عقیق:مرحوم علامه آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی(ره) در جلد نهم کتاب نفیس معاد شناسی در ذیل مبحث نیازمندی همه پیغمبران به شفاعت رسول الله می نویسد: راجع به مقامات و درجات حضرت رسول الله محمّد(ص) و شفاعت ايشان و توسل و نياز جميع پيغمبران به ايشان، از آدم و نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السّلام، چه در دنيا و چه در آخرت، روايات بسيار وارد است و از آيات و روايات استفاده مىشود كه آن حضرت داراى درجه اى از قرب و منزلت هستند كه جميع خلائق حتّى انبياء و اولياء در سير و سلوك إلى الله و رفع موانع و مشكلات طريق، و در شفاعت دنيوى و اخروى، و تكوينى و تشريعى به حضرتش نيازمند هستند و انبياء أُولوا العزم كه صاحب شريعت و كتابند به آن حضرت متوسّل مىشدند و خداوند را به آن حضرت سوگند می دادند و ايشان را شفيع قرار مي دادهاند - خود و اهل بيت ايشان را - تا خداوند به بركت آنها بر آنان رحمت می فرستاد.خصوصیات انجیل برنابادر انجیل برنابا، بشاراتی در مورد پیامبر اسلام(ص) که در سایر کتب آسمانی مورد تحریف و ابهام قرار گرفته و یا از آنها حذف شده است، با کمال صراحت دیده میشود. آنچنان که در این انجیل آمده، برنابا این کتاب را به امر مسیح نوشتهاست. برنابا نخستین کسی از میان حواریون است که آیین یهودیت را ترک کرد و به مسیح ایمان آورد. اندازهٔ این انجیل برابر مجموع چهار انجیل رسمی است و متن آن حاوی مواعظ اخلاقی و عرفانی از زبان مسیح است. این رساله در قرون اول مسیحی معروف بوده و مکرراً مورد استفاده قرار میگرفته است اما در طی قرون متمادی فراموش شده و نسخههای آن از دسترس مردم خارج شده بود.علامه طهرانی خصوصیات انجیل برنابا را چنین توصیف می نماید: انجيل برنابا در سنه ۱۷۰۹ مسيحى توسط يكى از مستشارهاى پادشاه پروس به نام كريمر كه در آمستردام اقامت داشت، كشف شد. اصل اين نسخه به زبان و خطّ ايتاليائى بوده و بسيار كهنه و قديمى است و غير از نسخه ايتاليائى، نسخه اسپانيايى كه از روى آن نوشته شده است و آن نيز بسيار قديمى است به دست آمده است. نسخه ايتاليائى را به زبان انگليسى ترجمه كردهاند و اسم اين انجيل به عبارت انگليسى چنين است: True Gos Pel Of Jesus Called Christیعنى انجيل راست عيسى مسمى به مسيح. در ۱۵ مارس سنه ۱۹۰۸ ميلادى دكتر خليل سعادت، آنرا به عربى ترجمه كرده و در شهر ربيع الاول سنه ۱۳۴۱ هجرى قمرى ترجمه آن از انگليسى به فارسى توسط مرحوم سردار حيدر قلى كابلى پايان يافت و در ۱۳۱۱ هجرى شمسى مطابق با ۱۳۵۰ هجرى قمرى در مطبعه سعادت كرمانشاه به طبع رسيد.چرا برنابا را به رسمیت نشناختند؟چون اين انجيل با آيات قرآن درباره بشارت حضرت عيسى به قدوم حضرت محمّد (عليهما الصّلوة و السّلام) مطابقت دارد و از بهترين اناجيل است، بر خلاف اناجيل اربعه (لوقا، متّى، يوحنّا، مرقس) ظهور آن در اروپا و دركليساهاى انگلستان غوغا و هياهوئى بر پا كرد و چون تصديق به آن مساوق با تصديق به خاتَميّت رسول الله بود، نخواستند آن را بپذيرند و لذا آن را رسمى نشمردند.