20 مهر 1400 6 (ربیع الاول 1443 - 44 : 05
کد خبر : ۴۶۴۹۲
تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۹
به‌بهانه سالروز ولادت امام حسن عسکری(ع)/
عبادت، به نماز و روزه بسیار نیست؛ بلکه عبادت، به تعبد بسیار و اندیشیدن در کار خدا و تفکر در امر پروردگار می‌باشد.
عقیق: سال 232 بود و از ماه ربیع‌الثانی، هشت روز می‌گذشت و شب انتظارش را به دست صبح امید می‌سپرد که ناگاه در صبح دمی حیات‌بخش، آفرینش، دومین حسن امامت را به هستی بخشید.

فرشته‌ بال گشودند و عرش، به برکت آیتی دیگر از منزلگاه قرآن بزم شادی گستراند و باران صلواتش را بر سرای امام هدایت و هادی دین فرو فرستاد.

عطر خدا در میلاد امام عسکری(ع) فضای مدینه را پر کرد و پرواز فرشتگان به طواف خانه هادی(ع) مژده رسان امامتی شد که چون حسن کز پی بوالحسن علی را زپی باز آمد حسن...

میلاد او روشنگر تیرگی‌ها و گشایش بخش قلوب انسان‌های اندوهناک است و عنایت بی‌نهایتش، کلید جمله برکت‌ها و تمامی نعمت‌هاست.

این امام بزرگوار را گندم‌گون، درشت چشم، نیکوقامت، خوب روی با هیبت و جلالی تمام داشت توصیف کرده‌اند و کنیه او را «ابومحمد» نهادند؛ چراکه هادی روح بشر جاهل می‌دانست روزی نام محمد جهان گستر می‌شود و نام تمام کودکان مسلمان.

دراوان کودکی همراه پدر گرامی‌شان، توسط متوکل عباسی از مدینه به سامرا تبعید گردیدند و به دلیل سکونت اجباری توسط حکومت وقت در مرکز عسکر(لشگرگاه)، ایشان و پدر بزرگوارشان «عسکریین» لقب یافته‌اند.

یازدهمین ستاره امامت، موعودی را بشارت دهنده است که ظهورش، سپیده دمی است به سوی روشنایی و مرهمی است بر تمامی رنج‌ها و مقصد همه رفتن‌ها و رسیدن‌هاست.

گل وجود امام عسکری(ع) در دامان مادری پارسا عطرآگین شد، بانویی که حُدَیث، سوسن و جدّه و مادر بزرگ حضرت مهدی(عج) نام گرفت.

امام حسن عسکری(ع) چشمه‌سار عبادت و تضرع به درگاه حضرت حق بود و چه بسیار گمراهانی که با مشاهده عبادت‌ها و مناجات‌های خالصانه حضرت، به یاد خدا افتادند. مانند سنگ‌دل‌ترین و خشن‌ترین مأموران شکنجه که گفتند؛ ما با دیدن فردی که دائم در حال عبادت و راز و نیاز با معبود خویش است، نه سخن می‌گوید و نه به چیزی سرگرم می‌گردد، لرزه بر اندام‌مان می‌افت و آن‌چنان منقلب می‌گردیم که نمی‌توانیم خود را از عبادت و تضرع به آستان ربوبیت نگه داریم.

و در عین عبودیت چه زیبا فرمود: عبادت، به نماز و روزه بسیار نیست؛ بلکه عبادت، به تعبد بسیار و اندیشیدن در کار خدا و تفکر در امر پروردگار می‌باشد.

در زادروز پدر آخرین منجی  با جانی خسته از رنج انتظار و اندک نفس باقیمانده از کمیل‌های تنها مانده در کویر گناه به عزیزترین حاضر غایب ازچشم خواهیم گفت؛ عزیزا، دگر چه حد صبر و تاب؟ بتاب ای بلند آفتاب ... زمین مسخ و همه عهد و آئین‌ها فسخ شد؟

و آن زمان که نسیم وحی در حرمین عسکرین برای هدایت پیروانش زیارت عاشورا زمزه می‌کند، من عهد دیرینه خویش را با صاحب صبح و امام عصر تازه می‌کنم و دست بیعتم را در زلال دستانش معطر می‌سازم تا شعر سپید این عشق در صحن دلم تکرار شود.

خشم و غضب، کلید هر بدی است. بدخواه و کینه‌توز، کم‌ترین آسایشی را دارند. قلب احمق بر زبان اوست و زبان خردمند در پس قلب اوست. خوشحالی کردن در نزد شخص غم زده، از بی ادبی است.

بهترین برادران تو، کسانی هستند که بدی هایت را فراموش می کنند، ولی نیکی هایت را همواره به یاد دارند. آنکه از مردم پروانداشته باشد، از خدا نیز نمی‌ترسد. خنده بیجا، نشانه جهل است. جدال مکن که آبرو و هیبت تو زایل می‌گردد و شوخی مکن که بر تو دلیر می‌شوند.

شرک در میان مردم، از حرکت مورچه بر جاده ای سیاه در شبی تیره، پنهان‌تر است. تربیت نادان و بازداشتن انسان از کاری که بدان عادت کرده، به معجزه می‌ماند. حَسودان، ناآسوده ترین مردمان‌اند.

منبع:ایکنا
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: