خدای تعالی، در این عالم، یک سلسله علل و اسباب ظاهری را آفرید، ولی علل و اسباب خفی و باطنی نیز بسیار دارد که فقط به برخی از اولیای خود، نوری عطا فرمود تا بتوانند پردههای ظاهری این علل و اسباب را کنار زنند.
عقیق:اشاره: مرحوم صدر المتألهین رضوان الله علیه، از اعلام بزرگ اسلام و از تواناترین مدافعان راستین سنّت الهی و نبوی بودهاند.
ایشان، در شرح بر کافی، نکات دقیق و گرهگشایی را در ذیل احادیث باب امامت، دربارهی حضرت مهدی (عج) دارند. وی، ((انسان معصوم)) را علّت پیدایش خلقت و عامل تداوم آن میداند و میگوید: جهان، به سبب وجود خاتم الاولیاءعلیه السلام است که برپا است و روی عدالت جهانی را خواهد دید. نوشتار حاضر، بررسی و شرحی بر چند نکته از نکات گران سنگ ایشان دربارهی امامت است. مرحوم قدوة الموحّدین و رئیس المحققین، صدرالدین محمّد شیرازی، از اَعلامِ بزرگ اسلام و از تواناترین مدافعان راستین سنّت الهی و نبوی بودهاند. وی، جامع علوم شریعت اسلام و حاوی فنون معارف قرآنی است. این رجل الهی، به هر نقطهی سر بسته که توجّه کرده، گره گشا بوده و به هر سو که قلم او رقم زده، ابتکار و اکتشاف حقائق معرفتی باریده است. ایشان، در زمینهی اثبات امامت، در جای جای کتب عمیق و دقیقاش، درخششی منحصر به فرد دارد. در شرح اصول کافی فصلی را به نام ((إنَّ الحُجَّةَ لاتقوم للّهِ علی خلقه إلّا بإمام)) گشوده است. منظور ایشان، این است که خدای تعالی دستورها و فرمانهای بسیاری را به وسیلهی قرآن کریم فرستاده است ولکن همهی این دستورها و فرمانها آنگاه الزام آور است و بر مردم عمل به آنها حتم و لازم است که در کنار قرآن کریم، عالِمِ آگاه معصوم از طرف خدای متعال نصب شده باشد؛
زیرا، کسی میتواند حجّت بر مردم باشد و قول و فعل او، اسوهی آنان و اتباع و پیروی از او، ضروری و حتمی باشد، که اوّلاً احتمال پیدایش خطا و اشتباه و غلبهی هواهای نفسانی بر او محال باشد.
و ثانیاً، عالِم و آگاه به عوالم مختلف هستی، عالم مثال و برزخ و قیامت و... باشد و نیز دارای کرامتهای خارق العاده باشد، و راههای نجات از عذاب قیامت و خلاصی از مکاید شیطان را بداند و بر اسرار قرآن و متشابهات و محکمات قرآن، عالِم، و ناسخ و منسوخ آیات را بداند و رابطهی متصل بین زمین و آسمان را حفظ کند، و با منطق وحی و فرشتگان، آشنا باشد و به رموز باطن و ظاهر عالَم، آگاهی مطلق داشته باشد، و طریق بندگی و عبادت صحیح و خداپسند را بشناسد و تناسب عبادت را با روح انسان و با عوالم پس از این جهان بداند و با مقام قرب به حضرت اِله عالم، به خوبی، آشنا باشد. چنین رهبر معصومی، همانند مدّعیان بی خبر از راه و رسم هدایت بشری نیست که: ((یعلمون ظاهراً من الحیاة الدنیا و هم عن الآخرة هم غافلون.)) پس اگر چنین رهبر معصومی در کنار قرآن نباشد، قرآن، به تنهایی حجّت بر بندگان خدا نیست؛ زیرا جز معصومان، آگاهی به اسرار و رموز قرآنی، نداشتند و ندارند. پس قرآن، حتماً، قرین و عِدل خود را که امام معصومعلیه السلام است، باید در کنار داشته باشد. به همین جهت است که شیعه و سنی، از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل کردهاند که آن حضرت فرمود: إنّی تارک فیکم الثّقلین: کتاب اللهِ و عترتی و لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض... در روایت چهارم همین فصل، آمده است که: قال أبو عبداللهعلیه السلام: الحجة قبل الخلق و مع الخلق و بعد الخلق...