24 اسفند 1400 12 شعبان 1443 - 55 : 21
کد خبر : ۴۸۵۳۱
تاریخ انتشار : ۰۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۵
صالحی به تسنیم خبر داد
معاون انتشارات بروج از تولید فیلم سینمایی «من زنده‌ام» از سوی یکی از کارگردانان در سال آینده خبر داد.
عقیق: سیدصفر صالحی، معاون انتشارات بروج، در گفت‌وگویی با اشاره به برنامه‌های جدید در نظر گرفته برای کتاب «من زنده‌ام»، نوشته معصومه آباد گفت: در این مدت پیشنهادات متعددی از سوی کارگردانان و هنرمندان برای تولید فیلم سینمایی و یا اجرای بخش‌هایی از این کتاب در قالب تئاتر داشتیم. با چند کارگردان نیز برای تولید فیلم سینمایی این اثر به مذاکره پرداختیم و در نهایت با یکی از کارگردانان تا حدودی به نتیجه رسیده‌ایم.

وی ادامه داد: قرار است با این کارگردان در سال آینده تولید فیلم سینمایی از کتاب «من زنده‌ام» را آغاز کنیم. با برنامه‌ریزی‌های انجام شده به نظر می‌رسد که تولید این فیلم در سال آینده به اتمام برسد.

صالحی یادآور شد: انتشارات و یا نویسنده اثر انجام‌دهنده این امر نیست، تولید فیلم سینمایی از این اثر از سوی هنرمندان و کارگردانان به صورت خودجوش پیشنهاد داده شده است و در حال حاضر هیچ نهاد و یا سازمان دولتی‌ای از این طرح حمایت نمی‌کند.

کتاب «من زنده‌ام» شامل خاطرات معصومه آباد از دوران کودکی و دوره پر فراز و نشیب نوجوانی اوست. این اثر هر چند خاطرات وی از دوره کودکی و خانواده‌اش آغاز می‌شود، اما نقطه محوری کتاب روزهای اسارت راوی است که در اسارتگاه‌های مختلف عراق بوده است. کتاب تاکنون 173‌ نوبت به چاپ رسیده و یکی از آثار پرمخاطب در سال جاری بوده است.

رهبر معظم انقلاب نیز پس از مطالعه این اثر بر آن تقریظ نوشتند و فرمودند:

«بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب را با احساس دوگانه اندوه و افتخار و گاه از پشت پرده اشک خواندم و بر آن صبر و همت و پاکی و صفا و بر این هنرمندی در مجسم کردن زیبائی‌ها و رنج‌‎ها و شادی‌ها آفرین گفتم. گنجینه یادها و خاطره‌های مجاهدان و آزادگان، ذخیره عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درس‌ها و آموختنی‌ها را پرشمار می‌کند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهن‌ها و حافظه‌ها بیرون کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن.

این نیز از نوشته‌هایی است که ترجمه‌اش لازم است. به چهار بانوی قهرمان این کتاب و بویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام می‌فرستم.»

در بخش‌هایی از این اثر می‌خوانیم:

«بعثی‌ها هم می‌ترسیدند ما در نامه‌ی اول که express letter بود بیشتر از دو کلمه بنویسیم و مرتب تکرار می‌کردند:

- کتبن کلمتین فقط. (فقط دو کلمه بنویسید)   

خانمی که از طرف صلیب سرخ آمده بود گفت: به همراه این نامه یک عکس هم بگیرید و ارسال کنید. از فاطمه [فاطمه ناهیدی یکی از سه بانویی که همراه راوی در اسارت بودند.]  و حلیمه [حلیمه آزموده یکی از سه بانویی که همراه راوی در اسارت بودند.] عکس جداگانه گرفتند اما به من و مریم [شمسی بهرامی، که در لحظه اسارت خود را مریم آباد معرفی کرده بود] گفتند شما که خواهرید یک عکس مشترک بگیرید تا برای خانواده‌تان بفرستیم. خوشحال شدم خواهر بودنمان برای صلیب سرخ پذیرفته شد.

بعد از نوزده ماه با جسمی نحیف و رخساری رنجور و رنگ پریده برگه نامه‌ام که هنوز خالی از آن دو کلمه بود در دستم بود و باید به دوربین نگاه می‌کردم و لنز دوربین در واقع چشم وطنم و هموطنم بود که به چشمان من دوخته شده بود و آن‌ها می‌خواستند از این دریچه‌ی همه چیز را بدانند. فکر کردم با چه حالتی به لنز دوربین خیره شوم که به آنها آرامش دهد. به لنز دوربین خیره شدم برای اینکه به مادر و پدرم و همه‌ی آن‌هایی که دوستشان داشتم نگاهی فارغ از درد و رنج هدیه کنم. تبسمی گذرا بر لبانم نقش بست. تبسمی که حکایت از بی‌دردی و شعف بود.    

بعد از عکس انداختن نوبت نامه نوشتن شد. بعد از دو سال و این همه بی‌خبری از کجا بنویسیم که در دو کلمه مفهوم باشد. اصلا به چه کسی و به چه آدرسی؟ خانه من کجاست؟ در این دو سال آیا خانه‌ای سالم مانده است؟ کسی زنده مانده است؟ یادم آمد که من یادداشت سومی را که به سلمان قول داده بودم با خودم به عراق آورده‌ام و همان یادداشت رمز عملیات یک ژنرال شد. به قولم وفا کردم و برای بار سوم اما با وقفه‌ دو ساله دو کلمه نوشتم:  

- من زنده‌ام... بیمارستان الرشید بغداد»

منبع:تسنیم
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: