به مناسبت دهم جمادیالاول
امام علی(ع) به هیچ وجه مایل به بر پایی جنگ جمل نبود، بنابراین سه روز پس از ورود به بصره، با ارسال پیامهای مکرر از شورشیان خواست تا از راه و عقیده خود باز گردند، اما پاسخ از آنان نشنید.
عقیق:دهم جمادیالاول سال سیوششم هجری جنگی در بصره رخ داد که چهره نفاق و فتنه را بیش از بیش بر ملا ساخت و حق از باطل نمایان شد، در چنین روزی در زمان حکومت امام علی(ع) و تنها چند ماه بعد از روی کار آمدن امیرالمؤمنین(ع) بر مسند حکومت، نخستین جنگ داخلی میان مسلمانان به تحریک گروهی پیمانشکن به رهبری طلحه و زیبر روی داد، برای تحلیل چرایی وقوع چنین فتنهای به بازخوانی تاریخی جنگ جمل به صورت اجمالی میپردازیم:
*هنگامی که بزرگان سیاسی تاب عدالت علوی را نیاورند
طلحه از قبیله بنی تیم و پسر عموی خلیفه اول(1) و زبیر نیز شوهر خواهر عایشه همسر پیامبر اکرم(ص) و پسر عمه امام علی(ع) بود(2)، بعد از اینکه حضرت علی(ع) خطوط سیاست خود را بر عدالت ترسیم کرد و سهم همه را از بیتالمال به طور مساوی تقسیم کرد، در این میان برخی از این کار امام(ع) دلگیر شدند، وقتی که شخصی به نام «سهل بن حنیف» به پیش آن حضرت آمد و گفت: ای امیرمؤمنان این غلام من است که دیروز غلام بود و امروز من او را آزاد کردهام! امام علی(ع) به او فرمود: سهم او هم به اندازه سهم تو است، سپس به هر یک سه دینار داد، در این جا بود که طلحه، زبیر، عبدالله بن عمر، سعید بن عاص، مروان بن حکم و چند تن از قریش و دیگران قسمت خود را نپذیرفته و مخالفتهای پنهانی آنها با حضرت(ع) شروع شد.(3)
در واقع سخن طلحه و زبیر به امام علی(ع) این بود که اولاً در کارها با ما مشورت نمیکنی و ثانیاً این که سهم ما را همانند دیگران می دهی! امام(ع) در پاسخ به آنان فرمود: تا وقتی حکمی در کتاب خدا آمده، جای مشورت نیست، البته اگر چیزی در کتاب خدا و سنت رسول نیامده بود با شما مشورت خواهم کرد، در مورد تقسیم مساوی بیتالمال هم امام علی(ع) فرمود: همه ما شاهد بودیم که رسول خدا(ص) این گونه عمل میکرد، چنان که کتاب خدا نیز همین دستور را میدهد.(4)
بعدها طلحه و زبیر برای اتمام حجت نزد حضرت علی(ع) آمدند و از آن حضرت، حکومت بصره و کوفه را تقاضا کردند، امام(ع) در پاسخ آنان فرمود: باید در این باره فکر کنم و چون اطمینان خاطری از آن دو نداشت خواسته آنان را انجام نداد، به همین خاطر آن دو، دوباره نزد آن حضرت آمده و اجازه خواستند تا جهت انجام عمره به مکه بروند، امام(ع) در پاسخ فرمود: شما قصد عمره ندارید! آن دو سوگند یاد کردند که جز عمره منظور دیگری ندارند و نیز سوگند یاد کردند که قصد پیمان شکنی ندارند و دوباره با آن حضرت تجدید بیعت کردند.