؛ یعنی، ائمهعلیهم السلام از طرف خدا، قبل از خلق خلایق، حجّت بودهاند و همراه با آنان نیز حجّتاند و پس از انقراض عالم نیز حجّت هستند. ایشان، در توضیح این روایت پر بار و سنگین میفرماید: خدای منّان متعال، نظام هستی را برای پیدایش نفوس کامل و ذوات عالی و انوار شامخ آفرید و ارادهی اوّلیه از پیدایش جملگی نظام صنع، آن است که در خط استکمال و تمامیّت وجودی آن بزرگواران قرار گیرند. البته، از آثار وجودی آن بزرگواران نیز هدایت بشری و راهنمایی نسل آدمی، بلکه ثقلین است و این، خود، نکتهایست که از دقیقترین مسایل کلام و فلسفهی الهی شمرده میشود؛ زیرا، عقل قطعی، حاکم است که هرگز، پر ارزشترین و گرانبهاترین موجود در عالم، نباید خرج موجودات کم ارزش گردد. به دیگر بیان، عالیترین، نباید خرج سافل و پست گردد؛ زیرا، چنین روشی، قطعاً غلط است. اگر آنان، مأمور به هدایت خلق و مکلّف به تکالیف بسیار مشکل نبوت میگردند، قبل از آن که مردم از رنج و زحمت آنان استفاده کنند و به سوی هدف و صراط مستقیم هدایت شوند، خود آنان، به وسیلهی همان تکالیف، تا عالیترین درجات قرب الهی صعود میکنند. آن چه را که پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله و اولاد معصوم او، از تکالیف و دستورهای بسیار مشکل نبوّت و امامت استفاده کردهاند، نسبت به آن چه نصیب امّت آنان شده، همانند نسبت بی نهایت با متناهی است. بر این اساس، ذات آن بزرگواران، قبل از خلق و بعد از خلق، همواره، غرض از خلقت عالمیان و حجّت و دلیل بر اصل ایجاد بودهاند. به دیگر بیان، آن بزرگواران، علّت نهایی نظام صنع هستند که بدون آنان، خدای متعال، دست به ایجاد هستی نمیزد. به همین دلیل است که در زیارت جامعهی کبیره آمده است: ((بکم فتح الله و بکم یختم))؛ نیز مرحوم صدر المتألهین، در ((باب حجت)) شرح اصول کافی، فصل دیگری را منعقد فرموده به نام ((باب أنَّ الأرض لاتخلو من حُجّة)) در حدیث یکم این باب، ابن ابی عمیر، از حسین بن ابی علاء نقل میکند که از امام صادقعلیه السلام سؤال میکند: ((تکون الارض لیس فیها إمام؟ قال: لا))؛ ((آیا امکان دارد که زمین، خالی از امام باشد؟ در جواب فرمودند: ((ممکن نیست.)) در شرح این حدیث، مرحوم صدر المتألهین فرموده است: اتّفاق سلف و خلف، بر آن است که پس از هر پیامبری، جانشینی لازم است و محال است که پس از درگذشت پیامبر، برای او، جانشینی تعیین نگردد. اگر چه در کیفیّت نصب جانشین، اختلاف است که آیا به دست مردم است یا خدای تعالی باید نصب فرماید. ملاصدرا، به طور مفصل، وارد جریان تاریخ خلفا گردیده و شرح حال نسبتاً مفصّلی از فساد و تباهیهای دستگاه بنی امیه را ارائه داده و میگوید، آیا اینان هستند که پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: ((مَن مات و لم یعرفْ امامَ زمانه مات میتة جاهلیّة)) آیا نشناختن امثال معاویه و ولید خمّار و یزید قمار باز و دائم الخمر و مروان حمار، موجب مرگ جاهلی است؟ این فکر، نه تنها غلط است بلکه اعتقاد به آن، شرم آور است. نیز، در صفحه 462 همان کتاب، روایت دیگری را نقل کرده است که امام صادقعلیه السلام فرمود: ((لو بقیت الأرض بغیر إمامٍ لساخَتْ)) زمین، بدون امام، قرار نخواهد گرفت. او، در شرح این حدیث، به نکتهی دقیقی اشاره فرموده که در صفحات پیشین نیز یادآوری شد. میفرماید، غرض از خلقت و ایجاد صنع، برخاستن انسانهای کامل است که سلطان راستین دستگاه آفرینش و خلیفة الله فی الأرض باشند. تمامی مقدّمات وجود انسان، از