مرگ ملک عبدالله گرچه در کوتاه مدت ممکن است موج بزرگی در بین منتظران ظهور ایجاد کند، اما در صورتی که این تطبیق صحیح نباشد و افراد یا نشانه های مورد بحث، همان نشانه های ظهور نباشند . . .
عقیق:در آینده پژوهی از اصطلاحی استفاده می شود تحت عنوان "علائم شگفتی ساز" همان طور که لغت نامه انگلیسی وبستر می نویسد: امروزه از این اصطلاح برای "نام بردن از هر عامل پیش بینی نشده در هر حوزه ای" استفاده می شود. معادل رسمی تر این اصطلاح در نظریه تصمیم "رویدادهای با احتمال پائین و تاثیرات زیاد" است. شگفتی سازها، رویدادهای ناگهانی و بی نظیری اند (مانند حادثه یازده سپتامبر) که نقطه بازگشتی در مسیر تکامل یک روند یا سیستم به شمار می روند. شگفتی سازها شاید توسط علائم ضعیف اعلام شوند و شاید هم نشوند. این علائم در واقع داده های پخش، پراکنده و ناکاملی هستند که می توان از درون آنها اطلاعات آینده نگاری را استنباط کرد.
جان پترسن در کتاب معروف خود به نام "کاملا غیر منتظره" چگونگی پیش بینی شگفتی های بزرگ آینده" ضمن استفاده از اصطلاح شگفتی سازها آنها را به صورت رویدادهای با احتمال پائین و تاثیرات زیاد که به سرعت اتفاق می افتند و عواقب جارو کننده بزرگی دارند، تعریف می کند. به نظر پترسن شگفتی سازها همه را غافل گیر می کنند چرا که آنقدر سریع اتفاق می افتند که نظام های اجتماعی زیربنایی قادر به پاسخ گویی اثر بخش به آنها نیستند. البته باید بدانیم که در ساختن آینده عواملی تاثیر دارند که از جمله آنها رویدادهایی است که اراده ی انسان ها در رخ دادن آنها تاثیر چندانی ندارد و نیز توانایی های عملی بر آمده از قصدیت انسان ها. بنابراین آینده پژوهی در هر رویکردی نسبت به آینده باید در پی پژوهش پیرامون توانایی های علمی امور و به کار گیری آن ها در ساختن آینده باشد. سهیل عنایت ا... رویارویی با آینده را در قالب آینده پژوهی ترسیم کرده است. مثلث آینده پژوهی به نگاشت سه بعد کیفی متفاوت از آینده می پردازد که آینده باور پذیر را به وجود می آورند. بعد یکم کشش یا تصویر آینده است. بعد دوم فشارها یا پیشران های تغییر است. آنها معمولا به طور کلی شامل فشارهای اقتصادی، فناورانه، سیاسی و جمعیت شناختی هستند و به راحتی کمی می شوند. بعد سوم موانع تغییر است. آنها می توانند عمیق، جنسیت، طبقه، قومیت، یا موانع نهادی(مقاومت در مقابل تغییر) باشند.
با توجه به این مقدمه روشن می شود که هم پیش بینی آینده و هم مدیریت و ساختن آن فرآیند پیچیده ای و دشواری است که مولفه های مختلفی در شکل گیری آن دخیل اند ولی علایم شگفتی سازها نیز از عوامل مطرح در ساخت آینده هستند که با احتمال رخ دادن کم ولی با تأثیرات زیاد هستند که بسیار سریع رخ می دهند و نباید در تحلیل های آینده پژوهانه – بخصوص در تحلیل مباحث مربوط به نشانه های ظهور – نادیده انگاشته شوند! به نظر نگارنده یکی از شگفتی سازهای آینده مرگ حاکم حجاز به نام عبدالله است که در روایات چندی مطرح شده و در فضای مجازی نیز بازتاب زیادی یافته است. این مساله به شکل های مختلفی در روایات مطرح شده و با اینکه احتمال رخ دادن آن کم است؛ ولی در صورت اتفاق می تواند دارای آثار و تبعات زیاد و گسترده ای باشد !! بر این اساس می تواند به مولفه های مهمی در این رابطه اشاره کرد:
یکم. چند کانون مرکزی در تحولات و حوادث قبل از ظهور و آینده جهان وجود دارد که شناخت آنها و رصد کردن تحولات مربوط به آنها از اهمیت زیادی برخوردار است و می تواند ما را در تحلیل درست رویدادها و مباحث مرتبط با آخرالزمان و ظهور امام زمان(ع) یاری دهد. این کانون های مرکزی عبارت است از: سوریه، ایران، عراق، یمن و عربستان(حجاز ). کشور اخیر، مرکز تحولات و رویدادهای مهمی خواهد بود که تاثیرات داخلی و منطقه ای و حتی جهانی خواهد گذاشت و آینده این کشور آبستن اتفاقاتی بسیار سریع و شگفت آور خواهد بود. بنابراین دیده بانی سیاسی و نظامی این کشور در هر برهه ای از زمان، می تواند اهمیت استراتژیک و آینده پژوهانه داشته باشد!