انجيل برنابا و شفاعت مطلقه رسول الله(ص)علامه طهرانی می نویسد: در انجيل برنابا كه متقنترين اناجيل است، علاوه بر آنكه در مواضع عديده، بشارت به مقدم و نبوت حضرت محمّد رسول الله داده است، در دو جاى از آن صريحاً مقام شفاعت آن حضرت را در روز بازپسين و نياز جميع پيامبران و خلائق را به معاونت و شفاعت و رحمت آن حضرت ذكر می كند:اوّل: در فصل پنجاه و چهارم يعنى سوره قيامت مطالبى گويد تا می رسد به آيه ۷۷ آنگاه خداى زنده كند، پس از آن باقى پيغمبران خود را كه زود باشد بيايند همه ايشان پيروى كنان به آدم.۸ پس دست رسول الله را ببوسند، و خودشان را قرار دهند در سايه نگاهبانى او.۹آنگاه خداى زنده كند باقى پاكان را كه فرياد می زنند به ياد آر ما را اى محمّد!۱۰ پس به جنبش آيد مهربانى در رسول الله از فرياد ايشان.۱۱ و نظر مىنمايد در آنچه او را بايد كرد ترسان از براى خلاص ايشان.۱۲ آنگاه زنده كند خداى پس از آن هر مخلوقى را، پس می گردد بسوى هستى نخستين خود.۱۳ و زود باشد كه علاوه از براى هر يك نيروى نطق باشد.۱۴ آنگاه خداى زنده كند انداخته شده گان را، همه آنانكه وقت برخاستن ايشان سائر خلق خداى مي ترسند، به سبب زشتى ديدار ايشان.۱۵و فرياد مىكنند اى پروردگار خداى ما! وامگذار ما را از رحمت خود!۱۶ و پس از اين خداى برخيزاند شيطان را كه زود باشد هر آفريده در وقت نگريستن بهسوى او مثل مرده شود از ترسيدن، از هيئت ديدار هولناك او.۱۷آنگاه يَسوع (نام عيسى بن مريم است) فرمود: اميدوار به خداى هستم كه نبينم اين هول را در آن روز.۱۸ به درستی كه رسول الله تنها از اين ديدارها نمىهراسد؛ زيرا كه نمىترسد مگر از خداى تنها.و پس از چند آيه ديگر در فصل پنجاه و پنجم كه آن نيز سوره قيامت است گويد:۱ پس رسول الله می رود تا جمع نمايد همه پيغمبران را كه با آنها سخن كند زارى كنان بسوى ايشان، كه با او بروند تا زارى كنند بسوى خداى از براى مؤمنان.۲پس هر يك از ترس عذر آورند.۳ و به زندگى خداى سوگند، بهدرستیكه من خودم هم نخواهم رفت آنجا، زيرا كه من معرفت دارم به آنچه معرفت دارم.۴و وقتيكه خداى اين ببيند ياد آورى كند رسول خود را كه چگونه او آفريده است همه چيزها را براى محبّت او.۵پس ترس او بر طرف شود و بهسوى عرش پا پيش نهد، با محبّت و احترام و فرشتگان بسرايند كه خجسته باد نام پاك تو اى خداى خداى ما!۷و چون به نزديكى عرش شود بگشايد خداى براى رسول خود [دروازه را] مانند خليلى براى خليل خود بعد از آنكه مدّت مديد همديگر را نديده باشند.۸و رسول الله نخست آغاز كند در سخن، پس بگويد بهدرستیكه من عبادت تو می كنم و دوستى تو مىورزم اى خداى من!۹و شكر تو مي گويم به تمام دل و روان خود!۱۰زيرا كه تو خواستى پس مرا آفريدى تا بنده تو باشم!۱۱و هر چيزى را از براى محبّت من آفريدى تا از براى هر چيزى و در هر چيزى و برتر از هر چيزى دوستى تو ورزم!۱۲پس بايد همه آفريدگان تو حمد تو گويند اى خداى من!۱۳آن هنگام همه آفريدگان خداى بگويند شكر تو می گوئيم اى پروردگار و خجسته باد نام پاك تو!