26 آبان 1400 12 ربیع الثانی 1443 - 30 : 01
کد خبر : ۴۵۹۰۳
تاریخ انتشار : ۰۳ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۰
هدف خلقت انسان، نه خالق بودن الله، اين است كه او بنده باشد، عبادت كند. و روشن شد كه بندگي جداي از زندگي نيست، كه مرزي باشد بين زيستن و خدا را عبادت كردن؛ بلكه تمام شئون حيات ما بايد عبادي باشد.
عقیق:محور بحث در سير عملي مبحث سلوك الهي بود. روشن شد كه هدف خلقت انسان، نه خالق بودن الله، اين است كه او بنده باشد، عبادت كند. و روشن شد كه بندگي جداي از زندگي نيست، كه مرزي باشد بين زيستن و خدا را عبادت كردن؛ بلكه تمام شئون حيات ما بايد عبادي باشد طبق رهنمود ذات أقدس إله، كه فرمود: اِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحيايَ وَ مَماتِي لِلّهِ رَبِّ العالَمين. و روشن شد كه هدف مخلوق عبادت هست؛ يعني بندگي، در همه امور زندگي او تجلّي كند، اين عبادت را وجود مبارك پيغمبر (ص) تبيين كرده است كه عابد بايد به مقام «احسان» برسد. از آن حضرت سئوال كردند: عبادت مُحسنانه چيست، فرمود: اَنْ تَعبُدَ اللهَ كَاَنَّكَ تَراهْ فَاِنْ لَمْ تَكُ تَراهْ فَاِنَّهُ يَراك (۲). يكي از دو فايده بايد بر عبادت مترتّب باشد، يعني يكي از دو اثر بايد در بندگي و زندگي جلوه كند. اگر بندگي در صدر و ساقه زندگي ظهور دارد و اگر بندگي بايد با يكي از اين دو بركت همراه باشد؛ پس زندگي حتماً بايد با يكي از اين دو امر همراه باشد، كه البته اين مانِعَهُ الخُلُوّ است و جمع را شايد.

از بركات عبادت: عدم توجه به غير خدا و رسيدن به مقام مراقبت

اوّلين بركت آن است كه اَنْ تَعبُدَ اللهْ كَاَنَّكَ تَراه، گويا معبود را مي‌بيني. انسان وقتي الله را با آن جمال و جلالش ببيند، به غير خدا توجه نخواهد كرد: مَنْ ذَا الَّذِي ذاقَ حَلاوَهِ مَحَبَّتِكَ فَابْتَغَي مِنكَ بَدَلاً (۳). از او جميل‌تر، از او با جلال‌تر، از او شكوهمندتر، از او عظيم و كبير‌تر فرض ندارد؛ چه اينكه مثل او هم فرض ندارد! اگر كسي او را مشاهده كرد، هرگز به غير او نمي‌نگرد، اين اوّلين اثر: اَنْ تَعبُدَ‌اللهْ كَاَنَّكَ تَراه و اگر انسان به اين مقام شهود بار نيافت، به آن مرحله نازلتر بار مي‌يابد كه: فَاِنْ لَمْ تَكُ تَراهْ فَاِنَّهُ يَراك. مي‌فهمد كه الله او را مي‌بيند، به مقام (مراقبت) مي‌رسد.

ثمره مراقبت: حياي در محضر الهي و اتّصاف به اوصاف او

اگر به مقام مراقبت رسيد، آن آيه نوراني سوره علق براي او جلوه مي‌كند؛ خداي سبحان قبل از اينكه بشر را به دوزخ و با دوزخ بهراساند، اِنذار كند؛ آن را به حيا دعوت كرد، فرمود: اَلَمْ يَعلَمْ بِاَنَّ اللهَ يَري (۴). انسان نمي‌داند كه در محضر خداست و خدا او را مي‌بيند؟ ! اگر به اين مقام رسيد، يعني اهل مراقبت شد؛ آن سخن كه خُوفاً مِنَ النّار يا شُوقاً اِلَي‌الجَنَّه عبادت بكند، در اين فضاها اصلاً مطرح نيست! فضا، فضايي است كه يا شهود است، يا مراقبت. اگر مراقب بود، سعي مي‌كند كه اوصاف معبود را در خود پياده كند.