دوم. مرگ پادشاه حجاز به نام عبدالله و خروج و برافراشته شدن پرچم های نظامی، یکی از مهم ترین اخبار قبل از ظهور است. در منابع شیعه و سنی در مورد آغاز ظهور حضرت مهدی(ع) به مرگ پادشاه یا خلیفهای اشاره شده که با مردن او گشایش و توسعه در امور به وجود میآید. نام وی در برخی روایات، "عبدالله" ذكر شده است. بعضی از روایات مرگ او را در روز عرفه تعیین میکنند که حوادثی پیاپی آن، در حجاز تا خروج سفیانی، ندای آسمانی، درخواست نیرو از سوریه از جانب حجاز و سرانجام ظهور حضرت مهدی(ع) به وقوع میپیوندد. پس لازم است برای فهم روایات، به تمامی جزئیات آنها توجه کنیم و صرف وجود یک نام به اسم عبدالله، نمی تواند فهم درستی از تحولات آینده به ما بدهد!
دوم . مهم ترین خبر روایی قبل از، رسیدن خبر مرگ حاکم حجاز و طلیعه و وعده دهنده ظهور امام زمان(ع) و سرآغاز رهایی و فرج است. امام صادق(ع) در این زمینه میفرماید: "زمانیکه مردم در سرزمین عرفات در حال وقوف میباشند، سواری بر شتری سبک سیر به آنجا وارد میشود و مرگ خلیفه را خبر میدهد؛ با مرگ او فرج آل محمد(ص) و گشایش کار تمام مردم فرا میرسد."
سوم. این گونه روایات به پیدایش خلأ سیاسی و کشمکش بین قبائل بر سر فرمانروایی هم داستانند. در واقع اختلاف و کشمکش فراوان از مهم ترین ویژگی های این دوران است: "آنگاه كه مرگ عبدالله فرا رسد، مردم در جانشینى او نسبت به هیچكس به توافق نمى رسند و این جریان تا ظهور حضرت صاحب الامر همچنان ادامه مى یابد، عمر سلطنت هاى چندین ساله بسر آمده، نوبت پادشاهى چند ماهه و چندین روزه فرا مى رسد. ابوبصیر مى گوید: پرسیدم: آیا این وضع به طول مى انجامد؟ فرمود: هرگز. و این درگیرى بعد از كشته شدن این پادشاه (عبدالله ) منجر به كشمكش بین قبیله هاى حجاز مى شود. ( بحار 52 ص 210 و 240 ) حدیثی به نقل از ابی بصیر از امام صادق(ع) وجود دارد که در آن متلاشی شدن یک سلسله حکومتی بعد از مرگ فردی به نام "عبدالله" پیش بینی شده و مژده ای نیز در آن روایت وجود دارد که بین متلاشی شدن آن حکومت و ظهور حضرت مهدی(ع) فاصله چندانی نخواهد بود.
چهارم. تلازم شگفتی بین مرگ حاکم حجاز به نام عبدالله با فراهم شدن شرایط و زمینه های قیام امام زمان در مکه وجود دارد . "عنه عن عثمان بن عیسى عن درست بن أبی منصور عن عمار بن مروان عن أبی بصیر قال: سمعت أباعبدالله(ع) یقول من یضمن لی موت عبدالله أضمن له القائم ثم قال: إذا مات عبدالله لم یجتمع الناس بعده على أحد و لم یتناه هذا الأمر دون صاحبکم إن شاء الله ویذهب ملک السنین ویصیر ملک الشهور والأیام فقلت یطول ذلک قال کلا»؛ «از امام صادق (ع) آمده است که: هر کس مرگ عبدالله را برای من تضمین کند، قیام قائم را تضمین میکنم، سپس فرمود: هنگامیکه عبدالله بمیرد، مردم بعد از او بر احدی جمع نمیشوند و این امر ختم نمیشود مگر به صاحبتان انشاءالله و فرمانروایی ماهها و ایام جایگزین سالها میشود، پس گفتم: تحقق این امر طولانی است، فرمود: هرگز". (الغیبة للطوسی ، ص 448 ؛ بحارالانوار ، ج 52 ، ص 210).
