چندی پیش روزنامه حریت ترکیه با انتشار گزارشی نوشت: یک وب سایت که به نظر می رسد وابسته به "جوبلی احمد هوجا" عالم دینی ترکیه است، کفن های ضد آتش و برای دور ماندن از عذاب شب اول قبر می فروشد؛ بر اساس ادعای این وب سایت روی این کفن ها از پوست آهو ادعیه ها و اسماء الهی نوشته شده که مرده را در شب اول قبر از عذاب الهی دور می کند و از عذاب شب اول قبر کم می کند! به نظر شما مشکل از کجاست که عده ای به خود اجازه می دهند از اعتقادات و باورهای مردم سوء استفاده کرده و با سطحی شمردن افکار آنها، باورهای دینی جامعه را به سخره بگیرند؟ آیا اصول اعتقادی دین اسلام از اتقان و استحکام لازم برخوردار نیست که مردم دچار چینن تبلیغات سطحی می شوند یا مساله به اصطلاح از جای دیگری آب می خورد؟
ضعف تعلیم و تعلم دینی را می توان در مواجهه با چنین پدیده هایی کشف کرد؛ وقتی این قضایا در جامعه رخ می دهد، متوجه می شویم ما تا چه اندازه در تعلیم و تربیت دینی افراد، نقص داریم. زمانی که ابراهیم فرزند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از دنیا رفت، پدیده خورشیدگرفتگی رخ داد و عده ای از مردم این پدیده را مرتبط با مرگ فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله دانسته و بیان کردند آسمان به سوگ ابراهیم نشسته است. اما در همین زمان مشاهده می کنیم نبی اکرم صلی الله علیه و آله، در مقابل این سخن و خرافه ایستاده و افراد را از چنین اعتقادات بی پایه ای نهی می کنند.
بنابراین، چنان دین خرافه ستیز و مبتنی بر اندیشه و حقیقت جویی، نباید پیروانی داشته باشد که به راحتی خرافات را پذیرفته و مرعوب آنها شوند. این امر نشان می دهد ما در انتقال معارف و اصول دین به افراد، موفق عمل نکرده ایم.
چاره چیست؟ چطور می توان از بند چنین خرافاتی رها شد؟
در این راستا باید تجدیدنظری جدی در تبلیغ معارف و اصول دین صورت گیرد و این تغییر از چند جهت روی دهد. نخست از جهت محتوا؛ ما در این زمینه دچار ضعف و نقص هستیم و تبلیغ در دین ما معمولا در احکام، آیین نامه های اعتقادی همچون خدا یکی است، معاد وجود دارد، روزی داوری می رسد و ... خلاصه شده در حالی که در دین فراتر از این امور (البته اموری که بسیار مهم اند) بوده و جای خالی آموزش جهان بینی و خودشناسی بر اساس آموزه های دین، به خوبی احساس می شود.
این موارد حلقه های مفقوده ای است که باعث شده زنجیره رشد دینی از هم گسته شده و در چنین فضای آشفته ای است که خرافات رشد می کند. در واقع خرافات می آیند تا آموزه های دین و حقایق را تحریف کنند و این فضا را با دروغ جایگزین کنند.
دوم آنکه ما ضعف در روش تبلیغ دین داریم؛ به این صورت که روش ما به گونه ای نبوده است که بتواند مطالب و آموزه های دین را به خوبی به افراد منتقل کند. به طور مثال بیان واقعه تاریخی مرگ فرزند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و خورشیدگرفتگی، امری پیچیده نیست که نتوان از آن برای مبارزه با خرافه گرایی استفاده کرد ضمن اینکه تقریبا تمامی مسلمانان از این ماجرا باخبرند.
بنابراین، بیان و درس آموزی ما به گونه ای نبوده که بتواند موثر واقع شود به دلیل آنکه روایت همین یک ماجرا (مرگ فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و خورشیدگرفتگی) کافی است که یک مسلمانِ پیرو حضرت محمد صلی الله علیه و آله خود را برابر خرافات مقاوم و ایمن کند.
در این راستا مبلغان دین، اساتید دانشگاه ها و رسانه هایی که در جامعه دینی فعال هستند، می توانند نقش موثری ایفا کنند. بنابراین، ما در حوزه عرضه محتوا و آموزه های دین مشکل داریم و تا روش اصلاح نشود، باز هم باید شاهد ادامه خرافات در جامعه خود و جهان اسلام باشیم.
با این توصیف استفاده از کفن های خاص نمی تواند ایمنی از عذاب قبر را در پی داشته باشد؟
ببینید در این دنیا می توان کارهایی انجام داد که در آخرت اثراتی را به دنبال می آورد اما با یک اقدام تنها نمی توان تضمینی برای سعادت اخروی افراد قائل شد، بلکه مجموعه ای از اقدامات در دنیا لازم است تا مصونیت از عذاب حاصل شود.
اینکه فردی هر گناهی را انجام دهد و امید به پوشدین کفنی خاص یا شفاعت اهل بیت علیهم السلام را داشته باشد، با عقل و دین سازگار نیست و در حقیقت این اعتقاد، بدعت در دین، خرافه و دروغ است بنابراین باید تمامی آموزه های دین را کنار هم بگذاریم تا به تحریف و خرافه دچار نشویم.
جدا از مسائل یاد شده، چه راهکار مهم دیگری می تواند در مصونیت افراد از خرافه گرایی موثر باشد؟
به طور کلی پرروش اندیشه و عقل و تفکر انتقادی داشتن می تواند در این زمینه موثر باشد. متاسفانه نظام آموزشی ما، از پرورش تفکر انتقادی تهی است و معمولا آموزش ها به صورت مستقیم و غیرمستقیم همان است که دانش آموز از کتاب و معلم یاد می گیرد که باید در برابر آنها نیز تسلیم بوده و بدون چون و چرا همه مسائل آموزشی را بپذیرد بدون آنکه قدرت فکر و تحلیل او رشدی داشته باشد و بتواند نظری دهد. این مسائل موجب می شود شخصیت افراد کمتر هوشمند و با تفکر انتقادی پرورش یابد و در مواجهه با یک موضوع، نتواند آن را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهد و با تحلیل کردن پذیرش یا عدم پذیرش را داشته باشد.
لذا اگر بتوانیم در نظام آموزشی ظرفیت ها را برای پرورش تفکر انتقادی و خلاقیت و اندیشمندی پرورش دهیم، به نظر می رسد با این روش می توان جامعه را از خرافه مصون داشت و این یعنی سلامت معنوی جامعه تامین شده است.
منبع:شبستان