اقدامات تکفیری های اهل سنت و افراط گرایان شیعه، باید مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و جهان اسلام علیه این دو جریان بسیج شوند و با اتحاد یکدیگر اجازه فعالیت به این دو طیف و ضربه زدن به اسلام را ندهند.
عقیق:«امروز عملکرد و باطن و منشا بسیاری از فرقه هایی که بررسی می کنیم، متوجه می شویم رهبر آن، فردی است که از مسیر معمولی رشد نکرده و مسیر جدیدی در حوزه دین باز کرده تا از اعتقادات مردم سوء استفاده و مردم را دور خود جمع کند.» این جملات بخشی از سخنان حجت الاسلام جواد محرابی، دبیر مجمع فعالان فِرَق، ادیان، اقوام و مذاهب پیرامون علل پیدایش فرقه های انحرافی در جهان اسلام است؛ مشروح گفتگوی ما را با این کارشناس و پژوهشگر دینی می خوانید:
از سال های اولیه ظهور اسلام به ویژه پس از رحلت پیامبر (ص) تاریخ شاهد پیدایش جریان ها و فرقه های مختلفی در بدنه اسلام است که در بسیاری موارد این جریان ها با احکام و اساس اسلام، سنخیت لازم را ندارند که البته این رویداد تا امروز نیز ادامه داشته است؛ شما علت پیدایش فرقه های گوناگون در جهان اسلام را در چه مساله می دانید؟
شاید بهترین ترین تحلیل و تفسیر را بتوان از روایت امیرالمومنین علی (ع) استخراج کرد که می فرمایند: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع و احکام تبتدع»؛ «همانا سرچشمه شروع فتنه ها، تبعیت از هواهای نفسانی و بدعت در احکام دین است.»
بر این اساس تمامی فرقه هایی که در طول تاریخ به وجود آمده اند از همین مساله نشات می گیرد یعنی شخص یا گروهی به دلیل خواسته های نفسانی خود، حاضر به پذیرش حق نشده و جریان باطل را پایه ریزی می کند یا از سوی دیگر سر بر آوردن برخی فِرَق به دلیل بدعتی است که در احکام الهی گذاشته می شود به عبارت دیگر ممکن است فردی اهل هوای نفسانی نباشد اما به دلیل آن که آشنایی کامل با احکام الهی ندارد، وارد نظریه پردازی شده، مطلب و مبحث و حکمی را بیان می کند و دیگران آن را پذیرفته و همین امر موجب پیدایش فرقه ای جدید می شود.
بنابراین، زمانی که تمامی فرقه ها را بررسی می کنیم، مشاهده می شود معمولا هر دو دلیل یاد شده، در آنها جمع است یا یکی از دلایل ذکر شده، منشا این اقدام است. به عبارت دیگر رهبرانی که در امت اسلامی انشعاب و انحراف ایجاد می کنند، هم به دلیل پیروی از هواهای نفسانی است که افرادی را دور خود جمع می کنند یعنی این کار را به دلیل شهرت و حتی جمع آوری مال دنیا انجام می دهند هم از آن سو در احکام خدا بدعت می گذارند و حرف دیگری می زنند که اگر این کار را نکنند، در واقع حرف تازه ای نزده و دین حق طبق روال عادی به پیش رفته و این فرد نیز سخن متفاوتی نزده است، بنابراین وی بر خود لازم می داند برای جذب افراد، سخنی جدا از احکام دین زده و در آنها خلل وارد کند.
امروز عملکرد و باطن و منشا بسیاری از فرقه هایی که بررسی می کنیم، متوجه می شویم رهبر آن، فردی است که از مسیر معمولی رشد نکرده و مسیر جدیدی در حوزه دین باز کرده تا از اعتقادات مردم سوء استفاده و مردم را دور خود جمع کند. در حقیقت اکثر این افراد، کسانی هستند که مقبولیتی در جامعه نداشته یا به دلیل تلاش و کوشش نکردن تا رسیدن به رشد، راه میانبری برای خود انتخاب کرده تا شاید از این طریق بتوانند مردم را اطراف خود جمع کنند که در این مسیر قطعا دست به جعل احکام نیز خواهند زد.