حرکات افلاک تا تلاش جمیع ملائکة الله، جملگی، در سمت و سوی پیدایش آن بزرگ شخصیتهای هستی حرکت میکنند و آنان، علت غایی عالمیان هستند و معلوم است که با فقد علّت، معلول، قطعاً، منتفی است؛ یعنی، اگر ارواح طیّبهی امامان معصومعلیهم السلام، در عرصهی وجود، ظاهر نگردند، هرگز در بنای هستی، خشتی بر خشت دیگر استوار نگردد. پس هم اکنون، وجود امام معصوم، حتمی و قطعی است و خورشید تابان امام دوازدهمعلیه السلام، نابودی و عدم را بر جهان و جهانیان، مهار فرموده و یکی از برکات وجودی آن حجّت کبرای خدا، بقای نظام جهان است. نیز ملاصدرا در شرح اصول کافی، ج 1، ص 556، از امام صادقعلیه السلام روایتی دیگر نقل میکند. ابن ابی یعفور از امام صادقعلیه السلام نقل میکند که امام صادقعلیه السلام فرمود: ((اذا قام قائمنا وضع الله یده علی رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و کَمُلتْ به أحلامهم)) ((یعنی، هرگاه امام مهدی قیام فرماید، خدای تعالی، دست خود را بر سر بندگان گذارد و عقول و فهم آنان را کامل گرداند.)) ایشان، در توضیح آن روایت میفرماید: امام عصر، حضرت مهدی،علیه السلام همین زمان، حاضر و موجود و حیّ است ولی از نظر ما غایب و پنهان است. اگر لقب آن حضرت را ((قائم)) قرار دادهاند، بدان جهت است که او هرگز، به صورت پیر و کهنسال از کار افتاده نیست و مریض نمیشود و پیامدهای روزگار، او را تحلیل نمیبرد و تغییرات جهانی در او تغییری به وجود نمیآورد و موت و هلاکت، عارض او نخواهد بود. نیز باید دانست که روح آن امام معصومعلیه السلام هرگز جدای از بدن او نیست و امام زمانعلیه السلام دارای حیات جسمانی، همانند دیگر مردمان است. او غذا میخورد و میخوابد و مانند دیگران، سخن میگوید و دارای حرکت و سکون و جلوس است و مینویسد و میخواند. کمیل، از امام مؤمنان و امیر البیانعلیه السلام نقل کرده که فرمود: ((صحبوا الدنیا بابدانٍ أرواحُها معلّقةٌ بالملأ الاعلی أولئک خلفاء الله فی أرضه و الدّعاة إلی دینه.)) آن، امامان معصوم، به دنیا آمده و در این دنیا، همانند دیگران، دارای حیات جسمانی هستند، ولی روح آنان، به عالم عالی و فوق این جهان مادّی، مرتبط است. آنان، خلفای خدای و نگاهدارندگان دین در زمین هستند و مردم را بدان سوی میخوانند. مرحوم صدر المتألّهین اضافه فرموده که زندگی حضرت ولی عصرعلیه السلام در این سیارهی زمین، همانند بقای حضرت عیسی در آسمان است که هرگز کسی نتواند در طول عمر آن بزرگوار، به خود شک راه دهد؛ زیرا، این توهّم، از ضعف ایمان و نبود معرفت به چگونگی زندگی آن امام معصومعلیه السلام خواهد بود. امّا معنای روایت که فرمود، ((إذا قام قائمنا)) به معنای خروج و ظهور آن بزرگوار است، و این امر، قطعی و حتمی است، به طوری که اگر در دنیا، بیش از یک روز باقی نباشد، در آن روز، حتماً، ولی عصر، عجّل الله فرجه الشریف، ظهور خواهد فرمود. عدد روایات، در این مسأله، از حدّ تواتر گذشته و از ضروریات مذهب حق، شیعهی اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله است. در کتب مخالف و موافق، به این حادثهی عظیم جهانی، تصریح شده است. او، سپس، در دنبالهی این کلام، به نقل گفتار مفصّلی از محی الدین عربی، که شیخ بهایی آن را در اربعین خود آورده، پرداخته است. در بین کلمات محی الدین عربی، این چند بند شعر است که خود محی الدین انشاء فرموده است: ألا إنّ ختم الأولیاء شهیدٌ و عین إمام العالمین فقیدٌ هو السیّد المهدی من آل