینُ فِی الذُّرِّيَّة؛7
نتیجة لقمه و کسب حرام را در فرزندان خود میبینید.»
از قصه پر غصه آدم که گندم بهشت خورد، حکایت قابیل که میگویند نطفه وجود او از آن گندم بسته بود، به عبرتی برگیر. خاصیت دو دانه گندم منیه مباح بهشت که آن باشد، خاصیت چرب و شیرین مهملات حرام و شبههدار دنیا چه خواهد بود.
11. لقمة حرام سبب باطل شدن روزه
غیبت، دروغ، بهتان و لقمة حرام، روزه را باطل میکند؛ به دلیل قرآن که می فرماید:
قال الله تعالی:
«سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْت؛8
شنوندگان دروغ و حرام خوران»
خداوند دروغ و خوردن حرام را با یکدیگر مقرون کرده است.
در خبر است که دو زن در عهد رسول خدا(ص) روزه بودند. در آخر روز گرسنگی ایشان را چنان به رنج آورد که نزدیک بود، هلاک شوند. دستوری خواستند از رسول اکرم(ص) که روزه بگشایند. رسول خدا(ص) اجازه فرمودند. چون روزه بگشادند، قدحی برای ایشان فرستاد و به هر دوی آنها فرمود: «در این قدح، قی کنید.» قدح پر از خون تازه و گوشت تازه کردند. مردمان شگفت بماندند. رسول خدا(ص) فرمودند: «عجب مدارید از این حال که ایشان از رزق حلال به روزه بودهاند و به رزق حرام روزه بگشادند.»
۱2. لقمة حرام و بسته شدن درهای حکمت بر دل
در حدیث است که هر کس طعامی را از روی شهوت و خواهش نفس (نه از روی نیاز بدن) بخورد، خداوند، حکمت را بر دل او حرام فرماید.
13. لقمة حرام، دین را تباه می کند
غذایی که انسان میخورد به منزلة بذری است که در زمین ریخته میشود و اگر حلال و پاکیزه باشد، اثرش در قلب که به منزلة سلطان بدن است، ظاهر خواهد شد و قلبی مملوه از صفا خواهد داشت و از اعضا و جوارحش، جز خیر و نیکی تراوش نخواهد کرد، لیکن اگر آن خوراک پلید و حرام باشد، قلب را کدر و تیره خواهد نمود. لقمة حرام با زمینهسازی گناه، انسان را به تباهی می کشد.
پینوشتها:
1. المحاسن، قم، دار الكتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371، ج2، ص 609.
2. إرشاد القلوب، ترجمه سلگى، قم، ناصر، ج 1، ص 183.
3. ابن فهد حلی، احمدبن محمد، آداب راز و نیاز به درگاه بینیاز (ترجمه عدة الداعی)، تهران، انتشارات کیا، چاپ اول، 1381، ج1، ص136.
4. ورامبن أبی فراس، مسعودبن عیسی، مجموعة ورام، قم، مکتبة فقیه، چاپ اول، 1410 ق. ج 1، ص 61.
5. ابن فهد حلهی، همان.
6. معراج السعاده، انتشارات مطبوعاتی حسینی، ص 313، چاپ 75..
7. كلینی، محمدبن یعقوب، الكافی (ط - الإسلامیة)، تهران، دارالكتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407 ق. ج 5، ص 125.
8. سورة مانده،آیه42
ماهنامه موعود شماره 160
منبع:مشرق
211008