صبحها قبل از این که به سر کارش برود، قرآن میخواند. یک روز قرآنش را خواند و ...
عقیق: صبحها قبل از این که به سر کارش برود، قرآن میخواند. یک روز قرآنش را خواند و لباسهایش را پوشید تا به محل کارش برود. گفتم: «نمیخواهید صبحانه بخورید؟» جواب داد: «وقت ندارم، دیر شده است.» گفتم: «خوب شما قرآنتان را میتوانید در محل کارتان بخوانید و آن وقتی را که برای خواندن قرآن میگذارید، صبحانهتان را بخورید.» ایشان در جواب حرفم گفتند: «صبحانه غذای جسم است ولی قرآن غذای روح است» و به محل کارشان رفتند. پی نوشت : از زبان همسر شهید «علیرضا عاصمی» منبع:سبک زندگی 211008