«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسینَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ»
و به راستى نوح را به سوى قومش فرستادیم، پس در میان آنان هزار سال، به استثناى پنجاه سال، درنگ کرد-ولى جز اندکى از مردم به سخن او گوش ندادند- پس طوفان (قهر خداوند) آنان را در حالى که ستمگر بودند، فرا گرفت.
نکتهها:
1. قرآن، با بیان عمر طولانى انسانهای گذشته، آن را امری ممکن و شدنی خوانده است.«أَلْفَ سَنَةٍ»
2. تنها پیامبرى که مدت رسالتش در قرآن بیان شده، حضرت نوح(ع) است، البته 950 سال، مدت رسالت آن حضرت تا زمان طوفان است، اما مدت پیامبری ایشان پس از طوفان و سالهای عمرش بیان نشده است.
3. عمر طولانى دادن به بشر، برای خداوند محال نیست؛ همانگونه که او حضرت مهدى(عج) را قرنها زنده نگه داشته تا حکومت عدل جهانى را بر پا کند، گر چه جسم تمام مردم پس از کهولت سن فرسوده میشود، ولى آن حضرت به گفته بزرگان دین، همچنان در چهره انسان چهل ساله ثابت است و این جاى تعجب نیست.
در صورت همه ما، موى ابرو و مژه دهها سال ثابت است، در صورتى که موى سر و صورت همواره در حال تغییر و تحول است، با آنکه آب و غذا و هوا و محل هر دو مو، یکى است. آرى! خداوند میتواند انسانى را ثابت و دیگران را متغیر قرار دهد.
4. گاهی پرسیده میشود که چگونه عمر بیش از هزار سال حضرت مهدى(عج) را باور کنیم؟
پاسخ آن است که در آیه 259 سوره بقره مىخوانیم: شخصى ـ که به گفته روایات و تفاسیر، عُزیر نام داشت ـ از کنار یک آبادى عبور میکرد که دیوارهاى آن بر روى سقفهایش فرو ریخته بود و مشخص بود که مدتی طولانى از مرگ ساکنین آنجا و زمان تخریبش میگذرد، با خود گفت: «خداوند چگونه ساکنین اینجا را پس از مرگشان زنده مىکند؟».
خداوند در همان لحظه جان او را گرفت و پس از صد سال زنده کرد و به او گفت: «چقدر درنگ کردى؟»، گفت: «یک روز یا بخشى از یک روز!»، خداوند فرمود: «نه؛ بلکه صد سال است که در اینجا ماندهاى، به غذا و نوشیدنى خود که همراه داشتى، نگاه کن که با گذشت سالها تغییر نکرده است، به الاغ خود نگاه کن که هیچ اثرى از آن باقى نمانده است، ما زنده شدن تو را نشانه و حجتى براى مردم قرار مىدهیم، اکنون به استخوانهاى الاغ مرده خود بنگر و ببین که چگونه آنها را به هم پیوند مىدهیم و بر آنها گوشت مىپوشانیم و زندگى دوباره به آن مىبخشیم».
بنابراین آیه، غذا و نوشیدنى به مدت صد سال تغییر نکرد، در حالى که به طور طبیعى میبایست پس از چند روز فاسد مىشد، صد سال برابر 5200 هفته است و خداوند غذایى که فقط یک هفته سالم میماند را 5200 برابر عمر طبیعىاش سالم نگاه داشت، اکنون به سراغ عمر امام زمان(عج) مىرویم که هنوز حتى به حد 20 برابر عمر طبیعى نرسیده است، بنابراین نه دلیل عقلى بر محدود کردن عمر انسان داریم و نه عمر طولانى، چیز محالى است.
از طرفى تعجب ما از طولانى بودن عمر به خاطر مقایسه آن با خودمان و قدرت محدود خودمان است، در حالی که نمونههاى دیگرى از طول عمر نیز در تاریخ و طبیعت وجود دارد؛ از جمله: مدت رسالت حضرت نوح(ع) 950 سال، اصحاب کهف و خواب چند صدساله آنها، عمر چندین هزارساله نوعى ماهى و برخى از درختان و... . آرى! خداوندى که به استخوان، قدرت شنیدن و به پیه چشم، قدرت دیدن مىدهد، مىتواند عمر انسان را نیز طولانى کند.
متأسفانه برخی در پذیرفتن مسائل منطقی دین، دیرباور هستند، اگر یک روزنامه خارجى گفته باشد که یک ماهى در اقیانوس اطلس پیدا شده است که سه میلیون سال عمر دارد، فوراً باور میکنند، اما اگر 150 حدیث داشته باشیم که امام زمان(عج) زنده است و هزار و سیصد سال عمر دارد، مىگوید: از نظر علمى نمىشود!
منبع:فارس