عقیق:ای اهل فیض تشنه ی جام ولای توای اوفتاده جود و کرامت به پای تومن کیستم که مدح بگویم برای توتنها نه اهل ری همه عالم گدای تواز آفتاب روی محمّد(ص) نمای توبردار سر که در دل ما هست جای توعلم حدیث درسخن دلربای توواجب بود زیارت صحن و سرای توبر شاعری سلام که گوید ثنای توبر شهر ری درود که شد نینوای توایران نیازمند بود بر دعای توآرند سجده بر حرم با صفای تورو آورد به جانب دارالشّفای توای نجل مجتبی که دو عالم فدای توچون مرغ جان به جانب دارالولای توگردند دور گنبد و گلدسته های توهر کس به هر طریق شود آشنای توبسته به هم حوائج ما و عطای توهر صبح و شام خون جگر شد غذای توری هم گریست بر تو و انزوای تودر خاک تیره رفت چو قدّ رسای تودر روز رحلت تو و بزم عزای تودیگر نشد بریده گلو از قفای توخورشید نی نگشت رخ دلربای تودیگر نشد حصیر کفن از برای توچوب جفا به لعل لب جانفزای تو«میثم» هماره اشگ فشاند به پای توای دامن مدینه ری ، کربلای توریحانه امام حسن ، سیدالکریممدح تو را امام زمان تو گفته استنجل کریم آل محمّد(ص) تویی توییماه حسن ، که نور گرفتند اهلبیتجسم مطّهر تو و آغوش خاک ریآیات وحی در نفس روح پرورتبر اهل ری نه ، بر همه عالم وجودبر زائری درود که گردد به دور توبر اهل ری سلام که همسایه توانددر موج فتنه های اجانب خدا گواستنبود عجب که هر شب و روز اولیای حقبیمار نا امید ز درمان ، به صد امیدبوی بقیع می وزداز خاک تربتتپرواز می کند دل اهل ولا مدامهمچون کبوتران حریمت فرشتگانبا مکتب ائمه اطهار آشناستتو سیدالکریمی و ما سائل درتدردا که از جنایت عباّسیان دونترک مدینه گفتی و وارد به ری شدیگرد عزا نشست به رخسار اهل ریشوّال شد محرّم و ری گشت کربلاپرواز کرد روح شریفت ز تن ولیتشییع گشت پیکر پاکت به احترامپیچیده شد درون کفن جسم اطهرتبر خاک سر نهادی و دیگر کسی نزدتا چشم ابر ، باران ریزد به پای گلغلامرضا سازگار(میثم)منبع:مشرق