عقیق:براي من كه احساس مي كنم هنوز تشنه درك موقف پيامبر گرامي اسلام هستم، تاب عزيمت ندارم. بايد درنگ مي كردم نه در موقفي و موضعي جغرافيايي كه بايد در خودم و در ژرفاي خويشتنم مي ماندم و خود را در پس سال هاي رفته مي جستم. گناه و لغزش، انسان را از "خود" الهي اش به دور دست ها پرتاب مي كند و من مي خواستم "خود" را بازيابم و پس از چند دهه، بار ديگر در پرتو بصيرت ناشي از عبادت و شور لقاي يار، اصالت آسماني و گوهر درخشان خليفه اللهي ام را به چنگ آورم. بسيار درنگ مي بايد تا دريچه اي رو به "من" واقعي گشوده شود. كدام من؟ در برابر حريم يار كه به گستردگي آفاق آفرينش است چگونه مي توان از من سخن گفت؟ از خودي سخني نشان مي جويم كه در هجوم انوار عشق آسماني، خويشتن را مستغرق اقيانوس بي پايان " بزرگي" و حضور جاويدانش، مي دانم!درنگي سزاوار ماست تا در آن مجال يابم با اشارات رسول الله، خويشتنم را مرور و بازيابم. كسي مي گفت مي توان اين درنگ را در لحظه لحظه هاي احرام دل جستجو كرد و موقعيت جغرافيايي را در سفر روحاني، چه جاي اعراب است؟منبع:حج211008