۱۴حقّ مي گويم به شما، بهدرستیكه شياطين و انداخته شدگان با شيطان آن هنگام می گريند، حتّى اينكه هر آينه از آب چشم يكى از ايشان روان شود بيشتر از آنچه در اردن است.۱۵و با وجود اين پس نمىبينند خداى را.۱۶و خداى با رسول خود سخن نموده بفرمايد: مرحبا به تو اى بنده امين من!۱۷پس طلب كن هر چه میخواهى كه به هر چيزى خواهى رسيد!۱۸پس رسول الله جواب دهد: اى پروردگار من! ياد كن كه چون مرا آفريدى، فرمودى بهدرستیكه تو اراده نموده اى كه بيافرينى جهان را و بهشت را و فرشتگان را و مردم را، از روى محبّت به من تا تمجيد نمايند ترا به خود من بنده تو!۱۹از اين روى زارى می كنم بهسوى تو اى پروردگار خداى مهربان دادگر كه به ياد آورى وعده خويش را به بنده ات!۲۰پس خداى جواب دهد مانند خليلى كه با خليل خود شوخى كند و می فرمايد اى خليل من محمّد! آيا گواهان دارى براى اين!؟۲۱پس با احترام بگويد: آرى اى پروردگار من!۲۲پس خداى بفرمايد اى جبرئيل برو و ايشان را بخوان!۲۳پس جبرئيل بسوى رسول الله بيايد و بگويد: گواهان تو اى آقا كيانند؟!۲۴پس رسول الله جواب دهد: ايشان آدم و إبراهيم و إسمعيل و موسى و داود و يَسوع پسر مريم هستند.۲۵پس فرشته باز شود و ندا كند گواهان مذكور را كه حاضر خواهند شد آنجا ترسان.۲۶پس حاضر شوند خداى به ايشان بفرمايد: آيا به ياد داريد آنچه را رسول من ثابت نموده؟۲۷پس جواب دهند: چيست اى پروردگار؟!۲۸پس خداى بفرمايد: اينكه هر چيزى را از روى محبّت به او آفريدهام تا همه آفريدگان مرا به او حمد گويند.۲۹پس هر يك از ايشان جواب دهند ما سه گواه داريم كه افضل از مايند اى پروردگار!۳۰پس خداى جواب دهد كه آن سه گواه كيانند؟!۳۱پس موسى گويد: نخست كتابى است كه مرا عطا فرمودى، و داود گويد: دوّم كتابى است كه مرا عطا فرمودى.۳۲و آنكه با شما سخن ميدارد گويد: اى پروردگار بهدرستیكه تمام جهان را شيطان اغرا [تحریک] نمود پس گفت: بهدرستیكه من پسر و شريك توام!۳۳وليكن كتابى كه مرا عطا فرمودى گفته كه حقّاً بهدرستیكه من بنده توام!۳۴و همان كتاب اعتراف دارد به ما آنچه رسول تو او را ثابت كرده!۳۵پس آن هنگام رسول الله به سخن در آيد و بگويد: اين چنين ميگويد كتابى كه مرا عطا فرمودى اى پروردگار!۳۶پس وقتی كه رسول الله اين بگويد، خداى به سخن درآمده بفرمايد بهدرستیكه آنچه حالا كردم جز اين نيست كه از اين رو كردم تا هر كسى اندازه محبّت مرا با تو بداند.۳۷و پس از آنكه چنين سخن كند، عطا كند خداى رسول خود را كتابى كه در آن نامهاى همه برگزيدگان خدا نوشته شده باشد.۳۸از اين روى هر مخلوقى به سجده در آمده بگويد: تو راست تنها اى خداى مَجْد و إكرام؛ زيرا كه ما را به رسول خود بخشيدى.دوّم: در فصل صدو سى و ششم، آياتى را ذكر كرده تا آنكه مي رسد به آيه ۸۸مگر اينكه آنچه در او حرفى نيست آنكه پاكان و پيغمبران خدا همانا كه آنجا روند تا مشاهده نمايند نه اينكه عقابى بكشند.۹اما نيكان پس رنجى نكشند جز خوف.۱۰و چه گويم به شما مىفهمانم كه حتّى رسول الله آنجا ميرود تا عدل خدا را مشاهده نمايد.۱۱ پس آنوقت دوزخ بواسطه حضور او لرزان شود.