چون طلحه و زبیر از مدینه خارج شدند به هر کس که برخورد میکردند، میگفتند: بیعت و پیمانی از علی بن ابیطالب در گردن ما نیست و ما از روی اکراه و اجبار بیعت کردیم و چون سخن آنها را به حضرت علی(ع) گفتند، فرمود: به خدا سوگند اینان نمیخواستند عمره به جای آورند... اینان میخواستند پیمان شکنی کنند از این پس مرا دیدار نخواهند کرد، جز در لشکری بسیار که خود را در آن جنگ به کشتن خواهند داد.(5)
تا اینکه شورشیان پس از تسلط نسبی بر بصره، اقدام به کشتن حدود 50 نفر و غارت بیتالمال کردند، آنها عثمان بن حنیف حاکم بصره را دستگیر کرده و سر، صورت و ابروی او را تراشیده و از شهر بیرون کردند، زمانی که امام علی(ع) او را در این وضعیت دید به گریه افتاد(6)، امام علی(ع) به هیچ وجه مایل به بر پایی این جنگ نبود، بنابراین سه روز پس از ورود به بصره، با ارسال پیامهای مکرر از شورشیان خواست تا از راه و عقیده خود باز گردند، اما پاسخ از آنان نشنید(7)، سرانجام سپاه امیرالمؤمنین(ع) در این جنگ پیروز شد و طلحه و زبیر و بسیاری از سران جنگ همچون «کعب بن سور» قاضی بصره ـ کشته شدند.
امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 172 نهج البلاغه درباره جنگ جمل میفرمایند: «بیرون شدند و حرمِ رسول خدا (ص) را با خود به این سو و آن سو کشاندند، چنانکه کنیزکی را به هنگام خرید کشانند»، از این سخن حضرت چنین بر میآید که طلحه و زبیر از جایگاه همسر پیامبر(ص) سوءاستفاده کردند و او را ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی و مطامع دنیوی خود قرار دادند.
*چرایی وقوع جنگ جمل به روایت امام علی(ع)
1- قدرتطلبى طلحه و زبیر: امیرالمؤمنین على(ع) در خطبه 148 نهجالبلاغه مىفرمایند: هر کدام از طلحه و زبیر امیدوار است حکومت را به دست آورد.
2- عهد و پیمان شکنى: امام على(ع) در بیاناتى ضمن اعلان آمادهباش براى جنگ، این دو را متهم به پیمانشکنى کردند.
3- کینه و کدورت دیرینه: این نکته قابل انکار نیست که کینههایی نسبت به امام علی(ع) وجود داشته که امیرالمؤمنین(ع) ریشههاى آن را چنین بر مىشمرد:
-اختصاص اخوت پیامبر(ص) به على(ع)
-برترى على(ع) بر خلیفه اول
-مسدود نشدن «باب على» به مسجد پیامبر(ص)
-دادن پرچم فتح خیبر به دست على(ع)
همچنین طلحه و زبیر امیدوار بودند که حضرت على با آنها در امور مشورت کرده و بخشى از حکومت را به آنها واگذار کند که هیچ کدام تحقق نیافت و موجب عناد با على(ع) شد.
4- نفاق: دورویى از دیگر عللی بود که امام على(ع) به آن اشاره کرده است.
5- از بین بردن امنیت جامعه اسلامى: مصداق بارز این علت، حمله اصحاب جمل در بصره به خزانه بیتالمال و کشتن عدهاى از مردم بود.
6- سرپوش گذاشتن بر عملکرد خویش: در این رابطه امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 137 نهجالبلاغه مىفرماید: آنها انتقام خونى را مىخواهند که خود ریختهاند، با این اوصاف حضرت(ع) مىفرماید: طلحه خود جنگ را به راه انداخته تا به خاطر قتل عثمان مورد سؤال واقع نشود.
پینوشتها:
1- مسعودی، مروج الذهب، ترجمه پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، 1382ش، ج1، ص722.
2-دینوری، اخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، قاهره، 1960م، ص147.
3-ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، داراحیاء الکتب العربیه، 1378ق، ج2، ص 172.
4-کلینی، کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1388ق، ج7، ص 42 ـ 37.
5-ابن ابی الحدید، همان، ج2، ص77.
6-شیخ مفید، الجمل، تحقیق علی میرشریفی، قم، مکتب الاعلام الاسلام، 1371ش، ص285
7-دینوری، همان، ص147
منبع:فارس