در این مراسم سعید حدادیان دبیر همایش «سوختگان وصل»، بیان داشت: از سال 79 که به نام حضرت علی (ع) نامگذاری شد دفتر ادبیات و نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران کار خود را آغاز کرد آن هم با برنامه شعری که به مناسبت سال این امام همام برپا شد که در این مراسم قیصر امینپور نیز حضور داشت.
وی افزود: از سال 1380 وارد مقوله دفاع مقدس به این شکل شدیم که برای نخستین بار همایش ما تحت عنوان سوختگان وصل به تجلیل از جانبازان شیمیایی پرداخت و در دومین همایش نیز در سال 81 به تجلیل از شهدای تفحص اختصاص داشت.
حدادیان گفت: همایش سوم با عنوان «فصل صبوری» به تجلیل از آزادگان 8 سال دفاع مقدس اختصاص یافت و در برنامه چهارم به تجلیل از مفقودین پرداختیم برنامه و همایش پنجم نیز به نکوداشت همسران جانباز مربوط میشد.
وی افزود: پس از آن در سالهای 87، 88 و 89 در سه منطقه مربوط به دفاع مقدس همچون مجنون، شلمچه و هویزه منزل گزیده و بهرهها بردیم، همچنین نهمین دوره از همایش سوختگان وصل هم سال 91 تحت عنوان «سیر و سلوک» آسمان به نکوداشت جانبازان شهید اختصاص یافت.
این مداح اهل بیت (ع) با بیان اینکه همایش سوختگان وصل در دو حوزه شعر و داستان برگزار میشود، گفت: قرآن کریم برای عدد 10 یک کمالی قائل است به همین منظور دهمین برنامه ما نیز به شهدای علمی و هستهای اختصاص یافت. یازدهمین برنامه و همایش سوختگان وصل هم در سال 92 به تجلیل از مقام والای مادران شهید با عنوان «آب و آینه» مربوط میشد.
وی اضافه کرد: خوشبختانه امسال شاهد رشد خوب ارسال آثار به این دوره از جشنواره بودیم به همین منظور پیشنهادم به مسئولان این است که اگر دنبال اقتصاد مقاومتی هستند باید برای فرهنگ مقاومت هزینه کنند.
به گفته حدادیان حدود 300 داستان به دوازدهمین همایش سوختگان وصل رسیده است که این نشان از توجه ویژه مخاطبان به دفاع مقدس و ادبیات مقاومت است.
وی در پایان عنوان کرد: در دوازدهمین دوره همایش سوختگان وصل تلاش کردیم تا از مقام شاعر پیشکسوت کشورمان مرحوم مشفق کاشانی نیز تجلیل به عمل آوریم.
روایت حاج صادق آهنگران از نخستین اجرایش
در ادامه این مراسم حاج صادق آهنگران مداح و مرثیهخوان 8 سال دفاع مقدس بیان داشت: حاج حبیبالله معلمی استادم بودند یعنی زندگی من را در وهله نخست خدا و سپس استاد معلمی عوض کرد.
وی اضافه کرد: در اوایل جنگ دوستان میدیدند که بنده نوحه و شعر حماسی میخوانم استاد معلمی فرزندی داشتند به نام سیفالله که استاد قرآن بود در زمان جنگ تبلیغات سپاه و جهاد ادغام شده بود. یک روز فرزند استاد معلمی گفت دوست دارید برایتان شعر بخوانم و بنده در معذوریت قرار گرفتم و گفتم بخوانید او نیز گفت پس شعرم را با سبک بخوان چند روز بعد او گفت که این اشعار را پدرم سروده است.
آهنگران ادامه داد: فردای آن روز آقای معلمی گفت که بچههای هویزه خسته شدهاند چرا که عملیاتی صورت نگرفته است شما میتوانید به آنجا آمده و برایشان مرثیهخوانی کنید در آن زمان شهید علمالهدی در حال جمعآوری عشایر آزاد بود که آنها را پیش امام (ره) ببرد که کار او نیز بسیار سخت به شمار میرفت. سهشنبه شب به هویزه رفتم و اولین اجرایم را در هویزه اتفاق افتاد و دومین بار نیز در جماران اجرا داشتم.
وی افزود: در نخستین اجرایم به جز 3 نفر همه رزمندگان شهید شدند در آن زمان که مرثیهسرایی میکردم حدود 20 دقیقه رزمندگان در خاموشی خودشان گریه میکردند و در اوایل جنگ بود که شهید علمالهدی گفت آیا حاضری نزد امام آمده و برای ایشان نیز بخوانید بنده نیز به عشق زیارت امام (ره) به جماران رفتم.
منبع:فارس