از وجود مبارك امير مؤمنان (ع) پرسيدند: در اقامه كه مي‌گوئيم قَدْ قامَتِ الصَّلاه، اين يعني چه؟ فرمود: يعني حانَ وَقتُ الزّيارَه. نماز، زيارت خداست؛ اين قرائت و ركوع و سجود و اذكار نماز، زيارت نامه الهي است. طبق بيان نوراني حضرت امير موحّدان، قَدْ قامَتِ الصَّلاه يعني حانَ وَقتُ‌الزّيارِه؛ هم اكنون وقت زيارت الله فرا رسيده است. گرچه او هميشه، به هر سمتي بنگريم اَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجهُ‌الله (۶)؛ ولي انسان گاهي موفق است كه او را ببيند، گاهي در حجاب است. نماز بهترين فرصت است براي مشاهده خدا، و اگر او را مشاهده نكرد، لا أقل به اين مقام مي‌رسد كه او انسان را ببيند؛ كه در نوبت قبل اشاره شد يا (شهود) يا (مراقبت).

هوي وهوس در مقابل حق
اگر مراقب بود، مي‌كوشد اوصاف معبود خود را يكي پس از ديگري پيدا كند. وقتي اوصاف او را پيدا كرد، از محضر خدا بودن به مظهر خدا بودن مي‌رسد. قهراً نه به ميل خود عمل مي‌كند، نه به ميل ديگري! هوي در برابر حق است، غير حق هر چه بود هوي است و پايان هوي هم همانند آغاز آن بطلان محض است، چيزي نيست.

انسان هوا‌مدار همانطوري كه در دنيا نابينا است، در آخرت هم محجوب است. اگر كسي اينجا نه اهل مشاهده بود كه خدا را ببيند، نه اهل مراقبت بود كه اوضاع خود را ببيند؛ چنين انساني نابينا است و قيامت كه ظرف ظهور حقيقت است، اين حقيقت ظهور مي‌كند و اينچنين انساني نابينا محشور مي‌شود. و اگر بگويد چرا مرا نابينا محشور كردي: رَبِّ لِمَ حَشَرتَنِي اَعمَي (۷)، پاسخ داده مي‌شود كه: تو نابينا بودي؛ آيات الهي ما آمد، تو نديدي. اگر كسي خدا را نبيند، يك؛ و نبيند كه خدا او را مي‌بيند، دو؛ اين در حقيقت نابيناست. چنين انساني همانطوري كه در دنيا از شهود حق محروم بود، يك؛ از علم به اينكه حق او را مي‌بيند، دو؛ محروم بود، نه ديد و نه خود را در معرض ديد مشاهده كرد؛ چنين كسي: اِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يُومَئِذٍ لِمَحجُوبُون. با اينكه ذات أقدس إله درآن روز با كمال نورانيّت تجلّي دارد، اين شخص الله را در آن روز نمي‌بيند.

تحقق سلوك الهي، مشروط به فهم آميختگي بندگي با زندگي
پس بنابراين ما براي اينكه سلوك الهي‌مان صبغه عملي پيدا كند، بايد آن معرفت قبلي را داشته باشيم كه بندگي عين زندگي است؛ يعني هيچ برنامه‌اي در زندگي ما نيست، مگر اينكه آميخته با شأني از شئون ديني است؛ و اين كارها در راستاي رهنمود الهي است و چون برابر رهنمود خدائي كه ما را به عبادت خود دعوت كرد، پس ما هر كاري كه انجام مي‌دهيم، قهراً با توحيد الهي بايد همراه باشد. ممكن نيست كاري را ما اينجا انجام بدهيم كه آغاز و انجام و وسط، ظاهر و باطن، يَمين و يَسار، اَمام و خَلف، فوق و مادون؛ اينها مشهود الهي نباشد. اگر اين شد، انسان مي‌تواند به مقامي برسد كه رفته رفته ازمحضر الهي بودن به مظهر الهي بودن تبديل بشود؛ كه اين وصف فرشتگان است.

از امير مؤمنان علي بن‌أبيطالب (ع) سئوال كردند: چرا نسبت به ذات أقدس إله اينقدر مهر مي‌ورزي، عابدانه رفتار مي‌كني و خدا را دوست داري؟ فرمود: خدا دين بهترين موجودها را براي من انتخاب كرد؛ دين فرشته‌ها را، دين انبياء را، دين مُرسلين را. راهي كه براي آنها مشخص كرد، براي من هم مشخص كرد. طرح اين مسئله باعث مي‌شود كه انسان از محضر خدا بودن به مظهر خدا بودن منتقل مي‌شود.



پی نوشت:
كيهان. بيانات حضرت آيت‌الله جوادي‌آملي (مدظلّه) در برنامه تلويزيوني «سلوك الهي (۲)، قم؛ خرداد
۱۳۹۳»
منبع:حج
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: