تاکنون نام کتاب «سنن النبی» علامه طباطبایی(ره) به گوشتان خورده؟ اصلا میدانید این کتاب با بقیه کتابهایی که درباره سیره پیامبر(ص) جمعآوری و تدوین شده چه فرقی دارد؟ كتاب «سنن النبی» مجموعه روایتهایی است که علامه طباطبایی(ره) درباره زندگی حضرت رسول(ص) جمعآوری و آیتالله فقهی به سفارش شخص علامه طباطبایی(ره) آن را به فارسی ترجمه کرده. میتوان گفت این کتاب، یکی از بهترین آثاری است که درباره پیامبر اعظم(ص) منتشر شده و به نوعی سبک زندگی آن حضرت محسوب میشود. آیتالله فقهی سالها در محضر علامه تلمذ کرده و حالا یکی از معدود شاگردان در قید حیات این روحانی بزرگ است. سراغ این روحانی صاحبنام رفتیم تا برایمان از سبکزندگی و شیوه الگوبرداری از سنتهای نبوی بگوید.
کتابهای بسیاری درباره سیره و سبک زندگی پیامبر(ص) نوشته شده. «سنن النبی» چه تفاوتی با بقیه کتابها دارد؟
منظور مرحوم علامه طباطبایی(ره) از «سنن» با بقیه فرق میکند. شاید بهتر باشد این موضوع را با یک مثال توضیح دهم. وقتی جعفر برادر حضرت علی(ع) از حبشه باز میگردد، پیامبر گرامي اسلام(ص) نماز مخصوصی را به مناسبت موفقیتش در آن ماموریت به او آموزش میدهند که به نماز جعفر طیار معروف میشود. این عمل مستحب است اما جزو سنت نیست. سنتهایی که مرحوم علامه در این کتاب سراغشان رفته، نوع زندگی و تعاملات اجتماعی آن حضرت است که میتواند الگوی بزرگی برای انسان امروز باشد. حتی اگر ايشان عمل مستحبی را از پیامبر(ص) نقل کردهاند، عملی بوده که حتما پیامبر شخصا آن را انجام دادهاند.
مگر چه فرقی بین این دو هست؟ به هر حال اگر پیامبری درباره موضوعی دستور میدادند، خودشان حتما به آن عمل میکردند!
برای پاسخ به این سوال به حدیثی از امام صادق(ع) اشاره میکنم که حضرت در جواب یکی از شاگردانشان که پرسید نماز خاص پیامبر(ص) ثواب بیشتری دارد یا نماز جعفر طیار، فرمودند: «چه بسا که نماز جعفر طیار را اصلا خود پیامبر(ص) نخوانده باشد اما نماز خاص پیامبر باارزشتر و مهمتر است». در اینجا باید بگویم که نماز خاص پیامبر(ص) غیر از نمازهای یومیه است و مخصوص خود ایشان بوده. پس امکان دارد پیامبر(ص) کاری را تنها یکبار انجام داده یا فقط بدان سفارش کرده باشند که این عمل، بهعنوان عملي مستحب معرفی میشود. اما یکبار هم هست که پیامبر(ص) به عملی مداومت داشتهاند و در تمام طول عمر شریفشان آن را انجام دادهاند. منظور از «سنن النبی» در عنوان کتاب و مقصود علامه طباطبایی(ره) معنای دوم است. «سنن النبی» مبين رفتارهای پیامبر(ص) است؛ از راه رفتن و غذا خوردن گرفته تا احترام به کودکان و برخورد با مردم.
با این حساب «سنن النبی» را نمیتوان با «حلیه المتقین» علامه مجلسی(ره) مقایسه کرد؟
باید توجه داشت که «حلیه المتقین» با اینکه کتاب ارزشمندی است اما بیشتر توجهش همان تعریف اول سنت است. «سنن النبی» تنها کتاب بر اساس رفتارهایی از پیامبر(ص) است که ايشان بر آن اعمال در عمل تاکید داشتند و مداومت میکردند.
با توجه به اینکه این رفتار جزو کارهای روزمره پیامبر(ص) بود، چه لزومی دارد که مسلمانان مثل ايشان رفتار کنند، راه بروند، غذا بخورند و...
این سنتها به معنای وجوب نیست. یعنی از نظر شرعی اجباری در عمل به آنها وجود ندارد اما چنان که امام صادق(ع) فرمودهاند، هر مسلمانی حداقل باید در طول عمرش یکبار به سنت پیامبر(ص) عمل کند. البته آگاهی و عمل به آنها در رسیدن به سعادت و کمال واقعی بسیار اثرگذار است.
مگر راه رفتن، غذا خوردن يا سخن گفتن چقدر در سعادت انسان موثر است؟
خدا برای اینکه انسانها را به سعادت برساند، احکام شرعی را در آیات مختلف به اشکال گوناگون بیان کرده اما با این حال در تعدادی از آیات فرموده که پیامبر برای شما انسانها نیکوترین اسوه است. مصداق این ادعا، آیه ۲۰ سوره احزاب است که خداوند در آن به صراحت، پیامبر(ص) را اسوه حسنه معرفی میکند. در حدیثی داریم که از یکی از همسران پیامبر(ص) میپرسند اخلاق پیامبر در خانه چطور است؟ او پاسخ میدهد پیامبر مانند قرآن عمل میکند. نکته ديگر اینکه در حدیثی از امام سجاد(ع) داریم که میفرمایند: «تادبوا به آداب الصالحین/ آداب صالحین را یاد بگیرید».