أحمدٍ هو الصارم الهندی حین یعید هو الشمس یجلو کل غیم و ظلمةٍ هو الوابل الوسمی حین یجود ای مردم جهان! آگاه باشید خاتم الأولیاء، امام زمان، هم اکنون شاهد بر ما است، اگر چه وجود آن حضرت، میان ما ظاهر نیست. آن آقای بزرگوار، همان مهدی آل محمدصلی الله علیه وآله است. او، همان شمشیر برّان است آنگاه که ظهور کند. او، خورشیدی است که به هنگام ظهور، هر ابرو ظلمتی را میزداید. او آن گاه که بر عالمین ظاهر شود، همانند باران بسیار پر آب و فراوانی است که برکاتش بر تمامی عالم جاری خواهد بود. سپس مرحوم صدر المتألهینقدس سره، فصلی را به نام ((هدایةٌ حِکمیّة)) باز فرموده واز فتوحات محی الدین عربی، باب 355، نقل میکند که ما، به هنگام زندگی، خود را در این جهان، چنان یافتهایم که به صورت عادی زندگی کرده و از همین زمین که بدن ما از آن نشأت یافته، ارتزاق میکنیم و توهّم کردهایم که یگانه راه ادامهی زندگی، همین است، ولی نمیدانیم که خدایی که میان بدن و این غذاها و روابط دیگر زندگی، نسبتهایی برقرار کرده، میتواند طور دیگری، اولیای خود را نگه دارد که آثار حیات و حرارت بدن و قدرت بازوی او را همچنان نیرومندتر نگه بدارد و نه چنین است که هر چه را ما ندانیم، او نیز نتواند. نعوذ بالله من جهلنا العظیم. خدای تعالی، در این عالم، یک سلسله علل و اسباب ظاهری را آفرید، ولی علل و اسباب خفی و باطنی نیز بسیار دارد که فقطبه برخی از اولیای خود، نوری عطا فرمود تا بتوانند پردههای ظاهری این علل و اسباب را کنار زنند و در حدّ همان نور؛ در ظلمات این علل و اسباب حرکت کنند و تو، هرگز، طمع در آن چه برای تو میسور نیست، نکن که اسرار، بر همه کس جز آن که خدا بخواهد، بسته است. دقّت کن که بدن ما، چگونه از هوا ارتزاق میکند، به طوری که اگر ظاهر بدن را مسدود کنند و رابطهی هوا را با بشره بدن قطع کنند، انسان، قدرت بقا نخواهد داشت. پس گمان نباید کرد که روزی خواری، فقط همان خوردن غذا و نوشیدن آب است. سپس مرحوم صدر المتألهین به شرح باقی حدیث شریف پرداخته و میفرماید، ((وضع الله یده علی رؤوس العباد)) معنایش آن است که گاهی خدای تعالی، از وسایط فیض خود تعبیر به ((ید)) فرموده است و او، به واسطهی همان وسایط، کارهای این عالم را سامان میبخشد. معنای ((رؤوس العباد)) عقول و فهم آنان است که خدا به وسیلهی تعلیم و تعلّم و اشتغال به تحصیل عقول آنان را رشد میدهد و به عقول آنان، حدسهای قویّ به سبب الهام جناب حق، افاضه میگردد، به طوری که آماده دریافت تعلیم و تربیت حضرت مهدیعلیه السلام میگردند. مسلّم است که نفوس انسانی، از زمان حضرت آدم تاکنون، به تدریج، رشد یافته و لطافت و صفای عقلانی بنی آدم، همیشه، رو به رشد است. زیرا، نظام تربیتی حضرت ولیّ عصرعلیه السلام چنان است که نیاز به استعدادهای فراوان دارد. نیز، مرحوم ملاصدرا، در جلد ششم تفسیر خود، صفحهی 298، ذیل فصلی که به عنوان ((مکاشفه)) باز فرموده، میگوید، از آیهی بیست و هفتم سوره حدید، معلوم است که سنّت غیر قابل تخلّف الهی، بر آن است که هیچ زمانی، زمین، از حجّت خدا بر خلق، خالی نیست و قیام حجّت، از زمان آدم (ع) تا زمان خاتم و پس از رسول خاتمصلی الله علیه وآله به وسیلهی اولاد معصوم دوازدهگانهاشعلیهم السلام، برقرار است. اکنون، زمین و زمان، در حریم امن و امان حضرت ولایت ختمی، مهدی موعودعلیه السلام، که ختم این سلسلهی ((حجج الله علی خلقه)) است، باقی و برقرار است. نیز در صفحهی 299 از نهج البلاغه، از امیرمؤمنان نقل میفرماید که امیرمؤمنانعلیه السلام به کمیل بن زیاد فرمود: ((اللهم بلی لاتخلو الأرض من قائم للّه بحجّة، ظاهراً مشهوراً، أو مستتراً مغموراً، لأنْ لاتبطُلَ حُجَجُ الله و بیّناته. و أین أولئک أولئک و الله! الاقلّون عدداً الأعظمون خطراً - إلی ان قال - أولئک خلفاء الله فی أرضه و الدّعاة الی دینه. آه!