عقیق:بدترین خصلت برای انسان، حرصی است که او را بی تاب کند و ترسی است که بند دلش را پاره کند. همان خدایی که به ما و فرستادهاش ( پیامبر اسلام ) میگوید از اهل دنیا دوری گزینید! همو در مرحله نخست، پیامبرش را به سوی همه مردم ـ از جمله دنیاپرستان ـ فرستاد [سبأ (۲۴)، آیه ۲۸] و تمام آنچه را که برای هدایت، سعادت ، تکامل و رستگاری بشر ضروری بود، برای آنان تبیین کرد.[نحل (۱۶)، آیه ۴۴]
آنان را بهسوی خوبیها رهنمون کرد و از بدیها هشدار داد.[نساء (۴)، آیه ۱۶۵]
روش اهل دنیا
اهل دنیا نیز در زمره همین مخاطبان بودهاند. آنان نیز به این بشارتها و انذارها آگاهی داشتند، راه هدایت از گمراهی برایشان روشن شد؛ [بقره (۱)، آیه ۲۵۶] اما آنان برخلاف مومنان بهجای اینکه راه آخرت و سعادت را برگزینند که سرای ابدی است، به متاع دنیا چنگ زدهاند و گمان کردهاند که دنیا و هر آنچه در آن است، جاودان خواهد بود!
آنان به جای لبیک به دعوت الهی، به خواستههای نفسانی جواب مثبت دادهاند. لذا اینگونه نبوده که خدا و رسولش گامی در جهت اصلاح اهل دنیا برنداشته باشند؛ بلکه برعکس، تمام حجتها بیان، و صفوف اهل آخرت و اهل دنیا از هم جدا شد، و معلوم شد که آنان اهل بازگشت به ارزشهای اخروی نیستند، پس از این بود که خداوند به مومنان و رسولانش دستور داد تا از آنها فاصله بگیرند.
نکته ی قابل توجه این است که اسلام از ما خواسته که نسبت به دنیا حرص و طمع نداشته باشیم.
وجود مقدس خاتم الانبیاء، حضرت محمد مصطفی( صلی الله و علیه وآله) راجع به این که در دنیا حریص نباشیم که این خودش شر است، نکته بسیار مهمی بیان می فرمایند.
ایشان می فرمایند: «شر ما فی الرجل شح هالع و جبن خالع» بدترین خصلت برای انسان، حرصی است که او را بی تاب کند و ترسی است که بند دلش را پاره کند.
«هلوع» یعنی کسی که حریص است و «شح هالع»آن کسی است که حریص بودن او را بی تاب کرده و دیگر آرامش روحی ندارد.
طبق فرمایش پیامبر، چنین شخصی، بدترین انسان ها است. حالا حرص او در مال باشد، در قدرت طلبی باشد و ... فرقی نمی کند، مهم این است که این حریص بودن، انسان را بیچاره می کند.
یک روایت در باب حرص داریم که حرص، چشم انسان را کور می کند و دیگر حقایق را نمی بیند. لذا کسی ک نسبت به مال، دنیا و ... حرص دارد؛ چشمش کور می شود و دیگر حق بین نخواهد بود.
معلوم است چنین کسی اگر با پیامبر عظیم الشأن هم همنشینی کند(مثل همان عده ای که همنشین ایشان بودند)، دیگر نور و نفس نبی در او اثر نمی کند. از این رو در مقابل مولی-الموالی ایستادند و ایشان را نشناختند و اهانت و جسارت کردند؛ برای این که در شر بودند.
بنابراین حضرت می فرمایند: بدترین شر، این است که انسان حریص باشد. حرص و ولع به دنیا، قدرت، مال، جاه، مقام و ... انسان را بیچاره می کند، طوری که در مقابل حجت خدا می ایستد و دیگر اصلاً حق شناس نمی شود.
پیغمبر اکرم حضرت محمد مصطفی(صلی الله و علیه وآله) در روایت شریفی فرمودند: «شِرارُ الناسِ شِرارُ العُلَماءِ فی الناسِ» بدترین مردم، بدترین عالمان در میان مردم است. آن کسی که خودش را تزکیه نکند، ولو علم هم داشته باشد؛ گرفتاری اش بیشتر است و مردم را هم به انحراف می کشاند و گرفتار می کند.
لذا مهم تر از همه این است که انسان از شر، دور باشد و إلا این وجود شرش عامل می شود که دیگر حق را هم نشناسد.
یکی از دعاهایی که اولیاء خدا برای خودشان فرض می دانستند، داشته باشند، این بود که می گفتند: خدایا ما را از شرور انفس محافظت بفرما که اگر این شر در درون انسان وجود پیدا کند، او را بیچاره خواهد کرد.
سوء ظن و بدبینی به خدا
امام علی(علیه السلام) به مالک اشتر می نویسد «بخل و ترس و حرص غراىٔز مختلفی هستند که یک ریشه دارند و آن بد گمانی به خداست.[نهج الباغه]
وقتی تفکر و منطق انسانی بر این مبنا باشد که برای داشتن عزت و نهایت سر افرازی وترس و دلهره ازآینده و موقعیت باید به فکر جمع کردن مال دنیا شد، و بزرگی و نشاط زندگی را به داشتن ثروت و مال و منال دنیا بداند دیگر بندگی خدای متعال در زندگی این اشخاص جایگاهی نخواهد داشت، این تفکرات خیالی در حقیقت نوعی سوء ظن و بدگمانی نسبت به خداست. چرا که غافل و جاهل از این مسىٔله هست ، که هر جنبنده ای در این عالم هستی روزیش مقدر و تنظیم شده است، و جمع آوری ثروت کاذب برای وی ذره ای خیر و برکت ندارد.
جهل و نادانی
امام علی (علیه السلام) : می فرمایند: حرص و ولع و بخل نتیجه نادانی است.[غررالحکم،حدیث1671]
جهل و عدم معرفت از طبیعت و ساختار زندگی صحیح ومعقول، انسان را به پیروی از هوی و هوس فرا می خواند ، و اثر آن شکل گیری این صفت رذیله در روح و روان انسان خواهد بود. فکر این که ،این جمع آوری مال دنیا عزت و هیبت انسانی است و مباهات به این داشته ها بدون این که از آن استفاده بهینه ای شود ریشه در جهل و نادانی دارد
سستی و ضعف دینی
امام علی (علیه السلام) : حرص زیاد از قدرت هوس و ضعف دینداری است.
از جمله ریشه های رشد و تقویت این صفت رذیله اخلاقی سستی و ضعف دینی است، وقتی باور و اعتقاد شخص به طور صحیح و عادلانه پایه ریزی نشد ، نتیجه آن تلاش و ولع برای جمع آوری مال و منال دنیا خواهد بود. ضعف ایمان به خدا و پیروی از هوی و هوس برای هر بشری مضر است و آفات بسیاری در قبال آن نصیب زندگی شخص خواهد شد.
منبع:جام
211008