آنچه در ادامه میخوانید احکام عمومی نماز مسافر است:
شرایط مسافر از نظر شرعی:
کسی که دارای شروطی که در ادامه میآید باشد، مسافر شرعی محسوب میشود، یعنی روزه گرفتن بر او حرام بوده و نمازهای چهار رکعتی را باید به صورت دو رکعتی اقامه کند:
شرط اول:
مسافتی که طی میکند (مجموع رفت و برگشت) حداقل ۴۵ کیلومتر (معادل هشت فرسخ شرعی) باشد. البته به این شرط که مسیر رفت را از مسیری طی کند که حداقل، به اندازه نصف کل مسافت، یعنی ۲۲.۵ کیلومتر (معادل چهار فرسخ شرعی) باشد. پس اگر شخص مسافر از مسیری برود که مثلاً ۲۰ کیلومتر باشد و از مسیر دیگری برگردد که 40 کیلومتر باشد، اگر چه مجموع رفت و برگشت او بیشتراز ۴۵ کیلومتر میشود، اما چون مسیر رفت از ۲۲.۵ کیلومتر کمتر است، شخص مذکور مسافر محسوب نمیشود.
شرط دوم:
از ابتدا قصد پیمودن مسافت مذکور (۴۵کیلومتر) را داشته باشد. به این صورت که به طور قطعی و بدون تردید تصمیم داشته باشد به جایی برود که مسافت رفت و برگشت آن حداقل 45 کیلومتر است. بنا بر این اگر به قصد تفریح یا پیدا شدن گمشدهای یا هر قصد دیگری، بدون آن که تصمیم قطعی داشته باشد 45 کیلومتر را طی خواهد کرد از وطنش خارج شود، مسافر محسوب نمیشود، اگر چه به جایی برسد که فاصله آن تا وطنش بیش از ۲۲.۵ کیلومتر باشد، مگر این که از آن جا به بعد قصد کند 45 کیلومتر مسافت طی کند.
شرط سوم:
در بین راه از قصدش منصرف نشود. یعنی قبل از طی کردن مسافت ۲۲.۵ کیلومتر، اگر تصمیم بگیرد که دیگر به مسافرتش ادامه ندهد، از همان لحظه به بعد، دیگر مسافر محسوب نمیشود. همچنین است اگر در ادامه مسیر، مردد شود.
شرط چهارم:
سفرش به وسیله یکی از قطع کنندههای سفر قطع نشود. قطع کنندههای سفر عبارتند از:
الف) وطن
ب) جایی که قصد داشته باشد ده روز در آن جا بماند.
ج) جایی که در آن جا سی روز بدون قصد اقامت، با حالت تردید بماند.
اگر در بین مسافرت، قبل از طی کردن مسافت ۲۲.۵ کیلومتر، از یکی از مکانهای فوق بگذرد، مسافتی که تا آن لحظه طی کرده است جزء مسافرت محسوب نشده و از محل جدید باید مسافت را مجدداً محاسبه کند.
شرط پنجم:
کسی که به قصد مسافرت از شهر خود خارج میشود، زمانی حکم مسافر را دارد که به حد ترخص برسد. پس اگر به قصد مسافرت از شهر خارج شود، تا قبل از رسیدن به حد ترخص باید نماز خود را به صورت کامل اقامه کند. تنها زمانی میتواند نماز خود را شکسته اقامه کند که به قدری از شهر خود دور شود که اصطلاحاً به حد ترخص برسد. همچنین زمانی که از مسافرت به شهر خود بر میگردد، زمانی که به حد ترخص برسد باید نماز خود را کامل اقامه کند، اگرچه به شهر خود نرسیده است.
تعریف حد ترخص:
رسیدن به حد ترخص یعنی رسیدن به جایی که:
1. دیوارهای شهر را نبیند.
2. صدای اذان شهر را نشنود.
ندیدن دیوارهای شهر به این معنا است که خانهها و اهالی شهر را به طور واضح نبیند. بنابراین اگر شبهی از دیوارهای شهر را ببیند که قابل تشخیص نیست، به حد ترخص رسیده است.
در گودی بودن یا در بلندی بودن شهر، غبارآلود بودن یا تاریک بودن هوا، ضعیف بودن یا قوت بیش از حد دید چشم و سایر موانع در صدق ندیدن یا دیدن دیوارهای شهر دخیل نیست. به این معنا که به طور مثال اگر شهری در بلندی قرار دارد، همین که مقداری از آن شهر دور شود که اگر آن شهر در محل پستتری (به حالت معمول) قرار داشت دیوارهایش دیده نمیشد کفایت میکند، اگرچه در حال حاضر دیوارها دیده شود.