داعش چطور؟ آیا می توان آن را زاییده دو مساله ای که ذکر کردید بدانیم و بخوانیم یا شکل گیری نطفه این جریان را در بستری دیگر باید جستجو کرد؟
اگر داعش را کالبدشکافی کنیم، متوجه می شویم این فرقه جعلی فرزند نامشروع وهابیت و حتی منحرف تر از آن است. وهابیت نیز جریان خبیثی است که تحت تفکرات ابن تیمیه و محمد ابن عبدالوهاب رشد کرده و اندیشه های خود را از آن گرفته است. در همین راستا گروه تکفیری داعش نیز، افکار و اندیشه های باطل و غیر عقلی و ضد دین اسلام خود را بر مبنای وهابیت شکل داده و البته پایه گذار اصلی وهابیت نیز سرویس های امنیتی انگلیس و آمریکا بوده اند.
در حقیقت داعش بدلی برای اندیشه جهادی اسلام که علمدار آن ایران و خروجی آن گروه های جهادی همچون حزب الله لبنان بوده، است و استعمار تصمیم گرفت برای مقابله با این اندیشه، جریان تکفیری داخل جهان اسلام به راه اندازد که البته متاسفانه توانستند عده ای از جوانان خام در کشورهای مختلف یا افراد تازه مسلمان شده که هنوز با اندیشه های اسلام آشنایی کاملی نداشتند و به نام جهاد علیه کفار، جذب شده و تا جایی پیش روند که امروز شاهد انجام زشت ترین جنایات از این گروهک تروریستی هستیم.
در این راستا طبیعی است این جریان منحرف، وقتی قدرت و مال و سلاح در اختیار داشته باشد، ادعای خلافت نیز کرده و هر کاری بخواهد انجام می دهد و هر حکمی می پسندد، به نام حلال و حرام و جهاد، صادر می کند.
با توجه به اینکه امروز دشمن خود را در به پا داشتن جنگ نرم موفق تر می داند تا جنگ سخت، جدا از بحث نظامی، چگونه می توان با اندیشه جریان های تکفیری مبارزه کرد و شما چه راهکارهایی را برای به بن بست رساندن جنایات داعش پیشنهاد می دهید؟
به نظر می رسد راه مبارزه با این قبیل جریان ها، وحدت جهان اسلام یعنی شیعه و سنی و مبارزه با هر دو اندیشه تکفیر در میان اهل سنت و افراط در میان شیعه است.
در این راستا اهل سنت باید با این نگاه خبیثانه تکفیری ها مقابله کرده و شیعه نیز اجازه ندهد عده ای افراطی همچون آیت الله سید صادق شیرازی که مدیریت برخی شبکه های ماهواره ای و رواج اندیشه های افراطی، را بر عهده دارد و بدین ترتیب آب در آسیاب دشمن می ریزد، در جهان اسلام باعث پیشروی جنایت های داعش شوند. لذا شیعه و سنی باید نوک پیکان جهاد را به سمت استکبار جهانی و مبارزه با صهیونیست نشان گرفته و به فکر حل مساله فلسطین باشند.
داعش چگونه در بدنه اسلام سازماندهی و مدیریت می شود؟
داعشی ها را باید به دو دسته تقسیم کرد؛ نخست سران و سازمان دهندگان عناصر تکفیری و وابسته به رژیم فراری صدام که این افراد داعش را مدیریت می کنند و عده ای دیگر که بیشتر پیاده نظام هایی از کشورهای مختلف هستند. متاسفانه غالب این افراد، جوانانی فریب خورده هستند که در کشورهای اسلامی سازماندهی می شوند.
سازماندهی این افراد نیز با دو ابزار انجام می شود؛ نخست اندیشه های وهابی و جریان های تکفیری زاده وهابیت که عقبه نظری و فکری خود را از این فرقه ساختگی می گیرند و دوم استفاده از تندروی های برخی گروه های شیعه که شیعه لندنی نیز نامیده می شوند و جبهه بندی آنها علیه شیعه.
در حقیقت داعش و شیعه لندنی دو لبه یک قیچی هستند که در حال از بین بردن اسلام هستند. بنابراین اقدامات تکفیری های اهل سنت و افراط گرایان شیعه، باید مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و جهان اسلام علیه این دو جریان بسیج شده و با اتحاد یکدیگر اجازه فعالیت به این دو طیف را نداده تا شاهد وقوع جنایت علیه مسلمانان و غیر مسلمانان و خدشه دار شدن و بدنامی اسلام در جهان نباشیم.