آه! شوقاً إلی رؤیتهم))؛ ((البته، چنین است که زمین، از حجّت قائم خدا، هرگز، خالی نیست، چه ظاهر باشد و یا پنهان، زیرا، باید حجّت و دلیل، بر مردم تمام باشد. راستی، کجایند آن اولیای خدا که تعدادشان بسیار کم و مقام و عظمت آنان، بسیار بزرگ است؟ - تا آن جا که فرموده - آنان، خلفا و داعیان دین الهی در زمین هستند. آه!آه! که بسیار در آرزوی شوق دیدار آنان هستم.)) سپس مؤلّف کتاب گوید، از این حدیث جلیل، چند نکته به دست آید: 1. آبادانی زمین و وجود انسانها و سایر کاینات، به طفیل وجود انسان کامل و ربّانی است. 2. ضرورتی نیست که آن ولیّ تامّ و کامل، ظاهر باشد، بلکه چه بسا او مستور و از دیدهها مخفی باشد. 3. سپس از فتوحات محی الدین عربی، عبارتی بسیار شگفت آور نقل میکند. ایشان، در باب 366 فتوحات گوید: ((إنّ للّه خلیفةً یخرج من عترة رسول الله من ولد فاطمة، علیها السلام. اسمُهُ اسمُ رسول الله صلی الله علیه و آله و جدُه حسین بن علی علیهما السلام یُبایَع بین الرّکن و المقام))؛ خدا، خلیفهای دارد، که از عترت رسول الله و از اولاد فاطمه است و جدّ او، حسین بن علی است. مردم، در میان رکن و مقام، با او بیعت میکنند. محی الدین، اوصافی را از حضرت ولیّ عصرعلیه السلام نقل میکند که درست، همانند عقاید صحیح شیعه است. این مبحث، در فتوحات، بسیار مفصّل است و شیخ بهایی در کتاب اربعین خود، ملخّص آن را بیان کرده است. اما تأسف آور آن که در چاپهای اخیر فتوحات، این مطلب، حذف شده است که این گونه دستهای خائن، در تاریخ، بسیار بوده است. مرحوم آخوند ملاصدرا، در مفاتیح الغیب، صفحهی 485، المشهد الثانی فی باطن النبوّة و ظاهره)) بحث بسیار جالبی را طرح فرموده است که در قسمت آخر آن، ص 487، میفرماید: آنگاه که حضرت مهدیعلیه السلام ظهور فرماید، آنچه حاکم بر امّت اسلامی خواهد شد، کشف صحیح مطابق با واقع خواهد بود. در اسلام، تمامی مذاهب برداشته میشود و به حکم واحد امام معصوم - که واجب الاتباع جملگی است - در صراط واحد قدم بر میدارند.
در آن زمان، اجتهاد هیچ مجتهدی حجّت نیست، همانند زمان رسول الله که فقط رأی حضرت خاتم النبیین، صلوات الله علیه و آله، حاکم بود؛ زیرا، امام معصوم، صلوات الله علیه، آن چه را که در علم حضرت حقّ متعال، جلَّ جلالُه است، یافته و همان را بر مردم ابلاغ میفرماید و آن گاه است که احکام جاری در میان مردم، صریح لوح محفوظ بوده و همگان با حقیقتها و واقعیّتها، زندگی خود را میگذرانند. نویسنده گوید، آن چه از ارتباطات وسیع جهانی و کثرت نشریات و تأسیس دانشگاهها و پژوهشکدهها و حوزههای علمیه، اکنون شاهد و ناظر هستیم، جملگی، در جهت رشد سریع انسانهاست، و خدای متعال، برای بازسازی بشر و آمادگی او برای تحمّل هدایت ویژهی الهی، در این قرن، وسائل لازم را از کمون طبیعت بیرون کشیده و جملگی را در معرض استفاده عموم قرار داده است و این واقعهی عظیم، از مهمترین علایم و عجیبترین نشانههای ظهور حضرت مهدیعلیه السلام و پیدایش دولت حق و غلبهی دین الهی بر تمام توطئههای شوم ابلیسهای روزگار خواهد بود. ان شاء الله.