این آداب با آداب زندگی مردم عادی چه تفاوتی دارد؟
هر فردی نسبت به درکی که از توحید به دست آورده، زندگی خود را تشکیل میدهد. بنابراین درک توحیدی پیامبر(ص) با مردم عادی قابل قیاس نیست. به همین دلیل ايشان خودشان را بنده محض خدا کردهاند. خدا هم پیامبر(ص) را بهعنوان بنده خودش قبول کرده؛ «اشهد ان محمد عبده و رسوله». بنابراین پیامبر(ص) قبل از هر مقام و درجهای، بنده خداست. حتی امير مومنان علی(ع) و دیگر ائمه نيز به سنت پیامبر(ص) عمل میکردند. نقل است برای علی(ع) غذا آوردند و علاوه بر خورشت، عسل هم آوردند. ایشان این کار را منع کردند و فرمودند: «سنت پیامبر بر این بوده كه سر سفره یک خورشت باشد». باید توجه داشت که پیامبر(ص) لذتهای دنیوی را «هدف» قرار نمیدادند. این مطلب را شاید خیلیها قبول نکنند اما میتوان اینگونه عمل کرد. بهعنوان مثال پیامبر(ص) با مسافرت مخالف نبودند اما هدفشان هم لذت بردن نبود. شما هم میتوانید به مسافرت بروید ولي هدفتان لذت بردن نباشد. اگرچه لذت بردن از مسافرت و هر عمل دیگر مانند غذا خوردن و ازدواج کردن خواه ناخواه در بطن کار وجود دارد اما نباید هدف تنها لذت بردن باشد.
پیامبر(ص) در روایتی به ابوذر توصیه میکنند: «ای ابوذر! غذا را به نیت لذتهایش نخور». انسان هدف و نیتش از غذا خوردن باید کسب سلامت و بندگی خدا باشد. بندگی خدا مهم است؛ اگرچه غذا طعم و مزه دارد و خوردن آن ايجاد لذت میكند.
یعنی تمام کارهای دنیوی که پیامبر(ص) انجام میدادند برای نزديكي به خدا بود؟
بله، به همین دلیل است كه برای نزدیکتر شدن به بندگی خدا پیروی از سیره پیامبر(ص) لازم است. خداوند در قرآن میفرماید: «انما الحیاهالدنیا لعب و لهو/ زندگى این دنیا لهو و لعبى بیش نیست». بسياری از ما به عکس این آیه، زندگی دنیوی را اصل و هدف قرار دادهایم و بندگی را فراموش کردهایم! ولي تنها کسی که این دنیا را نادیده گرفته، پیامبر(ص) است. با این حساب، مسیر بندگی از کجا میگذرد؟ جز با پیروی از کاملترین بنده خدا که پیامبر(ص) است. البته یادمان نرود که این نادیده گرفتن دنیا به معنی ترک دنیا نیست بلکه هدف قرار ندادن آن است.
فکر میکنید چرا بیشتر ما از این مسئله بیش از اندازه غافل شدهایم؟
در این دوره و زمانه بسیاری از وسایل موجبات راحتی ما را فراهم كردهاند. نسبت به گذشته، زندگی جدیدی بهوجود آمده که خوبیهایی هم دارد اما حقیقت آن است که این زندگی جدید ما را فریب داده و از راه اصلی و توجه به هدف اصلی بازداشته. ما اگر جهانبینیمان را شبیه پیامبر(ص) کنیم که اصالت فقط با خداست، خود به خود سبک زندگیمان نیز تغییر میکند.
به همسرت امرو نهی نکن! آیتالله فقهی از علامه علامه طباطبایی(ره)
خاطرات بسیاری دارد که یکی از آنها را برایمان تعریف میکند؛ خاطرهای که میتواند راهگشاي زندگی خيلی از زوجهای جوان باشد. او در اين زمينه ميگويد: «آیتالله علی سعادتپرور، از شاگردان برجسته علامه
داماد خانواده ماست. ايشان در یکی از ماههای رمضان علامه را برای افطاری به خانه دعوت کرده بودند.
علامه نشانی خانه را نمیدانستند. بنابراين آقاي سعادتپرور به من سفارش کردند دنبال علامه بروم و ایشان را برای
افطار به خانهشان ببرم. من هم سر موقع
به خانه علامه رفتم.
گفتم آقا! اگر اجازه دهید با تاکسی برویم. ايشان گفتند کمی پیادهروی کنیم. ایشان راه افتادند و من
هم با یک قدم فاصله دنبالشان میرفتم. سخنان کمی بين ما رد و بدل شد چراکه ایشان بسیار کمحرف بودند و تا سوالي نمیشد، حرفي نمیزدند. سر وقت به خانه شیخ علی در
صفائیه قم رسیدیم. شیخ علی آن زمان تازه داماد شده بودند و اوایل زندگی مشترکشان
بود. جلسهای خصوصی با حضور علامه،
شیخ علی و من و برادرم برگزار شد.
بعد از افطار، شیخ علی از علامه خواستند تا او را برای زندگی مشترک راهنمایی کنند. علامه رو کردند به شیخ علی و گفتند در زندگی مشترک به همسرت امر و نهی نکن! این جمله گرهگشای بسیاری از مشکلات تازهعروس و دامادهاست. البته منظور علامه این نبود که در مورد احکام شرعی هم امر و نهی نشود. یعنی اینطور نیست که حجاب و امثال آن توصیه نشود بلکه این امر و نهی در موارد جاری زندگی است. یعنی نباید به خانم خانه دستور داد كه مثلا آن لیوان آب را به من بده و از این حرفها».