به عبارت دیگر، ندیدن دیوارهای شهر یعنی به جایی برسد که با فرض نبودن هیچ مانعی،ک انسان با دید معمولی نتواند دیوارهای شهر را به طور واضح ببیند.
نشنیدن صدای اذان شهر هم به این معناست که اگر کسی با صدای بلند (بدون استفاده از دستگاههای جدید صوتی) بر پشت بام یا بالای منارهای اذان بگوید، صدایش شنیده نشود.
برخی از محققین برای حد ترخص مسافت خاصی را بنا بر تحقیق، بیان کردهاند. مثلاً برخی حد ترخص را فاصله یک کیلومتری از آخرین خانه شهر، برخی دیگر فاصله سه کیلومتری و ... بیان کرده اند. اما حق این است که تشخیص حد ترخص با همین دو معیاری که فقها فرمودهاند (ندیدن دیوارهای شهر و نشنیدن صدای اذان شهر) کار آسانی بوده و اگر وسواس به خرج ندهیم، تشخیص آن کاملاً مقدور است. البته تعیین کیلومتری مسافت هم میتواند در به یقین رسیدن کمک کند.
حکم شک در حد ترخص
در صورتی که شک کنیم به حد ترخص رسیدهایم یا نه و امکان صبر کردن تا رسیدن به یقین نباشد (مثلاً وقت نماز در حال اتمام باشد) باید بنا را بر حالت قبل بگذاریم. مثلاً اگر در هنگام خارج شدن از وطن شک کنیم که به حد ترخص رسیده ایم یا نه باید نماز را تمام بخوانیم (همان طور که در وطن نماز را تمام میخواندیم) و اگر در حال برگشتن به وطن شک کنیم که به حد ترخص رسیده ایم یا نه باید نماز خود را شکسته بخوانیم (همان طور که پیش از این در مسافرت شکسته میخواندیم).
شرط ششم:
سفرش معصیت نباشد. اگر سفر کسی، سفر حرام باشد، احکام مسافر شامل او نمیشود.یعنی نمازهایش شکسته نبوده و اگر به طور مثال در ماه مبارک رمضان به سفر برود باید روزه بگیرد.
سفر حرام به دو صورت است:
حالت اول: اصل سفر حرام باشد.
حالت دوم: جهت سفر حرام باشد. (سفر به هدف انجام کار حرامی انجام شود.)
چند مصداق برای حالت اول: مثلاً خانمی بدون اجازه همسرش به مسافرت غیر واجب برود (اگر مسافرت واجب باشد، مثل حج واجب، اجازه شوهر لازم نیست.) یا فرزند به مسافرتی برود که موجب اذیت و آزار پدر و مادر شود وا انسان به سفری برود که برای او ضرر داشته باشد.
شرح حالت دوم: اگر اصل سفر حرام نباشد (مثلاً شامل موارد بالا نباشد) اما هدف از سفر انجام کار حرامی باشد، باز هم شامل عنوان سفر حرام بوده و احکام مسافرت شامل شخص مورد نظر نمیشود. مثلاً شخصی به هدف بردن آبروی مؤمنی به مسافرت برود.
البته اگر مقصود اصلی از مسافرت، انجام کار حرام نباشد، اما هنگام مسافرت دچار معصیتی شود، سفر حرام محسوب نمیشود. (دقت کنید!)
تبدیل سفر حرام به سفر حلال (و عکس آن)
اگر مسافرت کسی شامل عنوان مسافرت حرام باشد (اصل سفر حرام باشد یا به قصد انجام کار حرامی مسافرت کند)، اما بین راه از قصد حرام منصرف شود یا بعد از انجام کار حرام، توبه کند، از همان لحظه به بعد احکام مسافر شامل او میشود (به طور مثال نمازش شکسته میشود) به شرط آن که بعد از توبه، ادامه مسیر به مقدار مسافت شرعی (45 کیلومتر) باشد.
همچنین اگر مسافرت کسی شامل عنوان مسافرت حرام نباشد، اما بین راه تبدیل به مسافرت حرام بشود، از همان لحظه به بعد باید نمازهایش را تمام بخواند. البته نمازهایی که تا آن لحظه به صورت شکسته خوانده صحیح است. مثلاً اگر شخصی به قصد تفریح حلال مسافرت میکند، اما بعد از طی کردن مسافتی، تصمیم میگیرد به هدف انجام کار حرامی مسافرت خود را ادامه دهد، از همان لحظه گرفتن این تصمیم، مسافرتش شامل احکام مسافرت حرام شده، باید نمازهایش را نمام بخواند و نمیتواند روزه بگیرد. وا اگر کسی به مسافرت میرود و در بین راه متوجه میشود که مسافرتش موجب اذیت پدر و مادرش میشود، موظف است در همان لحظه از ادامه سفر منصرف شده و برگردد و در صورتی که به مسافرت خود ادامه دهد، از آن لحظه به بعد مسافرتش حرام بوده و باید نمازش را تمام بخواند.