۱۲و چون كه او صاحب جسدِ بشرى است، عقاب از هر صاحب جسد بشرى كه بر ايشان عقاب محتوم شده برداشته می شود، پس بى رنج كشيدن عقاب مىماند در مدّت اقامت رسول الله براى مشاهده دوزخ.۱۳وليكن او در آنجا جز چشم بهم زدنى اقامت نخواهد فرمود.۱۴و همانا كه اين را خداى براى آن كند كه هر مخلوقى بداند كه او از رسول الله سودى برده.۱۵و چون در آنجا رود شياطين به ولوله افتند، و می خواهند پنهان شوند زير آتش افروخته و يكى به ديگرى گويد: بگريزيد، بگريزيد، زيرا كه همانا دشمن ما محمّد آمد.۱۶پس چون شيطان بشنود آن را، سيلى به روى خود با دو كف دست خود می زند، و ناله كنان می گويد: همانا كه تو به رغم من از من شريف ترى، و همانا كه از روى ظلم اين كرده شد!۱۷اما آنچه مختص است به مؤمنانى كه هفتاد و دو درجه دارند، با خداوندان دو درجه ديگر كه ايمان دارند بدون أعمال صالحه، چون كه فرقه اوّل بر اعمال صالحه محزون بودند و فرقه ديگر مسرور بودند به شرّ، پس همگى هفتاد هزار سال در دوزخ مكث خواهند كرد.۱۸و پس از اين سالها، جبرئيل فرشته به دوزخ مىآيد و مىشنود كه ايشان می گويند: اى محمّد! كجا شد وعده تو به ما كه هر كه بر آئين تو باشد جاويدان در دوزخ نماند؟!۱۹پس فرشته خدا آن وقت به بهشت بر گردد، و پس از آنكه نزديك رسول الله شود با احترام آنچه شنيده بر او بخواند.۲۰پس آن وقت پيغمبر با خدا تكلّم فرموده می گويد: اى پروردگار من و خداى من، وعده خود را به من بنده ات ياد بيار كه كسانی كه آئين مرا بپذيرند، جاويدان در دوزخ نمانند!۲۱پس خدا در جواب میفرمايد كه: اى خليل من طلب كن آنچه می خواهى كه من به تو آنچه بخواهى میدهم.فصل صد و سى و هفتم:۱پس آنوقت رسول الله عرض می كند: اى پروردگار من كسانى از مؤمنان يافت مىشوند كه هفتاد هزار سال در دوزخ مكث كرده اند!۲ كجاست رحمت تو اى پروردگار من!۳ من همانا بهسوى تو زارى میكنم كه ايشان را از اين عقوبات تلخ آزاد نمائى.۴پس آنوقت خدا چهار فرشته مقرّب خدا را امر می فرمايد كه به دوزخ رفته و هر كه را بر آئين پيغمبر اوست بيرون آورده و سوى بهشت او را رهبرى كنند.۵و آن است كه آن را خواهند كرد.۶ و از فوائد آئين رسول الله اين می شود كه هر كس به او ايمان آورده باشد، به بهشت خواهد رفت، بعد از عقوبتى كه از آن سخن راندم؛ حتّى اينكه اگرچه عمل صالحى هم نكرده باشد، زيرا كه او بر آئين او مرده.»بارى، چون مطالب انجيل برنابا در شفاعت رسول الله(ص) به نحو مبسوطى همان مفاد آيه كريمه قرآنيّه و روايات وارده ما از طريق أهل بيت و از طريق عامّه بود، لذا گرچه قدرى مفصّل شد آن را در اينجا ذكر كرديم تا با ملاحظه آن، درجات و مقامات رسول الله در نزد خداى متعال روشن شود و نياز جميع پيامبران به آن حضرت مشهود گردد. و الحَمدُ لِلَّهِ وَحْدَه. آرى جائى كه رسول الله، واسطه در خلقت عالم تكوين و سبب براى پيدايش موجودات جهان تجرّد و مادّه و نشأه ملك و ملكوت باشد، چه جاى شگفت است كه حائز مقام شفاعت در عالم شرع و شريعت و موجب ارتقاء مقام و علوّ مرتبت ابرار و نيكان و باعث غفران و آمرزش اشرار و تيره بختان بوده باشد.منبع:مهر