پنجم. یکی از نشانه های نزدیک به ظهور در روایات اهل بیت(ع) تجدید خلافت عباسی (بنی العباس دوم) و وجود اختلاف بین آنها و شروع جنگ قدرت در میان این خاندان می باشد. صدور روایات متعدد در این زمینه (نزدیک به پانزده روایت) از اهل بیت(ع) نشان می دهد که تحقق این امر و جنگ قدرت نقش مهمی در ظهور دارد. از جمله در روایت معتبری آمده که از امام صادق پرسیده شد: فرج شیعیان شما چه موقعی است ؟؟ فرمود : إذا اختلف ولد العباس ووهى سلطانهم وطمع فيهم من لم يكن يطمع، وخلعت العرب أعنتها، ورفع كل ذي صيصية صيصيته وظهر السفياني، وأقبل اليماني، وتحرك الحسني، خرج صاحب هذا الأمر من المدينة إلى مكة... »؛ « هنگامی که اولاد عباس اختلاف کنند و قدرتشان به سستی و ضعف گراید و همگان بر آن ها جرأت کنند و عرب از آن ها فرمان نبرد و هر صاحب چماقی چماقش را بردارد و شامی (سفیانی) ظاهر شود و یمانی روی آورد و حسنی حرکت کند، صاحب این امر ظهور می کند».( الكافي للكليني، ج8 224، ح285) از امام باقر هم نقل شده است :« قائم در سالهای فرد قیام می کند همچون یک، سه، پنج و فرمود ... آنگاه بنی عباس (خاندان فلان) به حکومت می رسند و پیوسته در عیش و نوش به سر می برند تا آنکه بین آن ها اختلاف می افتد (و چون درگیری به وجود آمد) حکومتشان منقرض می شود و شرق و غرب حتی اهل قبله با هم به نزاع برمی خیزند و پیوسته در آن حال اند تا از آسمان منادی حق ندا برمی آورد ...» (بحارالانوار، ج 52، ص 235) به نظر برخی از محققان: «منظور از بنی فلان و بنی عباس در روایات عصر ظهور آخرین خاندان حاكم بر عربستان یعنی وهابی ها و آل سعود می باشند» (عصر ظهور، كورانی، چاپ و نشر بین الملل، ص 2)
ششم. مرگ حاکم حجاز ( عبدالله) و تشدید اختلاف بین خاندان حکومتی و تضعیف بنی الباس دوم، تحولات بزرگی را در منطقه ایجاد خواهد کرد. اختلاف بنی عباس دوم بر سر قدرت که با مرگ عبدالله آغاز می گردد آن قدر مهم است که امام محمد باقر(ع) و امام صادق(ع) آن را جزو علایم حتمی ظهور می دانند، می دانیم که علایم حتمی مانند خروج سفیانی یا صحیه آسمانی مسئله ای بسیار مهم می باشند و اثراتی منطقه ای و جهانی دارد، پس مرگ عبدالله و اختلاف بنی عباس بر سر قدرت نیز باید مسئه ای مهم بوده و اثرات منطقه ای و جهانی داشته باشد.
هفتم. روایت غیر معتبری در این زمینه وجود دارد که برخی در صدد تشابه سازی بین پادشاه فعلی و قبلی عربستان با افراد مطرح در روایت هستند . اما این روایت در منابع معتبر روایی وجود ندارد و قابل اعتماد نیست و سرچشمه پیدایش آن نیز روشن نشده است !! بر اساس این حدیث به نقل از پیامبر گرامی آمده است: "یحکم الحجاز رجل اسمه علی اسم حیوان، إذا رأیته حسبته فی عینه الحول من البعید و اذا اقتربت منه لا تری فی عینیه شیئاً، یخلفه أخ له إسمه عبدالله، ویل لشیعتنا منه؛ اعادها ثلاثاًً : بشرونی بموته ابشرکم بظهور الحج، بشرونی بموته ابشرکم بظهور الحجة، بشرونی بموته ابشرکم بظهور الحجة"؛ مردی در حجاز حکومت خواهد کرد که اسمش چون اسم حیوان است؛ هنگامی که او را از دور ببینی، تصور می کنی که در چشمش کژی (انحراف) وجود دارد و هنگامی که به او نزدیک می شوی، در چشمش چیزی نمی بینی؛ بعد از او برادرش که نامش عبدالله است، خلافت می نماید؛ وای بر شیعه ما از او . . . سپس سه مرتبه تکرار کردند: خبر مرگش را به من بشارت دهید تا من ظهور حجت را به شما بشارت دهم. این حدیث در منابع روایی معتبر شیعی و نیز اهل سنت وجود ندارد و در صورت اعتبار آن ، ممکن است در زمان های مختلف بر افراد مختلف ، دلالت کند!!