شرط هفتم:
از افراد خانه به دوش نباشد. کسی که از جایی به جای دیگر میرود اگر خانه به دوش باشد، یعنی خانه و زندگیش همیشه همراهش باشد احکام مسافر شامل او نمیشود، مثلاً نمازش شکسته نیست و در ماه مبارک رمضان باید روزه بگیرد.
خانه به دوش به کسی گفته میشود که وسایل زندگی و اسکان او همیشه همراهش باشد، مانند عشایر که غالباً در حال مسافرت از ییلاق به قشلاق و بالعکس بوده و در همان چادرهایی که به همراه دارند زندگی میکنند، برخی ملوانان که در کشتی زندگی میکنند و امثال آنان. جهان گردانی که منزل خاصی نداشته و همیشه در حال سفر هستند هم ممکن است شامل عنوان خانه به دوش باشند.
* تذکر: افراد خانه به دوش اگر برای کاری غیر از کارهای معمول روزانه خود، مثلاً برای صله رحم، زیارت و ... مسافرت کنند، در آن سفر خاص مسافر محسوب شده و باید نماز را شکسته بخوانند.
شرط هشتم:
شغلش مسافرت نباشد. کسی که شغلش مسافرت کردن باشد (یعنی تعداد قابل توجهی از روزهای سال را در حال سفری باشد که در واقع شغل اوست)، احکام مربوط به مسافر شامل او نمیشود، مثلاً باید نمازش را تمام بخواند و اگر در ماه مبارک رمضان سفر میکند، باید روزه بگیرد.
عنوان این شرط در بین فقها به سه صورت بیان شده است:
1. برخی از فقها معتقدند این شرط فقط شامل افرادی میشود که شغلشان مسافرت است. مانند رانندههایی که بین شهرهای مختلف تردد میکنند.
2. برخی از فقها معتقدند این شرط علاوه بر صورت قبل (کسانی که شغلشان مسافرت است) شامل افرادی نیز میشود که مسافرت مقدمه رسیدن به شغلشان است. مانند اشخاصی که درک شهر زندگی میکنند و محل کارشان در شهر دیگری است.
3. برخی از فقها معتقدند این شرط شامل افرادی میشود که زیاد مسافرت میکنند، چه مسافرت برای شغلشان باشد، چه برای هر کار دیگری (صله رحم، تفریح، زیارت و ...) مانند اشخاصی که هر هفته سه روز در مسافرت هستند.
سفر اول و دوم کسی که شغلش مسافرت است
کسی که شغلش مسافرت است، به اجماع همه فقها در سفرهای مربوط به شغلش حکم مسافر را ندارد، یعنی نمازش تمام بوده و روزه گرفتن بر او حرام نیست. البته شخص مذکور از زمانی حکم مسافر را ندارد که این عنوان (شغل بودن مسافرت) بر او صدق کند. بعضی از فقها (مانند آیتالله مکارم شیرازی) صدق این عنوان را از همان سفر اول، برخی (مانند آیتالله نوری همدانی) از سفر دوم و برخی (مانند مقام معظم رهبری) از سفر سوم میدانند. به این صورت که مثلاً اگر کسی تصمیم بگیرد از این پس شغلش مسافرکشی بین دو شهر باشد (در صورتی که مقلد مقام معظم رهبری باشد)، اولین و دومین مرتبه که به شهر مقصد مسافرکشی میکند، باید نمازش را شکسته بخواند و از سفر سوم به بعد دیگر مسافر محسوب نشده و نمازش تمام است.
* تذکر: کسی که شغلش مسافرت است اگر سفری غیر کاری داشته باشد، در آن سفر حکم مسافر داشته و نمازش شکسته است. البته اگر در ضمن سفری که مربوط به شغلش است به اموری غیر مرتبط با شغلش (صله رحم، زیارت، تفریح و...) بپردازد باز هم حکم مسافر نداشته و نمازش تمام است. در واقع، ملاک در کاری بودن یا غیر کاری بودن مسافرت، هدف اصلی سفر است. (دقت کنید!)
