اهل اشاره معتقدند روح و جوهره انیّتِ فاطمه علیهاسلام از نور عظمت «الله» است. اشراق این شهیده مظلومه به سماوات و ارض، دلیل خدا برای خلق عالم امکان است.
عقیق:به مناسبت ایام سوکواری حضرت صدیقه طاهره (سلامالله علیها)، "مشرق"
مجموعهای با نام "بهاریه کبود" را که به قلم "احمد بابایی" شاعر و نویسنده
جوان کشورمان به رشته تحریر در آمده است، منتشر میکند. اولین قسمت از این
مجموعه را در ادامه میخوانید: *****
بسم الله الرحمن الرحیم
ارتباط
فاطمه علیهاسلام با جمیع مخلوقات (از ازل تا ابد) رابطه ای کاملاً تکوینی،
ذاتی و نورانی است. به نصّ روایات معتبر، هرکسی که پا به دایره خلقت
گذاشته است، «فاطمه» علیهاسلام را فطرتاً میشناسد.
او مظهر تامّ
اسم شریف «یا فاطرالسموات و الارض» است. اهل اشاره معتقدند روح و جوهره
انیّتِ فاطمه علیهاسلام از نور عظمت «الله» است. اشراق این شهیده مظلومه به
سماوات و ارض، دلیل خدا برای خلق عالم امکان است. بزرگان معرفت معتقدند که
همه این حرف ها، همه، «ظاهر» موضوع است... «باطن» چیست؟ ... الله اعلم!
فاطمه
علیهاسلام «امّ الکتاب» است و ظرف وجودی خلقش در اسباب ظاهری، صلب شریف
نبوی است. معنای باطنی نزول قران نزد اهل معنا حرکت این نور عظمت از عند
ملیکٍ مقتدر تا صلب شریف اشرف انبیا (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد.
بنابراین مقدمه، ناگفته پیداست که تمام فضایل و شرافت ها، همه عظمت ها و
کرامت ها و حُسن ها و خوبی ها و خیرها همه از این «نور» است.
کسانی
که دستشان به ریختن خون فاطمه علیهاسلام و فرزندان فاطمه علیهم السلام عادت
کرده بود، برای اینکه به این حدّ از رذالت و پَستی برسند باید ارتباط ذاتی
خود را با حجتِ خلقتِ خویش قطع کنند. چون این امر، نشدنی است مجبورند که
این نور را بپوشانند و این عمل، معنای دقیق «کفر» است. کفر، ظلمتِ وحشت
است. کسانی که در مسیر پوشاندنِ نور خورشید افتاده اند ناگزیر کِرم های شب
کور را به جای نورِ عظمت الهی به خود و به دیگران قالب می کنند و این عمل،
معنای دقیق «شرک» است. این حدّ تعجب برانگیز از رذالت و پَستی، یک کوره راه
بیشتر ندارد و آن هم «نفاق» است.
نتیجه نخست: هرکه منکر و مبغض و
قاتل «عصمت کبرا» ست بی شک «کافر»، «مشرک» و «منافق» است. اینها متهم ردیف
اول و آخر جنایات صدر اسلامند.