هشتم. پس برای اینکه بتوانیم به کمک نشانه های ظهور، تحولات شگفتی ساز آینده را رصد کنیم، باید زنجیره ای مرتبط با حوادث و رویدادها شکل بگیرد و صرف تحقق یک یا دو مورد از آنها، نمی توان به رصد آینده پرداخت !! توجه به همه جزئیات روایات و مولفه های مختلف سازنده آینده، ضرورتی اجتناب ناپذیر است! در عین حال نباید به علایم شگفتی ساز تغییر بی توجه باشیم و نتوانیم واکنش مناسبی در برابر تحولات آینده داشته باشیم !!
نهم. درباره تطبیق این نشانه ها با افراد خاص، باید با احتیاط و دقت رفتار نمود. متاسفانه در سالهای اخیر، شاهد تطبیقات نشانه ها بر افراد و اشخاص هستیم كه هر روز به شكلی بروز می كند و بعد از مدتی نادرستی بسیاری از آنها مشخص می شود. این در حالی است كه این تطبیقات نه از سوی خود آن افراد است؛ بلكه از سوی اشخاصی است كه سر رشته خاصی در این مباحث ندارند. مثلا اگر منظور از عبدالله در روایت، اسم باشد، در این برهه از زمان این اسم بین دو نفر از حاکمان مشترک است: یک عبدالله اردنی و دیگری عبدالله سعودی؛ و می تواند شامل هر دو شود !! اما اگر منظور اسم جنس باشد، معلوم نیست که منظور چه شخصی است، چرا که همه بندگان خدا "عبدالله" هستند، حال مؤمن یا غیر مؤمن باشند.
دهم. چون هیچ یک از علامتهای قطعی ظهور اتفاق نیفتاده است، نمیتوان با فرض اینکه پادشاه عربستان فوت کرده، به طور قطع گفت که ظهور نزدیک است. پس چه بسا علامتی مثل مرگ عبدالله محقق شود ولی ظهور با فاصله زیادی از آن رخ دهد و نزدیک بودن ظهور، با تحقق علایم حتمی ( خروج سفیانی، خسف بیداء، قتل نفس زکیه و...) همراه است؛ نه هر علامت عامی که رخ داده باشد!! البته نمی توان این احتمال را نیز نادیده گرفت که بلافاصله بعد از مرگ عبدالله، سایر نشانه های حتمی ظهور محقق نشود، مثلا در زمان ما هر آینه امکان خروج سفیانی از سوریه وجود دارد !!
یازدهم. گهگاه افراط ها و تفریط هایی ملاحظه می گردد که هر دوی این امور از سوی علمای اسلام و محققین برجسته عرصه مهدویت نهی شده اند، درست است که روایات به این نشانه ها اشاره کرده اند تا ما امید نزدیک شدن ظهور را داشته باشیم، اما تعدادی از افراد دچار این آفات شده اند و با نیت خیر، اما بدون در نظر گرفتن جوانب احتیاط، بی محابا به تطبیق های قطعی و حتمی پرداخته اند. این امر گرچه در کوتاه مدت ممکن است موج بزرگی در بین منتظران مهدی موعود (عج) ایجاد کند، اما در صورتی که این تطبیق ها صحیح نباشند و افراد یا نشانه های مورد بحث، همان نشانه های ظهور نباشند، در دراز مدت می تواند اثرات نامناسبی داشته باشند و موجب نا امیدی در بین تعداد زیادی از منتظران گردند. در این شرایط خوب است ما وظیفه خود را نسبت به حضرت(عج) در زمان غیبت تشخیص داده و در تحقق این وظیفه حداکثر تلاش خود را انجام دهیم. وظیفه ما انتظار فرج است. این انتظار جز با آمادگی و فراهم نمودن شرایط ظهور تحقق نمی یابد؛ بنابراین تا جائی که مقدور است، لازم است خود، خانواده و در نهایت جامعه را آماده پذیرایی حضرت(عج) کنیم و آمادگی خود را هر لحظه حفظ کنیم !
پی نوشت: یادداشت اختصاصی دکتر رحیم کارگر، مدیر گروه آینده پژوهی پژوهشکده مهدویت منبع:شبستان