توقف ۱۰ روزه کسی که شغلش مسافرت است
کسی که شغلش مسافرت است، تا زمانی حکم مسافر را نداشته و نمازش را در سفر باید به صورت تمام بخواند که در وطن یا شهرهایی که به آنجا مسافرت میکند ده روز یا بیشتر نماند. بنا بر این اگر در شهر خودش یا در محل دیگری ده روز یا بیشتربماند (با قصد قبلی یا بدون قصد)، در سفر اول بعد از این اقامت ده روزه حکم سایر مسافرین را داشته (نمازش شکسته است) و از سفر دوم به بعد نمازش تمام است.
کسی که مسافرت، مقدمه شغل اوست
طبق نظر برخی از فقها (مانند مقام معظم رهبری)، کسی که شغلش مسافرت نیست، اما برای انجام کارش باید از جایی به جای دیگر مسافرت کند (مسافرت، مقدمه شغل اوست) نمازش تمام بوده و مسافر محسوب نمیشود. مثلاً اگر شخصی در کرج سکونت داشته و محل کارش در تهران است و حداقل هر ده روز یک بار برای کار به تهران میآید مسافر محسوب نمیشود. (برخی فقها فرمودهاند که حداقل یک بار در هفته برای کارش مسافرت کند و برخی دیگر فرمودهاند حداقل ده روز در ماه مسافرت کند.)
کثیر السفر
تا کنون بحث در خصوص کسانی بود که سفرشان به شغلشان مربوط میشود. اما به فتوای برخی از فقها (مانند حضرات آیات سیستانی و شبیری زنجانی) کسی که زیاد سفر میکند (کثیر السفر)، چه برای شغلش باشد چه برای هر کار دیگری (تفریح، صله رحم و ...) حکم مسافر را نداشته و نمازش در سفر، تمام است. مثلاً کسی که حداقل هفتهای سه بار از شهر خودش برای تفریح خارج شده و به مقدار مسافت شرعی راه طی میکند، نمازش را باید تمام بخواند. (حکم مسافر را ندارد.)
مأموریت کاری
طبق مسائلی که تا کنون در خصوص شرط هشتم ذکر شد، کسی که شغلش مسافرت نیست، اما هر چند وقت یکبار برای مأموریت کاری به خارج از شهر میرود، تکلیفش نسبت به نماز و روزه به سه شکل میتواند باشد:
1. شخص مذکور مقلد مراجع بزرگواری باشد که معتقدند فقط کسی که شغلش مسافرت است نمازش در سفر تمام بوده و حکم مسافر را ندارد. بنابراین باید نمازش را در مأموریت کاری شکسته بخواند و روزه هم نمیتواند بگیرد.
2. شخص مذکور مقلد مراجع بزرگواری باشد که معتقدند کسی که مسافرت مقدمه شغل اوست هم نمازش در سفر تمام بوده و حکم مسافر را ندارد. بنابراین چون مأموریت کاری جزء شغل بوده و مقدمه آن محسوب میشود، باید نمازش را تمام بخواند و میتواند روزه هم بگیرد. البته با این شرط که حداقل یک بار در هفته به مأموریت برود. پس کسی که کم تر از این مقدار به مأموریت میرود یا نمیداند که آیا هفتهای یک بار به مأموریت خواهد رفت یا نه، باید نمازش را شکسته بخواند. (مقام معظم رهبری یک بار در هر ده روز را کافی می دانند.)
3. شخص مذکور مقلد مراجع بزرگواری باشد که معتقدند کسی که کثیر السفر است نمازشان تمام بوده و حکم مسافر را ندارد. بنابراین در صورتی که حداقل سه روز در هفته به مأموریت میرود نمازش تمام است، و الا نمازش شکسته بوده و نمیتواند روزه بگیرد.
احکام شروع سفر بعد از اقامت ده روز در وطن
مراجع معظم (به جز آیات عظام بهجت (ره) و سیستانی): کسانی که کثیرالسفر باشند و در زمان تعطیلات بیش از ده روز در وطن بمانند در اولین سفر بعد از اقامت در وطن نمازشان شکسته است و روزه نمیتوانند بگیرند. ولی در رفت و آمدهای بعدی کمتر از ده روز نمازشان کامل و روزه شان صحیح است.
آیتالله بهجت (ره): اگر فاصله محل تحصیل بیش از 45 کیلومتر باشد از همان سفر اول نماز کامل و روزه صحیح است.
آیتالله سیستانی: همیشه نماز کامل و روزه صحیح است؛ مگر این که سه ماه پی در پی در وطن اقامت داشته باشد که در این صورت در دو هفته اول شروع سفر باید احتیاط شود. [مقلدین ایشان در این احتیاط میتوانند به مرجع دیگری رجوع کنند.]
چند مسأله متفرقه
1. چهار مکان است که آنها را اماکن تخییر مینامند؛ یعنی در این اماکن، کسی که مسافر است اختیار دارد که نمازهای چهار رکعتی خود را به صورت شکسته یا تمام بخواند. این اماکن عبارتند از: مسجد الحرام در مکه، مسجد النبی در مدینه، مسجد کوفه و حائر حرم (حرم اصلی) حضرت امام حسین علیهالسلام در کربلا. (البته بعضی از فقها محدوده داخل حرم را نیز مشمول حکم میدانند.)
2. اگر از مسافری که باید نماز را شکسته بخواند نماز ظهر یا عصر یا عشاء قضا شود، باید آن را دو رکعتی قضا نماید، اگرچه در غیر سفر بخواهد قضای آن را به جا آورد. و اگر از کسی که مسافر نیست یکی از این سه نماز قضا شود، باید چهار رکعتی قضا کند، اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا نماید.
3. اگر مأموم از جهت احکام مسافر نماز امام را باطل بداند نمیتواند به او اقتدا کند. مثلاً اگر دو نفر که هر دو مسافر هستند و نظر مرجع تقلیدشان در خصوص شکسته یا تمام بودن نماز در آن مکان و با آن شرایط با هم اختلاف دارد، به این نحو که نماز یکی از آنها تمام بوده و دیگری مکلف است که نمازش را شکسته بخواند، نمیتوانند برای نماز به یکدیگر اقتدا کنند.
4. مسافری که نماز ظهر و عصر و عشاء را دو رکعت میخواند مکروه است در این نمازها به کسی که مسافر نیست اقتدا کند و کسی که مسافر نیست مکروه است در این نمازها به مسافر اقتدا نماید. البته کراهت در این موارد (در مستحبات) به معنای کم شدن ثواب است. بنابراین اگر مسافر به غیر مسافر (یا بالعکس) اقتدا کند، ثواب این جماعت از نماز فرادی بیشتراست، اما ثواب آن نسبت به نماز جماعتی که امام و مأموم از جهت شکسته و تمام بودن نماز مانند هم هستند کمتر است.
5. در صورتی انسان میتواند در محلی قصد اقامه 10 روز کند که از اول نیت نداشته باشد در خلال آن 10 روز به جایی برود که بیشتر از حد ترخص (حدود دو الی سه کیلومتری شهر ) و کمتر از مسافت شرعی (بیست و دو نیم کیلومتر ) است. رفتن به کمتر از حد ترخص یعنی جایی که دیوار شهر دیده میشود و اذان شهر به گوش میرسد اشکالی به قصد اقامه وارد نمیکند و همچنین رفتن به مسافت بیشتر از بیست و دو نیم کیلو متری قصد اقامه را ازبین میبرد.
البته اگر انسان از اول قصد داشته باشد که در طول ده روز مجموعاً به مقدار دو ساعت به اطراف برود اشکالی به قصد او وارد نمیکند.(1). (لازم به ذکر است فتاوای مراجع معظم تقلید در این مساله متفاوت است. لذا در صورت نیاز به نظر مرجع تقلید خودتان مراجعه کنید.)
همچنین اگر انسان از اول قصد رفتن به اطراف را نداشته باشد بعد از اینکه قصد اقامه کرد و قصد او نیز محقق شد (یعنی یک نماز چهار رکعتی خواند)، به دلایلی تصمیم گرفت که به بیشتر از حد ترخص و کمتر از مسافت شرعی برود، در این صورت رفتن او اشکال ندارد هر چند ساعت که میخواهد باشد.
لذا اگر شخصی که به مسافرت میرود و قصد دارد در طول این مدت برای گردش به شهرها و مکانهای اطراف (بیش از حد ترخص) برود به طوری که فاصله بین سفرها ممکن است کمتر از 10 روز شود، باید ببیند که آیا میتواند واقعا از همان ابتدا قصد اقامه 10 روز کند یا نه. و اگر قصد اقامت 10 روز او محقق شد (یعنی حداقل یک نماز چهارکعتی را با قصد اقامه 10 روز خواند)، نماز و روزه وی در طول مدتی که در آنجا اقامت دارد، کامل است؛ اما اگر قصد اقامه 10 روز او محقق نشد، نماز او شکسته و روزه اش صحیح نیست.
لازم به ذکر است اگر کسی بیش از 10 روز جایی بماند، بعد از 10 روز لازم نیست که دوباره قصد اقامه بکند، بلکه تا زمانی که آنجا هست نماز و روزهاش صحیح و تمام است.
منبع:فارس